پرونده جنگ نیابتی آمریکا علیه ایران به کوشش "بابایی" و «بهزاد» گشوده شد
گلعلی بابایی از اتمام پروژه بازخوانی پرونده جنگ نیابتی آمریکا علیه ایران با همکاری حسین بهزاد خبر داد و گفت: این اثر با عنوان «رویای آمریکایی» منتشر میشود.
گلعلی بابایی نویسنده در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، از اتمام تالیف کتاب «رویای آمریکایی» پروژه بازخوانی پرونده جنگ نیابتی ایالات متحده آمریکا علیه ایران خبر داد و گفت:جنگ نیابتی آمریکا علیه ایران از شهریور 1359 تا مرداد 1367 به مدت هشت سال بوده است که هم اکنون نیز ادامه دارد.
وی گفت: این کتاب ده فصل دارد که در پایان هر فصل عکسها و اسناد مرتبط نیز آورده شده است. فصل اول کتاب به بررسی ریشههای جنگ پرداخته است، اینکه طراحی این جنگ از چه زمانی انجام شده است؟ طبق سندی که روزنامه نیویورک تایمز در سال 1366 منتشر کرد، طرح جنگ عراق برای اشغال اراضی ایران در سال 1950 (اواخر 1329 شمسی) همزمان با تصویب لایحه ملیشدن صنعت نفت ایران و طرد کمپانی نفتی بریتانیا، با کمک و یاری دولت انگلستان پیریزی شد. هدف از این طرح، تسلط بر استان نفتخیز خوزستان بود، مشروط بر اینکه در پی حمله عراق و اشغال برقآسای شماری از مناطق سوقالجیشی و شهرهای ایران، آتشبسی با نظارت شورای امنیت سازمان ملل متّحد بین طرفین برقرار گردد و در طول دوران متارکهی جنگ، ایران از این استان به نفع عراق چشم پوشی کند.
این نویسنده افزود: ظرف سه سال بعد از طراحی این نقشه، مفاد آن توسط انگلیسیها بارها مورد جرح و تعدیل قرار گرفت، تا هماهنگ با شرایط و احوال آن زمان باشد. طرح یاد شده از سوی مستشاران انگلیسی؛ که در آن زمان در مناطق مختلف خاورمیانه حضور داشتند به روز رسانی شد، ولی به دلیل آنکه ایران با انجام کودتای انگلیسی ـ امریکایی آژاکس در (28 مرداد 1332) مجدداً در حوزهی نفوذ استعمار انگلستان قرار گرفت، از اجرای آن صرفنظر شد.
بابایی با اشاره به فصل دوم کتاب که «شبکه نقاب؛ مجری طرح کودتای برژینسکی» نام دارد، گفت: زبیگنیو برژینسکی؛ رئیس شورای روابط خارجی آمریکا ابتدا کودتای پایگاه نوژه را طراحی کرد تا با کودتا بتواند انقلاب مردم ایران را ساقط کند، که در این فصل به طور مفصل به این موضوع پرداختهایم، اینکه این شبکه چگونه شکل میگیرد؟ رهبران آن چه کسانی هستند؟ عناصر نظامی و غیر نظامی که از داخل به اینها وصل شدند، چگونه لو میروند؟ توضیح داده میشود، البته حملهی نظامی آمریکا به طبس نیز اقدام دیگر آمریکاییها بود که به آن نیز پرداخته شده است.
این نویسنده با اشاره به فصل سوم کتاب که «جنگ نیابتی ـ رویای امریکایی صدام» نام دارد، گفت: صدام به دنبال رویایی دست نیافتنی بود. او میخواست ژاندارم منطقه خاورمیانه شود، بعد از آن که امریکا در طرحهایی چون درگیریهای قومی، حمله نظامی به طبس و کودتای شبکه نقاب شکست خورد، صدام را جلو انداخت تا همان طرح سال 1329 را اجرایی کند، در حقیقت جنگ نیابتی صدام در سال 1359 با چراغ سبز آمریکاییها کلید خورد. ضمن آن که با حمایتهای آمریکا، اروپا، پادشاهی سعودی و دیگر حکام مرتجع عرب به مدت هشت سال ادامه پیدا کرد.
نویسنده کتاب «همپای صاعقه» با اشاره به فصل چهارم کتاب گفت: فصل چهارم به چگونگی پیشروی نیروهای دشمن و گرفتن برخی شهرها مثل خرمشهر، مهران، بستان، قصرشیرین، نفتشهر، سومار و ... پرداخته است. سپس به چگونگی شکلگیری هستههای مقاومت مردمی جهت مقابله با دشمن مثل حماسه غیور اصلی و یارانش در سوسنگرد، و یا ماجرای دریاقلی سورانی که سوار بر دوچرخه عبور عراقیها از پل کارون را به اطلاع نیروهای سپاه آبادان رساند و مانع از سقوط شهر آبادان شد، میپردازد.
بابایی گفت: واقعیت این بود که صدّام بر اساس «رؤیای آمریکایی» خود، خبر فتح استان خوزستان طی جنگی برقآسا، را به خبرنگاران خارجی مستقر در خرّمشهر اشغالی داده بود. اما به راستی چه ارادهای این رؤیای اهریمنی سردار مغرور قادسیه الصدّام! را، به کابوسی تلخ مبدّل کرد؟ و ماشین جنگی قدرتمند او را در دشتهای گرم خوزستان و کوههای سر به فلک کشیدهی غرب ایران زمینگیر کرد؟! بحث محوری این کتاب است.
بنا به گفته گلعلی بابایی از فصل پنجم کتاب که «استراتژی بهمن، پاتک مردمی به جنگ آمریکایی» نام دارد، ما وارد سال دوم جنگ میشویم، آمریکا در سال دوم جنگ نیز کماکان کارشکنی میکند، چه در سازمان ملل که تا آن زمان هیچ بیانیهای علیه صدام صادر نکرده بود و گویی اصلا جنگی در نگرفته است. آمریکاییها جنگ را یک منازعه جا زده بودند، چرا که در مراجع ذیصلاح حقوقی منازعه یک بار حقوق دارد و جنگ یک بار حقوقی سنگینتر. آمریکاییها هیچ گاه اجازه ندادند کاری که صدام انجام داد به عنوان یک جنگ تمام عیار از آن یاد شود، تنها میگفتند آتش بس اعلام کنید و مذاکره شود، امام هم میگفت تا زمانی که متجاوز به مرزهای خود برنگردد و گروهی بیطرف نیایند و نگویند چه کسی متجاوز بوده است، ما مذاکره نمیکنیم. آمریکاییها هم هیچ گاه چنین اجازهای نمیدادند. البته ما در داخل نیز مشکلاتی داشتیم، بنی صدر که حقوق بگیر سازمان سیا بود، اجازه نمیداد تا نیروهای انقلابی کار اساسی در جبهه انجام بدهند. بنیصدر جنگ را در حالت غیر فعال نگه داشته بود، تا اینکه در تابستان 1360 به فرانسه فرار کرد.
وی افزود: با فرار بنیصدر راه برای نیروهای انقلابی باز میشود، تا بتوانند خود را نشان دهند، ارتباط ارتش و سپاه قویتر میشود و استراتژی بهمن که تشکیل یگانهای سپاه است، از نیمه دوم سال 60 بعد از عملیات ثامن الائمه(ع) شکل منظمتری میگیرد. تشکیل یگانها بیشتر از عملیات طریقالقدس به بعد خود را نشان میدهد.
بابایی تصریح کرد: فصل ششم کتاب «ایران میتازد، ورود به خاک دشمن پاسخ به سه ضرورت» نام دارد. در این فصل با اشاره به دو عملیات بزرگ فتحمبین و الیبیتالمقدس که منجر به تغییر موازنه در میدان جنگ میگردد، نقش آمریکا مجدداً برجسته نشان داده میشود. آمریکاییها از این مقطع رأساً به جزئیات جنگ ورود پیدا میکنند تا مانع از پیروزی ایران شوند. همچنین به ضرورت ورود به خاک دشمن حین عملیات رمضان جهت پاسخگویی به سه ضرورت اشاره میشود: ضرورت اول دفاعی است. یعنی کشوری که با حمله کشوری دیگر مواجه شده است، طبق مناسبات نظامی حق دارد از خود دفاع کند، دشمن را دفع کند و اگر لازم شد بخشی از خاک او را اشغال نماید و این به عنوان اصل اول است. ضرورت دوم اینکه طبق تکلیف دینی دفاع از کشور، یک وظیفه شرعی است.
نویسنده «ماه همراه بچههاست» ادامه داد: برای پاسخگویی به این ضرورت، از رسالهای که شهید شیخ فضلالله محلاتی نماینده امام در سپاه پاسداران تدوین کرده بود به نام جنگ واجب کفایی و در آن دفاع را واجب کفایی عنوان نمود، استفاده شد. شهید محلاتی با استفاده از منابع فقهی ثابت کرده بود، کشوری که به آن تجاوز شده است، حق دارد برای حفاظت از کشور خود، بخشی از خاک کشور متجاوز را اشغال کند. برای پاسخگویی به ضرورت سوم نیز از منشور سازمان ملل استفاده کردیم.
وی فصل هفتم کتاب را «اتاق جنگ کاخ سفید در بغداد» عنوان کرد و افزود: بعد از عملیات فتح خرمشهر آمریکاییها که از پیروزیهای ایرانیها نگران شده بودند، در محله المنصور بغداد اتاق جنگ تشکیل دادند و با ارائه مشاوره نظامی به صدام از نظر تسلیحاتی هم تا توانستند به او کمک کردند.حامیان منطقهای یعنی عربستان و مصر هم به صدام کمک میکردند، آمریکا از یک طرف تحریمهای ایران را زیاد میکرد و از طرف دیگر صدام را از لیست کشورهای تروریست خارج مینمود، به کشورهای اروپایی نیز تأکید میکرد که به صدام کمک کنند. مثلا هواپیماهای میراژ و سوپراتاندارد فرانسه به دستور امریکا به صدام تحویل داده شد.
بابایی افزود: فصل هشتم کتاب که پروژه کاخ سفید برای حمایت از صدام نام دارد، به ماجرای حمایتهای ریگان در نقش یک تدارکاتچی برای صدام اشاره میکند. در فصل نهم که «مصاف عقاب با شیر» نام دارد، به درگیری قایقهای تندروی ایرانی با ناوهای امریکای در خلیج فارس میپردازد که منجر به شهادت جمعی از رزمندگان ایرانی و از جمله: «نادر مهدوی»، «بیژن کرد» و ... میشود. از اینجا به بعد درگیری رو در رو شروع میشود، هر روز ما در خلیج فارس شاهد درگیریها بین ایرانیها و نیروهای متجاوز امریکایی هستیم، همزمان مشاور امنیت ملی ریگان «مک فارلین» به ایران میآید، تا مذاکرات غیررسمی با جناح میانه رو ایران را داشته باشد. اما وقتی که امام این موضوع را فهمید، اجازه نداد کسی از سیاسیون با فرستادهی رئیس جمهور آمریکا ملاقات کند. بنابراین این تیر آمریکاییها نیز به سنگ خورد.
وی تصریح کرد: در فصل نهم ما سال بحران را داریم که از اواخر سال 66 شروع شده و به سال 67 میرسد، و طی آن به سقوط شبه جزیره فاو و نقش امریکا در این ماجرا پرداخته میشود. ضمن آن که سقوط مناطق دیگری همچون: شلمچه، جزیره مجنون و... نیز در این فصل شرح داده میشود. فصل دهم« 598؛ قطعنامه نافرجام» نام دارد که با نامه سری امام در رابطه با پذیرش این قطعنامه به مسئولان مملکتی شروع میشود. نامهای که تا 15 سال بعد از اتمام جنگ فاش نشده بود، اما مرحوم آیتالله هاشمی در سال 1380 آن را فاش کرد. امام در این نامه دلیل قبول قطعنامه را صراحتاً ذکر کرده است، همچنین در این فصل نقطه نظرات تعدادی از مقامات لشکری و کشوری از جناحهای مختلف در رابطه با دلایل پذیرش قطعنامه 598 را آوردهام.
بابایی گفت: هر چند پذیرش قطعنامه 598 بهترین تصمیمی بود که امام در آن مقطع گرفت، اما اینکه چرا به این تصمیم رسیدیم، را با توجه به منابع و مستندات محکم شرح دادهام. بعد از قبول قطعنامه 598 فرقهی تروریستی مجاهدین خلق، اشتباه صدام را تکرار و از مرز غربی کشور حملهی سراسری خودش را به ایران شروع کرد. چگونگی پیشروی سازمان مجاهدین خلق تا نزدیکی کرمانشاه و هم چنین، حالات و روحیات عناصر فریب خوردهی این سازمان از زبان افرادی که از آن مهلکه جان سالم به در بردند و بعدها از این فرقه تروریستی جدا شدند، شرح داده شد.
این نویسنده دفاع مقدس در پاسخ به این پرسش که در تدوین این کتاب از چه اسناد و مدارکی بهره بردهاید، گفت: در لیست فهرست منابع نام 135 منابع را ذکر کردهام که بیش از یک سوم آنها خارجیاند، کتابهایی مثل: «لابی مرگ؛ غرب چگونه عراق را مسلح کرد؟»، «تار عنکبوت»، «کسوف»، «ویرانی دروازه شرقی»، « زیر پوست جنگ» و «عقاب و شیر» از جمله این منابع میباشند. ضمن آن که نشریات و بولتنهای خارجی نیز بخش دیگری از منابع این کتاب را شامل میشوند.
وی افزود: این کتاب یک پروژه چند ساله بوده است که بنده با همکاری و مساعدتهای حسین بهزاد توانستم آن را به سرانجام برسانم و قرار است به صورت مشترک از سوی انتشارات 27 بعثت و نشر صاعقه منتشر شود.
بابایی در پایان با اشاره به لزوم ترجمه این نوع کتابها گفت: در جریان حضور در نمایشگاه کتاب فرانکفورت که پاییز سال جاری برگزار شد، یکی از ناشران خارجی از بنده سراغ کتابی درباره جنگ ایران و عراق را گرفت که نه سیاسی باشد و نه مذهبی. من این کتاب را معرفی کردم، چرا که معتقدم هر چند ممکن است لایههایی سیاسی در این کتاب وجود داشته باشد، اما اصل کار، یک پژوهش امنیتی ـ نظامی است، لذا قرار شد ما بخشی از کتاب را در اختیارشان بگذاریم، تا بررسی کنند.
انتهای پیام/