عاشقانههای ۹ سال پرستاری از شهید زنده لرستانی+ تصاویر
همسر شهید زنده لرستانی به تاسی از حضرت زینب(س) صبر و بردباری را پیشه راه خود کرده و سالها مونس لحظههاى درد و رنج "سید نورخدا" شده است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از خرمآباد، امروز را باید از صبر، بردباری و استقامت سخن گفت، صبری که معنا و مفهومی به نام زینب(س) است؛ بزرگ بانویی که نمودار حق و جهاد درراه خدا، نگهدارنده ایمان، تجسم زهد، نهال بارور ایثار، مظهر لطافت و رحمت است.
عاشقان و دلدادگان عقیله طاهره دلیری، شجاعت، شهامت، عفت و بلاغت را از او الگو گرفتهاند و چه بسیارند فدائیانی که با شنیدن نام عمه سادات سینه سپر کرده و جان میدهند و چه بسیارند شیر زنانی که صبر زینبی پیشه کردهاند و سالهاست از همسران جانباز خود پرستاری میکنند.
روایتی از سالها صبر و بردباری
سالروز ولادت حضرت زینب کبری(س) و روز پرستار بهانهای شد تا روایتگر زندگی زینب گونهای باشیم که درس مقاومت و ایستادگی را از این بانوی بزرگوار بهخوبی آموخته است، روایتی از سالها ایستادگی یک زن و نگاههای خیره همسرش به آسمان. نجوای عاشقانهای که ما زمینیان را توان شنیدن نیست.
حکایت عاشقانههای کبری حافظی همسر جانباز سرافراز سید نور خدا موسوی را بسیاری شنیده و دیدهاند، حکایتی از 9 سال فداکاری و مردانه ایستادن زنی که با عشق از همسرش پرستاری میکند؛ بانویی صبور که بهتنهایی پرستاری از همسرش را به عهده گرفته و یار و همراه سیدی آسمانی شده است.
عاشقانههای همسری فداکار
کبری حافظی از آغازین روزهای زندگی خود میگوید: بهواسطه شناخت خانوادهها، من و آقا سید باهم ازدواج کردیم و حاصل ازدواجمان دو فرزند به نام سیده زهرا و سید محمد است. زندگی خوبی در کنار آقا سید داشتم و دوست داشتن من و سید نور خدا زبانزد اقوام بود.
من عاشق همسرم بودم حتی باور نمیکردم یک روز تحملکنم آقا سید مریض باشد، آقا سید در محل کار هم عزیز و برای همکارانش دوستداشتنی بود، او بسیار مؤمن و باشخصیت و برای همه قابلاحترام بود.
مجروحیت سیدنورخدا در 17 اسفند 87
همسر شهید زنده لرستانی عنوان میکند: سید نور خدا فارغالتحصیل دانشگاه علوم انتظامی تهران بود و بعد از فارغالتحصیلی در تهران مشغول به کار شد، پس از چند سال به زاهدان اعزام شد و فرماندهی یگان تکاوری را به عهده داشت.
مأموریت او در منطقه دوساله بود که حدود پنج ماه به پایان مأموریتش باقیمانده بود که در 17 اسفندماه سال 87 در منطقه لار با گروهک تروریستی ریگی درگیر شده و مورد اصابت مستقیم تکتیرانداز دشمن قرار گرفت و تیر به سر ایشان اصابت کرد.
9 سال پرستاری از سیدی آسمانی
آری سید نور خدا موسوی مردانه در برابر دشمنان ایستاد و فداکاری کرد و سرانجام با جانبازی و جاننثاری 9 سال است که ساکت و آرام بر روی تخت قرارگرفته، بزرگمردی که درراه حق جانفشانی کرد و امروز تمثال وفاداری، ایثار و تصویرگر ایمان است. اصلاً سید نور خدا نیامده بود که زمینی بماند، او آمده بود تا با آسمانی شدنش در تاریخ سراسر حماسه ایران اسلامی باقی بماند تا آیتی بر آیات الهی، الگو و سرمشقی برای زمینیان باشد.
همسر شهید زنده بیان میکند: آقا سید در سن 36 سالگی مجروح شد و در آن زمان زهرا 7 سال و محمد 5 ساله بود و امروز خوشحالم از اینکه همسرم در کنارمان نفس میکشد و هرروزی که به مجروحیت وی اضافه میشود شکر خدا را بهجا میآورم و از اینکه سید نور خدا بهعنوان یک امانت الهی در دست من است خدا را شاکرم.
پرستاری از "آقا سید"برایم شیرین است
وی گفت: مجروح شدن آقا سید برایم سخت بود ولی مجروحیتش را باجان و دل خریدم، باخدا معامله کردم و با توکل به خدا و ائمه اطهار(ع) این پرستاری برایم شیرین است؛ سید نور خدا حجت خداوند بر روی زمین است و پرستاری از آقا سید بزرگترین افتخار من است و این پرستاری را عبادت میدانم.
چه زیبا میگوید از سالها عشق و دلدادگی که رنجهایش در پس اینهمه صبر و فداکاری پنهان میماند، صبری زینبی که شاید خیلیها را توان درک آن نباشد. این همسران جانباز با تأسی از عمه سادات با عشق از همسران خود پرستاری میکنند اصلاً جنس پرستاری آنها متفاوت است با سایر پرستاران.
خانم حافظی گفت: از حادثه مجروح شدن آقا سید فیلم و عکس با چهره خونالود وجود دارد که در سال اول مجروحیت آقا سید هیچ تصویری از این حادثه ندیده بودم و اطرافیان سعی میکردند من و فرزندانم این تصاویر را نبینیم اما بعد از یک سال این اتفاق افتاد و حال روحیمان خیلی خراب شد، مدام تب میکردیم و اشک میریختیم ولی حالا که چند سال گذشته وقتی به این تصاویر نگاه میکنیم یقین داریم که خداوند به ما نظر کرده و عزت داده است و این عزت نصیب هرکسی نمیشود.
آرزوی حضور آقا در منزل سید نورخدا
این همسر وفادار دوست دارد نور خانه سید نور خدا منورتر شود با حضور مقام معظم رهبری، او میگوید: آرزو دارم آقا به منزلمان بیاید، دلم گواهی میدهد یک روز این اتفاق خواهد افتاد؛ مگر میشود حضرت آقا به سرباز مجروحشان سر نزند.
وی گفت: در چند دیدار خصوصی که من و بچهها با حضرت آقا داشتیم، ایشان ما را موردعنایت خودشان قراردادند. در این دیدارها حضرت آقا فرمودند که ان شالله خودتان و بچههایتان عاقبتبهخیر شوید، برایتان دعا میکنم که در این راه ثابتقدم بمانید. ایشان فرمودند شما در پرستاری همسرتان کار بزرگی میکنید و کارتان بزرگ و عظیم است و سه بار مؤکدا به بزرگی این کار پرستاری اشاره کردند.
به احترام این بانوی باوفا و مقاوم که زینب وار مسئولیت سنگین پرستاری و تعلیم و تربیت فرزندان را برعهدهگرفته و سالها صبوری به خرج داده تا مرهمی بر زخم جانکاه سید و مادری آرامبخش برای فرزندان خود باشد باید تمامقد ایستاد.
گزارش: فاطمه بیرانوند
انتهای پیام/ ع