انوشه در میزگرد تسنیم: داعش و معارضه بومی، بازندگان اصلی عرصه سوریه در سال ۹۶ بودند
عرصه سوریه در سال ۹۶ میدان پیروزیهای محور مقاومت بود و آمریکاییها تلاش خواهند کرد با مانعتراشیهای مختلف از پیروزیهای بیشتر آن جلوگیری کنند.
بههمت گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، میزگرد تخصصی بررسی و تحلیل وضعیت سوریه در سال 1396 با حضور دو تن از کارشناسان ارشد غرب آسیا در باشگاه خبرنگاران پویا برگزار شد. در بخش دوم این میزگرد آقای صبری انوشه کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا وضعیت سوریه را طی سال 1396 بررسی کرده است که مشروح آن بهاستحضار علاقهمندان میرسد.
انوشه با نگاهی به اهداف آمریکا در سوریه، پیشبینی کرد آمریکا در سال پیشِِروی، تلاشهای بیشتری برای مانعتراشی مقابل محور مقاومت انجام دهد. وی در ادامه به برندگان و بازندگان عرصه سوریه در سال 1396 پرداخت و بهترتیب نظام سوریه، و داعش و معارضان بومی را برندگان، و بازندگان اصلی آن تعریف کرد.
اهداف آمریکا در سوریه
تمام اهداف آمریکا در سوریه علیه ما و محور مقاومت و گستره بازیگری مشروع ایران در منطقه است. مهمترین این اهداف در سوریه بهاختصار عبارتند از:
1. خودشان اعلام کردهاند که نمیخواهند تجربه عراق برای آنها در سوریه تکرار شود. اعلام کردهاند آمدهاند بمانند اما اینکه چهزمانی خارج میشوند، بستگی به شرایطی دارد که مد نظر آنها است.
2. جلوگیری از بازگشت داعش و القاعده برای اینکه سوریه پایگاه و ایستگاه تهدید و بسیج کردن و سازماندهی معارضه ضد منافع و امنیت آمریکا و متحدانش نشود.
3. جلوگیری از افزایش نفوذ ایران در سوریه.
4. کمک به اقدامات سازمان ملل (روند ژنو) برای سوریهای که در آینده بدون بشار شکل خواهد گرفت.
5. بازگشت آوارگان به سوریه.
6. امحای سلاحهای کشتار جمعی در سوریه.
7. در این اهداف امنیت رژیم صهیونیستی و دوستان آمریکا یعنی اردن و سعودی و بهنوعی ترکیه باید حفظ شود.
8. از یک نگاه دیگر سوریه یعنی عراق، ماندن در سوریه ماندن در عراق است، زیرا سوریه عقبه عراق محسوب میشود.
9. جلوگیری از افزایش گستره نقش ایران.
10. آمریکا در سوریه 25% خاک را در دست دارد. در این بخش سبد غذایی سوریه، رودخانه فرات، دو سد که برق تولید میکنند، چاههای نفتی و چاههای گازی.
11. جلوگیری از هلال تهران، بغداد، دمشق و بیروت، این مهم است. آمریکا در تنف توقف کرد. تنف مرکز محسوب میشد. از طریق تنف کمکها از بغداد به دمشق میرسید، با حضور آمریکاییها این کمک قطع شد. الآن آمریکا نزدیک تنف است و کسی هم جرأت حضور در آنجا را ندارد. اگر کسی حضور یابد بمباران خواهد شد.
ماندن آمریکا بهمعنای طولانی کردن بحران سوریه است. اگر خاطرتان باشد تمام مراکز پژوهشی زمانی که داعش ظاهر شد اعلام کردند بین 15 تا 20 سال از بین بردنش بهطول میانجامد ولی دیدیم که 5 سال هم دوام نداشت. داعش مأموریتی داشت. این مأموریت را انجام نداد، لذا باید این مأموریت تکمیل شود. آمریکا میخواهد این مأموریت را تکمیل کند.
این بحث وجود دارد که آمریکا بر چهاساسی میخواهد در سوریه باقی باشد. دو پایه وجود دارد؛ نخستین رکن حضور آمریکا در سوریه تکیهاش بر ترکیه است که همپیمان قدیمی آمریکا در منطقه است، عضو ناتو است و روابط خوبی دارد. دومین رکن حضور آمریکاییها کردها هستند که همپیمان محلی جدید آمریکاییها محسوب میشوند. اما بین این دو رکن تضاد وجود دارد. اینکه این تضاد را چگونه مدیریت میکند خود معضلی است.
آمریکا بدون ابزار و ادوات به جایی حمله نمیکند و در آنجا مستقر نمیشود، ابتدا زمینهچینی میکند بعد حمله میکند. بقای آمریکا در افغانستان به این دلیل است که همپیمانانش در آنجا حضور دارند. تا یک زمانی در دولتسازی در افغانستان، ایجاد یک ارتش جدید با سلاحهای آمریکایی دست داشت.
آمریکا در سوریه چه خواهد کرد؟
آمریکا باید کردها را نگاه دارد چون پیادهنظام آمریکا هستند. ترکیه که در حال حاضر دستکم ظاهراً با آمریکا مشکل دارد. ترکیه با کردها نیز مشکل دارد. گفته میشود بین 2 تا 5 هزار آمریکایی در سوریه حضور دارند، ولی اینها رزمنده نیستند بلکه نیروهای دفاعی و لجستیکاند. اینها در حال آماده کردن زیرساخت هستند. کردها هم همگی به آمریکاییها اعتماد نمیکنند، زیرا آمریکا کردها را به دیرالزور برده است. کردها میگویند: دیرالزور محیط امن نیست که از آن دفاع کنیم. دیرالزور همه عرباند. چرا ما پیادهنظام شطرنج شدهایم. کردها در این جغرافیا هر روز کشته میدهند، چرا که در دیرالزور نیروهای عشایر و نظام حضور دارند.
آیا آمریکا بهدنبال تشکیل دولت کردی در سوریه است؟
برخی میگویند حضور آمریکا در سوریه برای نفت و گاز است اما هزینهای که آمریکا میکند با برداشتی که ممکن است از منابع منطقه داشته باشد همخوانی ندارد. در وهله دوم اگر آمریکا بخواهد از نفت و گاز این منطقه استفاده کند، ترکیه باید این مسئله را قبول کند، زیرا مسیر انتقال نفت و گاز از ترکیه است. در حالی که در حال حاضر نوعی تضاد با ترکها دارند (البته امکان انتقال از عراق هم وجود دارد. امکان انتقال از اردن هم خیلی مشکل است).
اهداف میانمدت آمریکا
یک تحلیل بر این است که برخی میگویند شاید این حضور آمریکا برای اهداف میانمدتی باشد که از آن با عنوان «معامله قرن» نام میبرند، در عین حال برخی معتقدند معامله قرن همانند طرح خاورمیانه جدید آمریکا شدنی نیست.
بحران قطر و مسئله سوریه
بحران روابط بین قطر و برادران خلیجیاش روی نقش اعراب خلیج فارس در عرصه شام تأثیر گذاشت. اخیراً فدراسیون فوتبال قطر توافقنامهای را با فدراسیون فوتبال سوریه امضا کرد. همچنین قطر آمادگی خود را برای مرحله بازسازی سوریه اعلام کرده است. فقط الجزیره در خصوص غوطه شرقی اقدام به تبلیغ علیه نظام سوریه کرد (علت هم این است که از قدیم رابط اصلی احرار الشام که در غوطه شرقی حضور دارند قطریها بودهاند. نقشی که انگلیس، آمریکا و ترکیه به قطر داده بودند این بود که رابط اصلی اطلاعاتی با احرار الشام قطریها باشند. دوشقه کردن احرار الشام توسط قطر صورت گرفت. دوشقه کردن «جبهة النصرة» که یکی القاعده اصلی و دیگری القاعده فرعی شد، یعنی جولانی و غیرجولانی توسط استخبارات قطر انجام شد. اما در حال حاضر در موازنههای قدرت سر قطر بیکلاه مانده است).
در حال حاضر قطر محاصره شده است، در شمال آفریقا محاصره است در قضیه یمن هم محلی از اعراب ندارد. قطر در قضیه یمن با عربستان سعودی شریک بود اما امارات جای او را گرفته است. این مسئله هم تأثیر میدانی و هم تأثیر سیاسی داشت.
در تحرکات عربستان سعودی در سوریه میبینیم که نقش عربستان خیلی کمرنگ شده است. بعد از اجلاس وین گروهی پنجگانه تشکیل شد متشکل از آمریکا، انگلستان، فرانسه، عربستان سعودی و اردن. این اقدام در جهت جلوگیری از سیاستهای ائتلاف ایران، ترکیه و روسیه انجام شد. این انفعال عربستان کاملاً بهنفع دمشق است.
درگیری معارضه معارضه
درگیری معارضه بهویژه در منطقه ادلب باعث شد بسیاری ظرفیتها و قدرت جبهة النصرة در آستانه فروپاشی قرار گیرد. ما شاهد این فروپاشی هستیم. اولاً متحدین خارجی و بومی جبهة النصرة کاهش یافتهاند. برخی متحدین گذشتهاش همچون هیئة الاحرار به دشمن النصرة تبدیل شدهاند. در حال حاضر در ادلب جنگ بین هیئة تحریر الشام و جبهة التحریر سوریه در جریان است. اسلامیها عناوین اسلامیشان را برداشتهاند. جبهة التحریر سوریه قبلاً اسمشان هم اسلامی بودهاند. اما الآن تلاش میکنند ملی شوند و از فاز اسلامی دور شوند. اما القاعده نمیتواند این کار را انجام دهد، لذا هیئة تحریر الشام تنها شده است. حتی خارجیها یا بیطرف شدهاند یا از آن جدا. اردنیها هم از آن جدا شدهاند. الآن دربرابر هیئة تحریر الشام گروهی تشکیل شده بهنام «حرّاس الدین» که امتداد القاعدهاند و اکثر رهبران آن اردنیاند. اینها خودشان را جزء القاعده میدانستند، مثل عریدی و ابوجرباوی که مسئول درعا و مفتی النصرة بودند اما خودشان اکنون تشکیلاتی ایجاد کردهاند.
پایان معارضه سیاسی در سوریه
الآن چیزی بهنام معارضه سیاسی نداریم. ائتلاف بهشدت پراکنده و متلاشی شده است و این ائتلاف معارضان دیگر نمیتواند کارت عربستان سعودی باشد، لذا دیدیم که عادل الجبیر در ریاض چگونه با آنها برخورد کرد. تغییر رؤسای ائتلاف نشانه ضعف ائتلاف معارضان است، در ژنو شرکت میکنند برای اینکه بگویند چیزی وجود دارد. اما نشست ریاض2 نشان داد عربستان روی معارضه سیاسی نفوذ ندارد، چرا که معارضه سیاسی دیگر قدرتی ندارد.
برندگان صحنه سوریه در سال 1396
دمشق برنده اصلی صحنه سوریه
میتوانیم بگوییم در سال 96 برنده اصلی صحنه سوریه، دمشق بود. این مطلب را من نمیگویم خود معارضه و مراکز پژوهشی این مطلب را اعلام کردهاند. در آغاز 2017 دمشق تنها 21 درصد از خاک سوریه را در اختیار داشت. اما دسامبر 2017 این مقدار به 53.5 درصد افزایش یافت، این از لحاظ آماری است اما از لحاظ عملیاتی کارهای بزرگی انجام شده است؛ تأمین مرز لبنان و سوریه، رسیدن به مرز اردن، رسیدن به مرز عراق. پیش از این دمشق مرزها را از دست داده بود. اما حاکمیت سوریه امروز اعلام میکند که به مرزهای عراق رسیده است، کل مرزهایش با لبنان را تأمین کرده است، گستره تأمین امنیت مناطق سوریه مفید بزرگتر شده است، بهعنوان مثال از غوطه شرقی میتوانستند زینبیه و بازار حمیدیه را هدف قرار دهند اما در حال حاضر غوطه به پایان رسیده است. تمام قلمون در دست معارضه بود اما امروز اینگونه نیست. آب شرب دمشق در وادی برده در شمال غربی دمشق در اختیار معارضه بود اما امروز مسئله وادی برده حل شده است. در حلب کار بزرگی انجام شد که تصرف حومه جنوب غربی حلب بود. دایره حفاظت از کویرس بیشتر شد. فرودگاه جراحی را آزاد کردند. خفسه که 3 سایت تصفیه آب شرب حلب در آنجا قرار دارد، آزاد شد. تدمر آزاد شد. حومه جنوبی رقه در دست نظام است. حمای شرقی آزاد شد. محلات قابون، برزه و حی تشرین را گرفتند که اینها برای امنیت دمشق مهم بود. بیت جن که عقبه غوطه غربی بود آزاد کردند. جداسازی بین قنیطره و دمشق بهوجود آمد. بخشهای وسیعی از دیرالزور را آزاد کردند. بادیه حمص را در اختیار گرفتند. بادیه سویدا همگی آزاد شد. این نشان میدهد که دیگر سوریه، سوریه 2015 در حال سقوط نیست، چون در آن ایام در سال 2015 ادلب سقوط کرده بود.
برنده دوم سوریه
نیروهای کرد که با آمریکا بودند که با نام مخفف «قسد» شناخته میشوند (قوات سوریا دیمقراطیة)، نیروهایی که با پشتوانه آمریکا و ائتلاف غربی فعالیت میکنند. بدنه اصلی کردها هستند و عشایر عرب که با آنها همکاری میکنند. اینها در ابتدای 2017 حدود 17.8 درصد را در اختیار داشتند. پایان 2017 قریب 26.3 درصد زمین را در اختیار گرفتند.
بازندگان سوریه در سال 96
بازنده نخست، داعش
داعش در اوایل 2017 قریب 45.7 درصد خاک را در اختیار داشت در پایان سال 7درصد که این هم با توطئه آمریکاییها اینگونه بود.
بازنده دوم، معارضه بومی سوریه
معارضه بومی سوریه 16.8 درصد را در اوایل سال 2017 در اختیار داشت اما در پایان 13 درصد زمین را در اختیار داشت. باید گفت بازنده حقیقی معارضه بومی است. احرار الشام که زمانی قدرت اصلی معارضه بود و پس از آن جیش الاسلام قرار داشت، الآن به یک گروه تبدیل شده است. زمانی احرار الشام خودش ائتلاف ایجاد، و میدان را مدیریت میکرد. الزنکیها متحد آنها شدهاند و جبهة التحریر سوریه را تشکیل دادهاند، به جایی رسیدهاند که در عرض 2 سال چند فرمانده برای آن تعیین شده است.
جیش الاسلام در یک زاویه در دوما، در غوطه شرقی گیر افتاده است و در جستوجوی مفرّی است، احتمالاً در نقل و انتقالها به ادلب منتقل شود. رفتن به ادلب یک هوشمندی از سوی نظام است، زیرا اساس ایدئولوژی جیش الاسلام وهابیت است. علوشها حنبلیها هستند و تنها جایی که حنبلیها حضور دارند، دوما است. پدر زهران علوش و خودش تحصیلکرده عربستان سعودی هستند، حال اینها اگر به ادلب بروند با سایر گروهها کشمکش پیدا میکنند. مسائل ایدئولوژیک موجب میشد اینها نتوانند با هم متحد شوند. اینها از سلفیگری قرائت وهابی دارند و دیگران را قبول ندارند. حرکت و حضور آنها در ادلب موجب اختلافات جدید در معارضه خواهد بود.
جبهة النصرة در بدترین وضعیت قرار دارد. در ادلب هم درگیریهایی بین النصرة و گروههایی که ترکیه حامی آنها است، وجود دارد. بین النصرة و مردم هم در ادلب درگیریهایی وجود دارد. النصرة مورد نفرت مردم ادلب است. مردم ادلب امروز میگویند، النصرة وارد درگیریها شد تا انقلاب سوریه را برهم بزند (انقلاب از نگاه معارضان).
پیروزیهای سیاسی دمشق
در بخش سیاسی دمشق پیروزیهای سیاسی فراوانی داشت، از جمله برگزاری 8 مرحله نشست سیاسی در آستانه. این یک پیروزی است که 3 کشور در مورد سوریه مثبت فکر کنند و زمینههای راهحل سیاسی را پیدا کنند. نشست سوچی یک پیروزی سیاسی برای دمشق است. شکست ریاض2 یک پیروزی است. شکست 4 نشست نیز یک پیروزی برای دمشق است.
وضعیت ارتش آزاد سوریه
ترکیه بهدنبال این است که یک ارتش بومی ایجاد کند که اهداف ترکیه را تأمین کند. مهمترین هدف ترکیه جلوگیری از تشکیل یک خودمختاری کردی در مرزهای سوریه و ترکیه است. شالوده نیروهای جیش الاسلام ترکمنها هستند، اینها سربازان ترکیهاند و ترکیه آنها را آموزش داده است. گروه الزنکی هم ترکمنها هستند. ارتش آزاد هیچگاه ساختار واحدی نداشته است بلکه جزایری بوده که در بخشهای مختلف به نامهای مختلف شناسایی شده است.
اقتصاد دوره بازسازی
ما باید برای حفظ حضورمان در دوره بازسازی در سوریه و اردن باشیم. ما باید مشوق سرمایه گذاری در عراق و سوریه باشیم. تیلرسون اعلام کرده بود "ما نباید بگذاریم در مناطقی که بشار حضور دارد بازسازی انجام شود. بازسازی بهمعنی تثبیت حاکمیت بشار است. و این یعنی حضور ایران و روسیه است. بشار نمیتواند به دشمنانش اطمینان کند". پیش از 2011 سه کشور سرمایه گذار در سوریه بودند: قطر، ترکیه و فرانسه. سارکوزی، حمد و اردوغان یک ائتلاف تشکیل داده بودند. پروژه گازی و پروژه سازش با رژیم صهیونیستی را در دست داشتند اما وقتی نتوانستند به نتایج مورد دلخواه خود برسند این بلا را سر سوریه آوردند. در لیبی هم همین 3 ضلع قذافی را به خاک سیاه نشاندند.
توجه به نقش اردن در سوریه و عراق
نکته دیگری که باید به آن توجه کرد این است که اردن از ابتدای تأسیس ابزاری در اختیار آمریکاییها است. اردن همواره نقش خود را به کسی که پول بیشتری داده فروخته است. اردن در 40 سال اخیر علیه ما اقدام کرده است. در دوره جدید اردن علیه عراق جدید در حال فعالیت است. همیشه اردن کنار دشمنان دمشق و مقاومت بوده است. پادشاه اردن قمارباز است و برای باختهایی که در قمار میدهد همواره در حال امتیاز دادن است. پادشاه اردن یک جنگ تاریخی علیه سعودیها دارد ولی بهدلیل قماربازی همواره مشکل دارد. بیشتر مجری دیکتههای انگلستان است.
براساس پژوهشی، رئیس این پروژه سفیر آمریکا در عراق بود آمده بود یکی از اهداف آمریکا در عراق تقویت روابط امان ــ بغداد بود. آمریکا بدون بازیگران منطقهای نمیتواند در منطقه بماند پایه اول منطقهای آمریکا ترکیه و پایه دوم اردن است. بازتولید النصرة اردن است. مفتی سلفیها و جبهة النصرة اردن بودند. سازمان اطلاعاتی اردن در خدمت سیا و موساد است. اردن بسیار مهم است و باید افشا شود.
انتهای پیام/*