استاد شاه میوه: استماع تلاوتها مهمترین شرط توفیق در قرائت قرآن است
استاد و داور بینالمللی قرآن کریم با بیان اینکه استماع تلاوتها مهمترین فاکتور برای کسی است که میخواهد در این رشته موفق شود، گفت: هر انسانی که در جامعهای خطا کند، نباید خطایش را به همصنفان او تعمیم داد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، «غلامرضا شاهمیوه اصفهانی»، استادی نامآشنا در حوزه قرائت قرآن کریم است. هر چند جلسات قرآنی این استاد خوشسابقه، این روزها در شهر اصفهان برگزار میشود، اما بهواسطه تألیفات و پژوهشهای مهم، سابقه داوری در مسابقات کشوری و بینالمللی قرآن کریم و تربیت شاگردان بسیار در حوزه قرائت قرآن کریم، نهتنها در سطح کشور، بلکه در جامعه قرآنی در فضای بینالملل شناخته شده است.
در گفتوگویی که با این استاد قرائت قرآن و داور بینالمللی انجام دادیم، به سابقه فعالیتها و آثار استاد تا رویدادهای گوناگون در فضای قرآنی جامعه پرداختیم.
*نام استاد شاهمیوه را بارها در هیئتداوران مسابقات قرآن کریم یا جلسات سنتی و خوشسابقه قرآنی شنیدهایم، اما شاید کمتر افرادی با سابقه فعالیتهای قرآنی شما آشنا باشند. کمی از دوران کودکی و نوجوانیتان بگویید. چه شد وارد عرصه قرائت قرآن کریم شدید؟
من از حدود 10 سالگی وارد جلسات قرآنی شدم. آن زمان، مادرم بنده را به جلسه قرآنی در مسجد حاج رسولیهای اصفهان معرفی کردند که مسئول جلسه و استاد آن حاج علی سلطانی بود. از همان زمان، با مقدمات روخوانی و روانخوانی قرآن و تا حدودی تجوید آشنا شدم.
بعد از آن جلسات دیگری را جستجو و شناسایی کردم و با مقدمات صوت و لحن و تجوید حرفهایتر زیر نظر استاد حمید طالقانی و استاد حسین وفایی آشنا شدم. بزرگتر که شدم، از جلسات مرحوم استاد مهدی شکوهنده و استاد مرتضی فصیحالقراء هم استفاده کردم.
البته مشوقهای دیگری هم داشتم. به عنوان مثال، یک روز وقتی معلم دینی دوران مدرسه، که فرد روحانی به نام آقای امام جمعهزاده بود، من را تشویق کرد که سر صف صبحگاه مدرسه قرآن بخوانم، از همان موقع علاقهمند به این رشته شدم و به طور جدی به دنبال یادگیری اصول تلاوت قرآن رفتم و در مسابقات شرکت کردم. کمکم حقیقتاً وارد این عرصه شدم و علاقهمند به موضوع تلاوت قرآن و هنرهایی که وابسته به تلاوت قرآن است، شدم.
*آن زمان برنامههای آموزشی به اندازه اکنون وجود نداشت؛ شما چطور تمرین میکردید؟
ما بیش از اینکه تمرین داشته باشیم، بیشتر به تلاوتهای قرآن گوش میدادیم. من هم چه در منزل و چه در جلسات تمریناتی داشتم، هرچند منظم نبود و خیلی حرفهای هم نبود. به نظر من، استماع تلاوتها مهمترین فاکتور برای کسی است که میخواهد در این رشته موفق شود. بالاخره افرادی که خوشصدا هستند، کموبیش میخوانند، اما اگر کسی خوب گوش دهد و میزان و کثرت گوش دادن او در طول روز زیاد باشد بعداً شنیدهها، به او کمک میکند تا در تلاوت خود پیشرفت کند.
امروزه مشکل بسیاری از جوانان و نوجوانان علاقهمند به قرآن این است که میزان استماع آنها کم است. ما در زمان خود نزدیک به 90-80 تلاوت از استاد مصطفی اسماعیل را گوش کرده بودیم و خیلیها را حفظ بودیم و میخواندیم، تمرین هم داشتیم. بعد از ظهرها یا صبح اول وقت در یک مکان مناسبی مینشستیم و شروع به خواندن میکردیم، اگرچه کسی نبود ما را راهنمایی کند که در چه پردهای صبح تمرین کنیم و بعدازظهرها چطور تمرین کنیم. روی ذوق خود میخواندیم. به طور متوسط روزی نیم ساعت تا یک ساعت تلاوت در آن زمان داشتیم.
*پدرتان تا چه اندازه در موفقیتهای شما اثرگذار بودند؟
به طور کلی پدر و مادر ما نقش حمایتکننده داشتند. وقتی من کتابی در خصوص تجوید یا بحث قرائت میخواستم، یا نوار برای گوش دادن میخواستیم، پول موردنظر برای خرید را در اختیار ما قرار میدادند، حمایتهای آنها بیشتر از این جهت بود.
دلبستگی به قرآن، مسیر قرائت و پژوهش را هموار کرد
امروزه شما را به عنوان استاد و داور رشته قرائت در عرصه بینالمللی میشناسیم. آن زمان تصمیم جدی برای حضور در عرصه قرائت داشتید؟
انگیزههای من در ابتدا برای قرائت قرآن، صرفاً همان علاقهای بود که به صوت قرآن داشتم و کمکم وقتی با مفاهیم آشنا شدم، به خود آیات قرآن دلبستگی پیدا کردم و حضور در جلسات برایم لذتبخش بود. هیچ وقت اینگونه فکر نمیکردم که از کنار فعالیت قرآن و تلاوت روزی به جایگاه داوری یا استادی برسم و یا مسائل مادی برایم مطرح نبود. در واقع همان دلبستگی به قرآن، مسیر پژوهش و قرائت را هموار کرد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هم مسابقات حج را ترتیب دادند و من بیشتر با انگیزه حضور در حج وارد عرصه مسابقات شدم. وقتی خداوند لطف کرد که دو الی سه بار از طریق کاروان قراء عازم حج شدم، مسابقات را کنار گذاشتم. هدف اول شرکت در مراحل بینالمللی و کشوری نبود و خود به خود وقتی مطالعات در زمینه صوت و لحن، موسیقی تلاوت و ... افزایش یافت وارد عرصه تدریس شدم. بعد از تدریس هم بحثهای داوری پیش آمد و نهایتاً به اینجا منتهی شد که الان به عنوان داور مسابقات کشوری و بینالمللی در خدمت عزیزان قاری قرآن و حافظ هستم.
*شما فعالیتهای مسابقاتی خود را خیلی زود آغاز کردید و خیلی زود هم از عرصه مسابقات خارج شدید. این در حالی است که برخی افراد مدتها در میدان رقابتهای قرآنی میمانند و در مسابقات گوناگون شرکت میکنند. چرا شما این روند را انتخاب کردید؟
به طور کلی از سال 64 که از استان اصفهان برای مسابقات کشوری انتخاب شدم و بلافاصله در همان سال برای مسابقات حج شرکت کردم و عازم حج تمتع شدم، تا سال 68 که آخرین دوره حضور من در مسابقات بود نزدیک به 5-4 سال در مسابقات فعال بودم، چه استانی، چه دانشجویی، چه کشوری و مسابقات اعزام به حج.
اما بعد از آن، احساس کردم برای این کار ساخته نشدم، یعنی من اندازههای صدای خود را میدانستم و از سوی دیگر به هدفم که سفر حج بود دست پیدا کرده بودم، لذا تمایل حضور در مسابقات نداشتم و برخی از مسائل موجود در مسابقات و رقابتهایی که بعضاً از نظر اخلاقی با روحیه یک قاری و تلاوت قرآن مناسبت نداشت، باعث شد من خیلی از وضعیت موجود مسابقات و رقابتهای کاذب در آن خوشم نیاید. لذا زود از میدان مسابقات جدا شدم.
*فعالیتهای تدریس و پژوهشی قرآنی که انجام دادهاید، به عنوان یکی از فعالیتهای شاخص و شناختهشده شما مطرح است و بسیاری افراد از ثمره تلاش و تألیفات شما استفاده میکنند. چه شد که وارد عرصه پژوهش قرآنی شدید؟
برای پاسخ به این پرسش باید به این نکته اشاره کنم که من تا اندازهای با مباحث هنری آشنا هستم و در عین حال هنر نقاشی و خط را هم دنبال میکردم و هنوز هم به صورت ذوقی انجام میدهم. با این پیشزمینه، همیشه فکر میکردم وقتی بخواهیم در مورد یکی از هنرها تحقیق کنیم و منابعی را به دست بیاوریم، انواع منابع وجود دارد و هر پژوهشگری میتواند از اینها استفاده کند. در مورد شاخههای مختلف هنر از نقاشی و خوشنویسی گرفته تا معماری و سینما، منابعی وجود دارد که بتواند استفاده کند ولی در حوزه تلاوت قرآن به عنوان یک هنر مقدس و اصیل اسلامی هیچ کار پژوهشی انجام نشده است.
به عبارت دیگر، اگر یک نفر در فضای قرآن نباشد و بخواهد بفهمد این چه هنری است، هیچ منبعی در دسترس او نخواهد بود. اصلاً ابعاد چنین هنری تبیین نشده است. من همیشه به این فکر بودم و آرزو داشتم کاری در این زمینه انجام شود. به همین دلیل بعد از 7-6 سال که مطالعات و پژوهشهایی داشتم و به کشورهای عربی رفتم و قدری با اساتید و موسیقیدانها و قاریانی که از مصر به ایران میآمدند و افراد مختلف مصاحبههایی کردم، کتاب هنر تلاوت را تألیف کردم که هنر تلاوت را در چهار بعد بررسی کرده که صوتشناسی، نغمهشناسی، مبانیشناسی و سبکشناسی میشود. این اثر، اولین مرجع به زبان فارسی است که در حوزه هنر تلاوت به رشته تحریر در آمده است. بعد از آن هم به فعالیتهای دیگر و پژوهشهای دیگر پرداختم که منجر به دو الی سه تألیف دیگر شد، چه در قالب لوح فشرده و چه در قالب تألیفات مکتوب در اختیار قرار گرفت.
کتابهایی همچون معماری تلاوت، مجموعه آموزشی صوت و لحن که به صورت دیویدی است و همچنین کتاب مهارتهای تنغیمی و القاء معانی در هنر تلاوت که دو سال پیش منتشر شد و یک دیویدی هم همراه آن هست. همچنین نرمافزاری به نام ریاضالنغم که نرمافزار برتر سال 1395 یا 1396 از سوی وزارت ارشاد اعلام شد.
*سفری هم به مصر داشتید و کتابی هم به نام سفر به مصر نوشتید. این کتاب در چه موردی نوشته شد؟
سال 86 با فردی که معاون وزیر کشور مصر بود و برای سمیناری به اصفهان آمده بود، آشنا شدیم و مقدمات سفر به مصر فراهم شد. در حقیقت ایشان ویزا برای ما تهیه کردند و با هماهنگی مرکز تبلیغات و شورای عالی قرآن داشتیم، سفر به مصر انجام شد. این سفر، از حیث حضور در محافل قرآنی و ملاقات با اساتید و بزرگان تلاوت مصر از قاریان تا روسای معاهد و مرکز موسیقی قاهره، بسیار پربار بود.
پس از سفر، کتابی تدوین کردیم که مجموعهای از ملاقاتها، دیدارها، مشاهدات ما در طی چند روزی است که ما در مصر بودیم. نام این کتاب «سفر به مصر، پایتخت تلاوت» است. این کتاب هم توسط شورای عالی قرآن یکی دو سال بعد از سفر ما منتشر شد. البته فکر نمیکنم چیزی از این کتاب باقی مانده باشد و تجدید چاپ هم نشد. قصد داریم این کتاب را با ویرایش جدید، با تصاویر جدیدتر و با کیفیت بهتری مجدداً منتشر کنیم.
نغمات ایرانی با الحان عربی در قرائت متفاوت هستند
*اشاره کردید که از کودکی و پیش ورود به عرصه قرائت، با الحان و نغمههای ایرانی آشنایی نسبی داشتید. میخواهیم بدانیم الحان و نغمههای ایرانی تا چه اندازه در قرائت قرآن وارد شدهاند و این آشنایی چقدر میتواند به قاری قرآن کمک کند؟
بحث ریشههای موسیقی مقامی عرب و ارتباط آن با موسیقی ایرانی چیزی نیست که قابل انکار باشد. در حقیقت ما باید بپذیریم بسیاری از الحان و نغمات عربی موجود که به لحاظ اسم هم ایرانی و فارسی هستند، آبشخور اصلی آنها ایران بود ولی در طول زمان تغییراتی پیدا کرده و با ذائقه عربی عجین شده و شکل جدیدی پیدا کرده که الان با شکل موجود قدیمی موسیقی ایرانی کاملاً متفاوت است.
به عنوان مثال، مقام حجاز عرب که ما هم در گوشههای ابوعطا چیزی به نام حجاز داریم، کاملاً با حجاز در الحان ایرانی متفاوت است ولی این اسم باقی مانده است. همچنین مقام ماهور که اسم فارسی است با آن چیزی که در موسیقی عرب وجود دارد مشابهتهایی دارد ولی از نظر محتوا کاملاً متفاوت است.
تنها مقامی که بین نغمات فارسی و عربی مشترک است و هنوز اسم و محتوا آن یکسان باقی مانده است، همان سگا است که کماکان فضای موسیقی ایرانی در آن کاملاً مشاهده میشود. ولی بیشتر این چیزی که در تلاوت قرآن مورد استفاده قرار میگیرد، کاملاً مستقل از موسیقی ایرانی است و امکان استفاده مستقیم از الحان و گوشههای ایرانی در تلاوت قرآن در حال حاضر وجود ندارد. مگر اینکه به شکلی اینها تغییر کند که با آن بخش تجوید و ضرورتهای متن که در تجوید قرآن مطرح است، مطابقت یابد یعنی به شکلی این الحان فارسی عربیزه شود. فکر نمیکنم الان کسی باشد که بتواند قرآن را با تجوید کامل عربی با ردیفهای فارسی بخواند. به هر حال کششهایی در موسیقی فارسی وجود دارد که با اصل تجوید در تضاد قرار میگیرد. اینجاست که میگوییم استفاده مستقیم از الحان فارسی وجود ندارد مگر اینکه تغییراتی روی اینها صورت گیرد.
*در خصوص مداحی چطور؟ برخی افراد معتقد هستند وقتی با سبکهای مداحی آشنا باشند تا اندازهای میتوانند در قرائت سبکهای موفقی داشته باشند. نظر شما به عنوان استاد قرائت چیست؟
نظرات مختلف است. برخی از الحان مداحی بیشتر به موسیقی عرب نزدیک است. مثلاً نغماتی که تحت عنوان صبا میشناسیم و در مداحی هم وجود دارد. شاید اینها تأثیرگذار باشد ولی به طور کلی بنده جزو آن دسته افرادی هستم که معتقدم تا زمانی که زیرساختهای لحنی تلاوت در یک قاری شکل نگرفته باشد نمیتواند از الحان مداحی استفاده کند تا همزمان هم مداح باشد و هم قاری باشد.
به نظر من ابتدا باید تلاوت قرآن در افراد شکل بگیرد. حتی مداحهایی همانند حاج محمود کریمی قبل از اینکه مداح شوند، قاری بودند، خیلی با الحان قرانی آشنا بودند و الان از همان الحان استفاده میکنند، بالعکس این مسأله خیلی بعید است. در حقیقت کسی که قبلاً قاری بود و بعداً مداح میشود، میتواند از الحان قرآنی هم در مداحی خود استفاده کند، اما برعکس استفاده از الحان مداحی در تلاوت قرآن را قبول ندارم و فکر نمیکنم چنین چیزی وجود داشته باشد.
*طبق گفتههایتان، شما در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی وارد عرصه قرائت شدید، این در حالی بود که میتوانستید در عرصه موسیقی فعالیت کنید. اگر به گذشته برمیگشتید باز هم قرائت قرآن را انتخاب میکردید؟
بله، قطعاً. حتی به جای پرداختن به موسیقی ایرانی و یادگیری دستگاههای ایرانی، وقتم را صرف تلاوت قرآن میکردم.
برنامههای قرآنی در شبکههای پربیننده تلویزیونی پخش شوند
*گاهی این روند را در برخی رسانهها بهخصوص شبکههای تلویزیونی مشاهده میکنیم که مسابقات خوشصدایی و آوازخوانی برگزار میکنند و در شبکههای مختلف و پربینندهای پخش میشود. در حالیکه برنامههای مسابقات قرآن تنها در شبکه قرآن که مخاطبان به خصوصی دارد، پخش میشود. نظرتان در این باره چیست؟ بهتر نیست مسابقات قرآن هم در شبکههای پربیننده پخش شود؟
متأستفانه باید اعتراف کنیم که هرچند شبکه سیمای قرآن شبکه تخصصی قرآنی است و وجود آن بسیار مبارک است، در زمانی که تصمیم گرفتند شبکه تخصصی و مستقل قرآنی داشته باشیم، یک اشتباه استراتژیک صورت گرفت که وقتی این شبکه تخصصی تشکیل شد، به نوعی همه شبکههای تلویزیونی که بینندههای بیشتری داشتند و شبکههای ملی ما بودند، خود را از برنامههای قرآنی منفک کردند.
چطور وقتی شبکه سه یا شبکه تخصصی ورزش در صداوسیما تشکیل شد، هنوز شاهد پخش برنامههای ورزشی از شبکههای یک و دو هستیم و شبکه تخصصی هم دارد. اعتقاد من این است، زمانی که مسابقات کشوری یا بینالمللی برگزار میکنیم درست نیست فقط از شبکه قرآن اینها پخش شود، حتی به صورت گزارشهای کوتاه هم میتوان در شبکههای پربیننده همانند تهران و یک و دو و سه پخش شود که مردم مطلع شوند که در کشور چنین اتفاقی رخ میدهد.
به نظر میرسد که بهتر است این جو تا اندازهای از بین برود و همه شبکههای تلویزیونی و رادیویی، به این دلیل که رسانه پرمخاطب جمهوری اسلامی ایران هستند، وارد برنامههای قرآنی شوند و فرهنگ قرآن را ترویج دهند. همچنان که گاهی شبکه نسیم، مسابقهای طراحی کرد و افراد خوشصدا را برای خواندن شعر و ترانههایی دعوت کرد و چون این شبکه تقریباً مخاطب عام دارد، عموم مردم - و نه تنها قشر خاصی- آن را دیدند. البته این کار به این مفهوم نیست که افرادی که در مسابقه آوازخوانی شرکت کردند، با قرآن و قرائت قرآن مشکل و عنادی داشته باشند. در هر حال بهتر است چنین برنامههایی در شبکههای عمومی نیز پخش شود تا انس با قرآن در مردم بیشتر شود.
به عبارت دیگر، بنابراین فکر میکنم این اشتباه بود که ما کلاً شبکههای را از برنامههای قرآنی منفک کردیم و تنها تلاوت قرآن را قبل از اذان پخش میکنیم. درحالیکه باید بیشتر به قرآن بپردازیم. برنامههای دیگری که تحت عنوان موسیقی پاپ از شبکههایی همانند نسیم پخش میشود، بنده مخالفتی ندارم اما وقتی چنین شبکههایی اینگونه مسابقات را برگزار میکنند خود به خود بسیاری از خوشصداهای کشور انگیزه پیدا میکنند تا در این مسابقات حضور داشته باشند و اینها جذب موسیقی پاپ میشوند. در حالیکه بحث تلاوت قرآن هم یک موسیقی بسیار سالم و پرطرفدار است و اگر صداوسیما مسابقاتی به این شکل در شبکههایی غیر از شبکه تخصصی قرآن طراحی کند و وقت خود را اختصاص دهد قطعاً خیلیها در این حوزه حضور مییابند. گرچه من مخالفتی ندارم و آن هم هنر است و عدهای علاقهمند هستند. معتقد هستم که همپای آن باید مسابقات قرآن هم در این گونه شبکهها طراحی شود.
*با این توضیحات، به اعتقاد شما گنجاندن برنامههای قرآنی تنها در یک شبکه تلویزیونی کار اشتباهی بود؟
به نظرم در یک مقطع زمانی مرتکب اشتباه استراتژیک شدیم همه فعالیتهای قرآنی را در یک شبکه گنجاندیم و سایر شبکهها را از این برنامهها دور کردیم. این کار به ترویج فرهنگ قرآنی ضربهای وارد کرد، اما خوشبختانه با حمایت مقام معظم رهبری از تلاوت و قرائت قرآن کریم، روز به روز شاهد گرایش جوانان و نوجوانان بیشتری به عرصه فعالیتهای قرآنی هستیم. هرچند این گرایش بهاندازه توقع و انتظاری که از جامعه اسلامی خود داریم، نیست.
مفاهیم قرآنی در قالب فیلم و نمایش ارائه شوند
*در کنار موضوع مسابقات حفظ و قرائت قرآن، از نظر محتوایی هم مفاهیم بزرگ و عمیق و البته بسیار گسترده در حوزه قرآن داریم. نظر شما در این باره چیست که فیلمها و سریالهایی با محتوای مفاهیم قرآنی ساخته شود؟
باید در رسانه پرمخاطب تلویزیون و حتی سایر رسانهها، حلقه مفقوده را پیدا کنیم. ما میدانیم که سریالهایی ازجمله سریال حضرت یوسف علیهالسلام و یا سریال مردان آنجلس – که به زندگینامه اصحاب کهف میپرداخت - با مخاطبان زیادی مواجه شد و حتی مردم درخواست بازپخش این سریالها را داشتند. این برنامههای تلویزیونی، بستر قرآنی و دینی داشت و از آنجایی که شیوه پرداخت به آن بهخوبی انجام شده بود و در قابل فیلم درآمد، مردم زیادی از آن استقبال کردند.
این دستاورد خوبی است تا مفاهیم و ارزشهای دینی را در قالب فیلم و سریال بسازیم تا فرهنگ قرآنی در جامعه نشر پیدا کند. بسیاری از مردم با مفاهیمی مثل نیکی به پدر و مادر، صداقت و امانتداری آشنا هستند، اما در این باره چه فیلمهایی ساخته شده است؟ چه اندازه در این زمینه فرهنگسازی کردهایم؟ شبکههای تلویزیونی، رادیو و سینما ظرفیت عظیمی برای این کار دارند، درحالیکه بهندرت در این مسائل ورود پیدا کردهاند.
به نظر میرسد مبالغی که صرف برگزاری مسابقات میشود، جمع شود و برای ساخت آثار فاخر تلویزیونی هزینه شود، بهتر و بیشتر از برگزاری برخی مسابقات اثرگذار خواهد بود. در حالیکه تعداد زیادی از مسابقات قرآنی در ارگانها و نهادهای مختلف برگزار میشود و مبالغ زیادی هزینه میشود، اما بازخورد و تأثیر فرهنگی چندانی در جامعه ندارد و چهبسا اصلاً مردم عادی از این مسابقات باخبر نشوند، چه رسد به اینکه به سمت حفظ و تلاوت قرآن تشویق شده یا با قرآن مأنوس شوند. در این راستا به مغز متفکر طراحی نیاز داریم تا همه برنامههای رسانه صداوسیما و حتی سازمانها و نهادهای گوناگونی که در بحث قرآن ورود پیدا کردهاند، جهتدهی کند تا مشکلات در این زمینه مرتفع شود.
نظر من این است که اگر خواستیم فرهنگ قرآن وارد زندگی عمومی مردم شود، راه آن استفاده از ابزار هنر و رسانه است. این امر با کثرت مسابقات قرآن امکانپذیر نیست. هزاران مسابقه قرآن هم طراحی کنیم، الزاماً به این مفهوم نیست که فرهنگ قرآنی وارد زندگی مردم میشود. تنها راه این است که شما از ابزار هنر، انیمیشن، سریال، فیلمهای سینمایی با موضوعات قرآنی و پیامهای غیرمستقیم استفاده کنید. اگر پیامها مستقیم باشد خیلی تأثیرگذار نیست. مثال هم سریال یوسف و مردان آنجلس بود که به نظر من بسیار موفق بود و پیامهای قرآنی را به شکل غیرمستقیم به مردم منتقل کرد. این تنها راهی است که میتوانیم فرهنگ قرآنی را با فرهنگ عمومی مردم پیوند دهیم.
رسانه، مسئول نهادینه کردن فرهنگ دینی در طول سال است
*ماه مبارک رمضان، فرصت مناسبی برای انس با قرآن کریم است و برنامههای قرآنی متنوعی در سطح کشور برگزار میشود. چه کنیم تا این برنامهها همچنان در طول سال ادامه پیدا کند و تنها بهصورت مقطعی نباشد؟
به هر حال حدیث معتبری داریم مبنی بر اینکه «برای هر چیز بهاری است و بهار قرآن، رمضان است». همین که مردم همیشه در ماه مبارک بیشتر از سایر ایام و ماههای سال به استقبال قرآن کریم میروند، نشانهای از بهار قرآن بودن این ماه مبارک است. چون تأکید شده که عبادت در این ماه ثواب بیشتری دارد، عموم مردم وقت بیشتری را با قرآن میگذرانند. از زمانی هم که نهضت جزءخوانی در ماه مبارک رمضان در تمام استانهای کشور برگزار میشود، شاهد هستیم که مردم زیادی در این جلسات شرکت میکنند که خوشبختانه این مراسم در مساجد و حسینیههای بزرگی برگزار میشود که جمعیت زیادی را در خود جای میدهد؛ حضور قاریان توانا در این جلسات نیز به استقبال مردم افزوده است. حتی در ماه مبارک در برخی شهرها دهها برنامه قرآنی برگزار میشود که موجب انس بیشتر مردم با قرآن میشود.
به این صورت میتوان برنامههایی بهطور سالانه طراحی کرد که مورد استقبال مردم قرار بگیرد. بهعنوان مثال طرح قرآنی «تلاوت نور» که هر روز بعد از نمازهای یومیه که به جماعت در مساجد برگزار میشود، یک صفحه از قرآن کریم تلاوت میشود که مردم را با قرآن مأنوس کرده است. به این صورت میتوان مسابقات قرآنی را طراحی کرد که شرکتکنندههای آن، عموم مردم باشند و نهتنها قشر خاصی و یا مسابقه صحیح خوانی نماز برگزار شود تا از این طریق اشکالات برخی مردم در زمینه اقامه نماز و تلاوت ذکرهای آن مرتفع شود. یا برنامههایی که صداوسیما اجرا میکند مانند برنامه سمت خدا که مورد استقبال مردم قرار میگیرد. چنین تمهیداتی مؤثر است اما باز من اعتقاد دارم رسانه نقش بسیار زیادی در این دارد که این جو را کماکان بعد از رمضان هم زنده نگه دارد تا ارتباط مردم با قرآن بعد از رمضان قطع نشود.
خطای کوچک از انسان بزرگ بسیار خطیرتر از خطای بزرگ از انسان کوچک است
*افراد اثرگذار در زندگی خود را پدر و مادر و اساتید عنوان کردید. شما هم شاگردان زیادی به صورت مستقیم و غیرمستقیم تربیت کردهاید؛ از برنامههایی که در رسانهها دارید و کتابهایی که چاپ کردید تا شاگردانی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم تربیت میکنید. در مجموع فکر میکنید چقدر در زندگی قرآنی دیگران اثرگذار بودید؟
این مطلب باید مورد قضاوت شاگردان و اساتید قرار بگیرد ولی من سعی کردهام در عمر قرآنی خود با صداقت رفتار کنم، چه در بحث آموزش و اینکه هر چه خدا به من لطف کرده و از اساتید و مطالعات خود یاد گرفتم، در اختیار دیگران قرار دهم. گاهی در این سالها که این کتابها را مینوشتم یا تدریسهایی که حرفهایتر و تخصصیتر بود، برخی از اساتید به من میگفتند همه چیز را در اختیار افراد قرار ندهید و فوت کوزهگری را در اختیار خود نگهدارید. من اعتقادی به این مسئله ندارم که در حوزه قرآن اینچنین فکر کنم. به نظرم اینچنین تفکری در حوزه قرآن خطا است. خداوند متعال هم لطف کرده و من صادقانه هر چه در توان داشتم برای افراد گذاشتم، عزت و آبروی من روزبهروز بیشتر شده و مشکل خاصی نداشتم.
گاهی اشتباه یک چهره فرهنگی از سوی عدهای، به عموم افراد فرهنگی تعمیم داده میشود. همانطور که خطای یک چهره قرآنی ـ چه شایعه بوده و چه حقیقت باشد ـ گاهی چنین مشکلاتی ایجاد میکند. برای حل این بحرانها چه باید کرد؟
یک نکته را نباید فراموش کنیم و آن، این است که مردم در برخورد با اینگونه موارد فرهنگ خود را بالا ببرند. متأستفانه قدری جوزدگی در کشور ما از سالها پیش بوده که به معضل فرهنگی تبدیل شده که همیشه نسبت به وقایع و اتفاقات، احساسی عمل کردیم.
به عنوان مثال، فضای مجازی را ببینید؛ در جایی درگیری میشود و مشکلی ایجاد میشود، آنچنان در فضای مجازی بزرگنمایی میکنند گویی مردم تمام کار خود را زمین میگذارند و تنها به آن موضوع میپردازند. این را باید به شکل جدی در کشور حل کنیم. فرهنگ و شخصیت یک ملت به شکلی پیش برود که با این گونه موارد همانند بقیه موارد عادی برخورد کنند.
بالاخره همه میدانند در هر صنفی افراد خطاهایی دارند، در روحانیت، جامعه هنرمندان، فوتبالیستها، مداحان و سایر قشرها چنین اتفاقاتی افتاده است و چیزی نیست که اختصاص به جامعه قرآنی داشته باشد. اگر چنین مواردی اتفاق افتاد، باید بفهمند همه را با یک چوب نمیتوان راند و در واقع باید بپذیریم هر انسانی که در جامعهای خطا کند، نباید خطایش را به همصنفان او تعمیم داد.
از سوی دیگر نباید از یاد ببریم که وقتی هنر و کار ما با مسائل مقدسی همانند قرآن گره خورده است، باید دقت بیشتری در کار و رفتار و روابط خود داشته باشیم. خطای کوچک از انسان بزرگ بسیار خطیرتر از خطای بزرگ از انسان کوچک است. یعنی همه مردم ما را زیر ذرهبین میگذارند که اگر کوچکترین اشتباهی کردیم این را مطرح و بزرگ کنند.
من فکر میکنم در قضیهای که اخیراً اتفاق افتاد، چه شایعه باشد و چه حقیقت داشته باشد، دو اشتباه صورت گرفت. یکی اینکه اگر کسی جرمی مرتکب شده است برای هر صنف و طایفه و دستهای است باید عدالت در مورد او اجرا شود و این، یک واقعیت است. اگر مردم احساس کنند عدالت در مورد فردی اجرا نشده است به ساختار بدبین میشوند.
از سوی دیگر باید بپذیریم اساتید قرآن و فعالان عرصه قرآنی، باید بتوانند به این گونه موارد رسیدگی کنند. چطور دادگاه ویژه روحانیت داریم و یا دادگاه نظامی داریم، چرا در بحث قرائت قرآن چنین نباشد که هیات منصفه یا مرجعی که از این جماعت به مسائل رسیدگی نکند قبل از اینکه مسائل به سطوح جامعه و عموم کشیده شود؟
جای این دو موضوع از نظر من در برنامههای ما خالی است و انشاءالله بقیه کسانی که در حوزه قرآن فعالیت میکنند، مراقب رفتار و حرکات و ارتباطات خود باشند. ضربهای که ما در این قضایا خوردیم ضربهای نیست که به این زودیها قابل جبران باشد. اگر باز هم از این وادی ضربه بخوریم فکر میکنم کار برای برنامههای قرآنی و فعالیت اساتید و قاریان قرآن سختتر میشود.
* گفتگو از مریم مرتضوی
انتهای پیام/