«افغانستانی‌ها و روایت یک لقمه نان حلال»| روایت کارفرمای ایرانی از دست پاکی و غیرت مهاجرین +تصاویر

سریع می‌رود سر اصل مطلب، می‌گوید می‌دانم برای چه آمده‌اید، جان کلام را بگویم، جان من بسته به این فرزندان دست پاک افغانستانی است، من چند دهه است شبانه روز پای همین کوره‌های شیشه‌گری با کارگرانم زندگی کردم... روایت اینها فقط روایت زحمت‌کشی است.

حوزه مهاجرین- خبرگزاری تسنیم: هر گوشه‌اش با گوشه دیگر فرق دارد، فکرش را بکنید که از هزار توی دیوارهای دود گرفته و سیاه کارگاه به گوشه‌ای برسی که انگار آبی فیروزه‌ای پاشیده‌اند میان گل و گلدان‌ها، حالا آفتاب هم که از شیشه می‌زند، رقص میان رنگ‌ها و نورها عجیب دیدنی است، شاهکار دست هنرمندان ایرانی و افغانستانی است که در میان بازی رنگ و نور اینچنین خودنمایی می‌کند.

اینجا همان جایی است که پیش‌تر در یکی از شماره‌های همین پرونده سرگذشت یکی از کارگران کارگاه شیشه‌گری در حوالی ورامین را برایتان نوشتم، گزارشی که پیام‌های پرمهر و محبت شما را به دنبال داشت و بارها برایمان از تجربیات مشابه خود در کسب روزی حلال نوشتید.

بیستمین پرونده «افغانستانی‌ها و روایت یک لقمه نان حلال» نیز روایتی دیگر از همان کارگاه شیشه‌گری است، روایتی از یک کارفرمای ایرانی که با غرور و افتخار از 50 کارگر افغانستانی خود می‌گوید و همان روایتش عین همان واقعیاتی است که هر از چندی به فراموشی سپرده می‌شود، فرهنگ مشترک، تاریخ مشترک... ریشه های مشترک ....

از گوشه سمت چپ محوطه و از کنار بارهای سیلیس، از پله‌های کوچک و تقریبا نامطمئن بالا می‌رویم، این درست بعد از بازدید میدانی از کارگاه و صحبت با کارگران ایرانی و افغانستانی شیشه‌گری جلالی است.

اتاق مدیریت اتاق کوچکی است با نمونه‌های ریز و درشت شیشه‌گری، قندان روی میز، گلدان توی گنجه، قوری روی بخاری...

ساده و بی‌آلایش می‌رود سر اصل مطلب، می‌گوید می‌دانم برای چه آمده‌اید، جان کلام را بگویم، جان من بسته به این فرزندان دست پاک افغانستانی است، نه اینکه بگوئید یکی دو تا را دیده و همینطوری حرفی می‌زند، من چند دهه است شبانه روز پای همین کوره‌های شیشه‌گری با کارگرانم زندگی کردم، به والله بعضی از این تیترهای درشت و سیاه خبرها نه به کردار این مردم می‌خورد...نه به رفتارشان و نه به عقایدشان...

به این مردم از چشمم بیشتر اعتماد دارم، همیشه در کارم امینم بوده‌اند، متاسفانه این را باید گفت که رسانه‌ها هم در معرفی و به تصویر کشیده چهره واقعی مهاجرین کم کاری و قصور کرده‌اند والا کجا به این مردمی که سخت ترین روزها را خانوادگی در کوره‌ها می‌گذرانند می‌خورد که اهل رزق حلال نباشند؟ میان هر مردمی خطاکار هست اما چه دلیلی دارد یک اتفاق را منتسب به همه این مردم شریف کنیم؟

ادامه می‌دهد؛ می‌توانید بروید از بچه‌های توی کارگاه بپرسید، هر جا که این بچه‌ها در کار اداری و مدارک به مشکل خورده‌اند محکم پایشان ایستاده‌ام، برخی از اطرافیانم گاهی به من خرده می‌گیرند که چه نیازی هست، درست نیست ولی من بیشتر از 30 سال است با بچه‌های افغانستان سر یک سفره غذا می‌خوریم، مبالغ هنگفت میلیونی را به آنها می‌سپرم و یا گاهی 40 میلیون تومان جنس بدون رسید می‌فرستم برایشان، خاطرم جمع جمع است... هزار تومان هم جابجا نمی‎‌کنند، همین عین فرهنگ زحمت کشی و مسلمانی این مردم است.

می‌گوید مردم با هم مشکلی ندارند، امان از سیاست‌های غلط، کاری که دولت‌ها در آن ناکام مانده‌اند را خود مردم درست کرده‌اند، به قول همان گزارش‌های قدیمی شما جان ایران همان جان افغانستان است و برعکس، این را مدیران و بالادستی‌ها نفهمیده‌اند اما دو ملت ایران و افغانستا خوب فهمیده‌اند.

میان صحبت‌ها مدام کارگران می‌آیند برای سوال و پیگیری سفارشات؛ وقفه‌ای چند دقیقه‌ای می‌‎افتد و من هم عکس‌های کارگاه را دقیق‌تر می‌بینم.

جلالی از هنر دستان جوانان افغانستانی می‌گوید؛ باور کنید میان این همه زمختی و مردانگی نمی‌دانم این پنجه‌های طلایی شان چطور مواد مذاب را تبدیل به طرح‌های هنرمندانه و ظریف می‌کند، به لطف شاهکار پنجه طلاهای افغانستانی سال‌هاست محصولات شیشه گری را به روسیه و گرجستان و عراق و افغانستان و حتی کنیا و آفریقای جنوبی صادر می‌کنیم.

دوست دارد زودتر بحث جمع شود که سری به کارگاه بزند، همانطور که اطرافش را جمع و جور می‌کند و راهی کارگاه می‌شود می‌گوید کاش تسهیلات بهتری در اختیار این مردم قرار می‌گرفت، کاش مسئولان کاری نکنند که میان جان ایران و جان افغانستان فاصله بیفتد، رسانه‌ها بنویسند، آن چیزهایی را که می‌بینید، واقعیاتی از جنس همین رنگ و رخ کسب روزی حلال جوانان افغانستان در کارگاه شیشه‌گری، واقعیاتی از جنس همه مشاغلی که برای این گزارش‌ها سراغشان رفتید، برای مردم شما بنویسید که زحمت کشی که در جان آدمی رخنه کند، دست و دلش به روزی غیرحلال نمی‌رود، سرش برود عزتش نمی‌رود، مثل همین مردم، مثل مردم افغانستان...

عکس و گزارش: ف. حمزه‌ای

انتهای پیام/.