انگیزه‌های جنبش فتح در ورود به آشتی ملی فلسطین

انگیزه‌های جنبش فتح در ورود به آشتی ملی فلسطین

فتح در حال از دست دادن سیطره سیاسی فلسطین است، آشتی ملی بهترین جایگاه برای بازگشت این سیطره برای فتح محسوب می‌شود.

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، یکی از طرف های اصلی حاضر در آشتی ملی فلسطین جنبش فتح است. جنبش فتح قدیمی ترین و با نفوذ ترین جنبش فلسطینی محسوب می شود. این جنبش در سال 2006، پس از پیروزی حماس در  انتخابات مجلس قانونگذاری، با مانع تراشی و قانون شکنی اجازه نداد حماس قدرت را در دست گیرد. حال پس از گذشت 11 سال، در زمانی که محمود عباس در سن 82 سالگی قرار دارد و به علت وخامت وضع جسمانی اش فتح را به بحران نزدیک کرده است وارد آشتی ملی می شود. این در حالی است که فتح پیش از این برای ورود به آشتی ملی به بهانه جویی می پرداخت. اینکه چرا این جنبش در شرایط کنونی به آشتی ملی اقبال نشان می دهد موضوع این بخش از این نوشتار است.

بحران رهبری

رهبر کنونی جنبش فتح محمود عباس است. ابومازن که از مؤسسان جنبش فتح است تنها بازمانده این نسل محسوب می شود. او به دلیل سابقه طولانی که در تاریخ سیاسی و مبارزاتی فلسطین دارد و همچنین به دلیل سابقه همکاری با عرفات که محبوب ترین شخصیت معاصر بین فلسطینی ها است از جامعیت سیاسی- شخصیتی برخوردار است. به همین سبب او از زمان ترور عرفات در سال 2004 تا کنون، 3 جایگاه اصلی ریاستی ساف، فتح و تشکیلات خودگردان را در اختیار دارد. در طول این مدت هیچ کس حتی توان رقابت با او را نداشته است و ابومازن یکه تاز این 3 منصب بوده است.

حال ابومازن در سن82 سالگی قرار دارد و وضعیت جسمانی و سلامت او نیز نابسامان است. او طی دو سال گذشته مکررا برای انجام درمان به بیمارستان منتقل شده است و اخبار اخیر حکایت از آن دارد که هر لحظه امکان فوت او وجود دارد. این در حالی است که جنبش فتح طی 5 سال گذشته نتوانسته است جانشینی را برای او پیدا کند. اختلافات داخلی از یک سو و دخالت های خارجی در تعیین جانشین برای محمود عباس از سوی دیگر این بحران را تشدید کرده است. حال در این موقعیت فتح که بحران رهبری را با از دست رفتن قدرتی می بیند که هم اکنون در دست دارد، به آشتی ملی راضی است تا در اثنای آن بخشی از قدرت را پیش از فقدان ابومازن و آغاز احتمالی درگیری داخلی از آن خود کند.

دحلان، انگیزه‌ای دوچندان برای ابومازن

یکی از اختلافات ریشه دار و عمیق داخل جنبش فتح، اختلاف بین محمود عباس و محمد دحلان است. این اختلاف که از سال 2009، همزمان با کنگره ششم فتح آغاز شد به اخراج محمد دحلان از جنبش فتح و خروج او از کرانه باختری منجر شد. دحلان از آن پس در ابوظبی حضور داشت و رد پای وی در درگیری های لیبی و مصر و کودتای 2016 ترکیه مشاهده می شود. از سال 2016 کشورهای عرب منطقه تلاش کردند با ایجاد آشتی داخلی در فتح، دحلان را وارد کرانه باختری کنند. اما این ابومازن بود که مانع این آشتی داخلی شد و کشورهای عربی را به دخالت در امور داخلی فلسطینیان متهم کرد. طی دو سال گذشته دحلان به شدت در مصر فعال شده و با حماس وارد گفتگو شده است. توافقاتی که تابستان 2017 بین دحلان و جنبش حماس به وجود آمد به شدت ابومازن را نگران کرد. چرا که دحلان در آستانه یک توافق با حماس برای حضور در نوار غزه قرار گرفت. در این شرایط ابومازن، آشتی ملی را راهی برای بستن مسیر ورود دحلان یافت و انگیزه این جنبش را برای ورود به آشتی ملی دو چندان کرد.

سیطره بر نوار غزه

از سال 2007 که جنبش حماس بر نوار غزه سیطره یافت، تشکیلات خودگردان و جنبش فتح هیچ گاه نتوانست در نوار غزه حضور یابد. عدم حضور در غزه با جمعیتی بالغ بر 2 میلیون نفر، از دست دادن رأی درصد قابل توجهی از فلسطینیان است. این در حالی است که تشکیلات خودگردان مجبور است بسیاری از هزینه های غزه از جمله حقوق کارکنان دولتی مثل بانک ها، سازمان های خدماتی و عمومی مثل بیمارستان ها و مدارس و شهرداری ها را تأمین نماید. یعنی تأمین بودجه و خدمات غزه بدون سیطره حاکمیتی در این منطقه.

لذا همواره آشتی ملی فرصتی بوده است تا تشکیلات خودگردان و فتح بتوانند با فراهم کردن مسیر حضور در نوار غزه این خلأ را پر نماید. مسئله ای که به عنوان یک بهانه و دست آویز از سوی صهیونیست ها در مواقع حساس سیاسی نیز تبدیل شده است. این مسئله فتح را که در نوار غزه با حامیان خود نیز مشکلات فراوانی دارد بیشتر به آشتی ملی تشویق می کند. حامیان فتح در غزه به دلیل آنکه بیشتر از حامیان محمد دحلان هستند مشکلات فتح در این منطقه را پیچیده تر نیز کرده اند لذا ورود به غزه یکی از اهداف و انگیزه های اصلی فتح و تشکیلات خودگردان برای ورود جدی به آشتی ملی است.

جلوگیری از تضعیف قدرت و انشقاق داخلی

جنبش فتح همواره از زمان تأسیس تا کنون در سیطره بر نظام حاکمیتی و سیاسی فلسطین حرف اول را زده است و تا کنون نیز عمده پست ها و مناصب سیاسی و حاکمیتی فلسطین در اختیار این جنبش بوده است. با قدرت گرفتن حماس از سال 2006 در عرصه سیاسی و عمیق شدن اختلافات داخلی در این جنبش طی یک دهه اخیر این قدرت سیطره قالب خود بر نظام سیاسی فلسطین را تا حدی از دست داده است. این مسئله از زمانی که عده ای به خونخواهی عرفات برخی مقامات فتح را به دست داشتن در ترور وی متهم کردند آغاز شد و با قدرت گرفتن سلام فیاض در کرانه باختری ادامه یافت.

سیطره فتح بر قدرت سیاسی آنقدر عمیق بود که از زمان تأسیس تشکیلات خودگردان، تمام گروه های چپگرا، در انتخابات داخلی با این جنبش همراه می شدند و فهرستی مشترک ارائه می کردند. در آخرین انتخابات شوراها و شهرداری هایی که در سال 2016 در کرانه باختری انجام شد هیچ یک از گروه هایی که پیش از آن با فتح فهرست مشترک ارائه می کردند حاضر به این کار نشدند و تمامی گروه های چپگرا با تشکیل یک ائتلاف به همراه حزب ابتکار ملی به طور مستقل در انتخابات حضور یافتند. در این مقطع فتح به دلیل ضعف سیاسی و داخلی نتوانست هیچ یک از این گروه ها را قانع به تشکیل فهرست مشترک کند. علاوه بر آنکه تعدادی از اعضای فتح نیز به طور مستقل در این انتخابات شرکت کردند و فتح تنها آنها را به اخراج از جنبش تهدید کرد.

در فرآیند آشتی ملی فتح یکی از دو طرف اصلی آشتی ملی فلسطین است و این امر به ادامه سیطره این جنبش کمک فراوانی خواهند کرد مسئله ای که فتح به هیچ وجه نمی خواهد در فلسطین اتفاق بیفتد و گروه هایی غیر از حماس مقابل این جنبش قد علم کنند.

ادامه دارد...

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
گوشتیران
رایتل
triboon
طبیعت