ماجرای هدیه "خودنویس تپانچه ای" هیتلر به رضاشاه/نامه تاریخی علامه دهخدا به صدای آمریکا
ایرانی ها در سرزمین بیگانه، در صندوقخانه خود ایرانی هستند و نه در مهمانخانه و به همین دلیل خارج از خانه چیزی مبنی بر ایرانی بودن وجود ندارد اما از درون خانه بوی قورمه سبزی می آید و اگر بتوان وارد خانه شد مظاهر ایرانی بودن قابل مشاهده است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، سید محمد بهشتی در دهمین نشست تخصصی " ایران کجاست، ایرانی کیست؟؛ آغوش باز به روی آورده های جدید را رکن دیگر جهانی بودن دانست و به ورود دوربین عکاسی به ایران با فاصله کوتاهی بعد از اختراع اشاره کرد و اظهار داشت: به همین دلیل امروز گنجینه عکس کاخ گلستان از جمله منحصر به فردترین گنجینه های عکس جهان است.
وی افزود: اگرچه ما امروز تصور می کنیم تنها دلیل مسافرت های ناصرالدین شاه یا مظفرالدین شاه قاجار خوشگذرانی بوده است اما با کمی بررسی بیشتر متوجه خواهیم شد که قصد آنها آگاهی از اتفاقاتی است که در جهان جدید می افتد.
بیشتر ببینید:
موزه خاطرهبازی یک روستایی عاشق روستا + فیلم و تصاویر
بهشتی افزود: آنها در این سفرها تلاش می کردند بفهمند چرا ایران از قافله حرکت جهانی عقب افتاده است و چه باید کرد.
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری گفت: وقتی شاهان قاجار به ایران باز می گشتند دست به تغییر و تحولاتی می زدند که بیانگر تشنگی آنها برای جهانی بودن است.
بهشتی با اشاره به این نکته که نخستین نمایش فیلم در سن پترزبورگ در سال 1275، در ایران 1278 و در ترکیه 1293 اتفاق می افتد، آن را نشانه ای از آغوش باز ایرانی ها به تحولات جهانی دانست.
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری - تر و تازه شدن مظاهر فرهنگ را حتی در پوشش پادشاهان قاجار هم مشهود دانست و گفت: به فاصله کمتر از یکصد سال از زمان فتحعلی شاه تا احمد شاه شاهد تغییرات بسیار زیاد در پوشش هستیم که نشان می دهد از دیدگاه آنها فرهنگ چیزی منجمد در مظاهر نیست و ایرانی بودن ربطی به لباس و ویژگی ها خاصی ندارد.
بهشتی با اشاره به منوی فرنگی در رستوران ها گفت: در این منو از جاهای مختلف جهان غذا وجود دارد و همه این غذاها به نوعی گویی ایرانی شده اند و با غذای اصلی فرق دارند.
وی با اشاره به مهاجرت پارسیان هند به هندوستان به دلیل فشار سلجوقیان برای مسلمان شدن گفت: قبل از ورود این مهاجران به هند، هیاتی از طرف حاکم به آنها پیام میدهد که جمعیت هندوستان خیلی زیاد است و قدرت پذیرش جمعیت جدیدی را ندارد اما بزرگ جمعیت ایرانی از آنها درخواست یک کاسه شیر و کمی شکر می کند و بعد از حل کردن شکر در شیر می گوید ما مانند این شکر چیزی به حجم کاسه اضافه نمی کنیم ولی باعث مطبوع تر و شیرین تر شدن شیر خواهیم شد.
بهشتی گفت: جامعه پارسیان هند، از حدود هزار سال پیش در هندوستان زندگی می کنند و امروز هم بسیار محترم و موفق هستند با این حال هنوز تعلق خاطر خود را به سرزمین مادری از دست نداده اند.
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری افزود: بر همین اساس می توان آینده جامعه ایرانی را که هم اکنون در خارج از کشور زندگی می کنند، پیش بینی کرد.
حل شدن ایرانی ها در جامعه میزبان
وی در ادامه به بررسی فرهنگ اقلیت های چینی در نقاط مختلف جهان پرداخت و گفت: چینی ها در هر سرزمینی که وارد می شوند یک جمعیت و محله ای مختص به خودشان می سازند که با ورود به آن گویی وارد چین شده ایم این رفتار را در هندی ها و عرب ها هم می بینیم اما در مورد ایرانی ها چنین رفتاری چندان مصداق ندارد.
بهشتی با اشاره به امتناع ایرانی ها از تشکیل یک جامعه مستقل در کشور میزبان گفت: تشکیل یک جامعه مستقل در کشور میزبان به نوعی مترادف با اقلیت فرض شدن است و ایرانی ها تمایلی به اقلیت بودن در جامعه میزبان ندارند.
وی با اشاره به ترجیح ایرانی ها برای حل شدن در جامعه میزبان، گفت: ایرانی می خواهند در رئوس جامعه میزبان جایی داشته باشند و اقلیت ها از چنین امکانی بی بهره هستند.
بهشتی افزود: به همین دلیل ایرانی ها به صورت آگاهانه تلاش می کنند با لهجه درست به زبان جامعه میزبان صحبت کنند و برخلاف تصور برخی این رفتار به معنای پشت کردن به فرهنگ ایرانی نیست و این افراد حتی بعد از چندین نسل همچنان به فرهنگ سرزمین مادری خود تعلق خاطر داشته و دوست دارند به نوعی به سرزمین خود کمک کنند.
به گفته وی، یک ایرانی لزومی نمی بیند برای به رخ کشیدن ایرانی بودن خود در قالب، لباس یا رنگ خاصی منجمد باشد.
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری ایرانی بودن را یک امر جوهری، پنهان و لطیف دانست و آن را به آب تشبیه کرد که بدون این که کسی متوجه شود به آرامی تصرف می کند.
وی گفت: ایرانی ها در سرزمین بیگانه، در صندوقخانه خود ایرانی هستند و نه در مهمانخانه و به همین دلیل خارج از خانه چیزی مبنی بر ایرانی بودن وجود ندارد اما از درون خانه بوی قورمه سبزی می آید و اگر بتوان وارد خانه شد مظاهر ایرانی بودن قابل مشاهده است.
به جا آوردن تنوع فرهنگی
بهشتی یکی دیگر از ارکان جهانی بودن را «به جا آوردن تنوع فرهنگی» دانست و گفت: شواهد این امر را می توان به وضوح در تخت جمشید مشاهده کرد.
وی افزود: هر قومی بنا بر مزیتش در ایران و دربار ایران دارای جایگاهی بوده است، به عبارت دیگر هر قومی آورده ای داشته و ایرانی ها آن را به جا می آورند و هر کدام را برحسب تنوعشان تشخیص می دادند.
به گفته بهشتی، ایرانی ها حتی اگر در جایی قوم غالب باشند باز هم درصدد اعمال و غلبه فرهنگ خود به جامعه میزبان نیستند.
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری با تاکید بر وجود میل به تعاملات جهانی در ایرانی ها گفت: به دلایلی از دوره تیموری ایرانی ها به انزوا فرو می روند و این سرزمین دیگر سرپل ارتباطات جهانی نیست.
به گفته وی، ملاقات ایرانی ها با جهان تا قبل از دوره تیموری در جهان اتفاق می افتاد اما بعد از آن به ویژه در عصر صفوی، ایرانی ها با جهان در میدان نقش جهان ملاقات کردند.
بهشتی افزود: این امر نشان می دهد اگرچه ایرانی ها هنوز تمنای جهانی بودن دارند اما دیگر توان رفتن و ملاقات جهان را در جهان ندارند و از این پس جهانیان به ملاقات آنها می آیند.
وی در ادامه به معایب این ملاقات اشاره کرد و گفت: بسیاری از رازهای صندوقخانه ایرانی ها در دوره صفوی بر بیگانگان برملا می شود و بسیاری از آورده ها که حاصل پرستاری نسل ها و کیمیاگری مردم این سرزمین است در این دوران رمزگشایی شده و به دست بیگانگان می افتد.
به گفته وی، کسانی که به ملاقات ما و به ایران می آیند، دانشمندان و نخبگان نیستند بلکه افرادی هستند که به دنبال یک غرض و هدف به این سرزمین آمده اند به طور مثال تاجری که برای کشف راز استخراج عطر خاص یا طرح قالی و غیره به ایران می آید.
بهشتی با اشاره به سفرنامه ها گفت: این افراد اغلب به قصد به دست آوردن چیزی، محصولی یا فرایندی به ایران به ویژه اصفهان می آیند و اغلب تاجر، جواهر فروش و غیره هستند.
اعتماد به نفس و زایندگی فرهنگی
رییس پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری اعتماد به نفس و زایندگی فرهنگی را یکی دیگر از ارکان جهانی بودن دانست و گفت: با نگاهی به تاریخ متوجه می شویم دوره های درخشان تاریخ ایران مختص زمانی است که تعاملات جهانی برقرار است و ایران نقش جهانی خود را ایفا می کند.
به گفته بهشتی، از زمانی که نقش جهانی ایران، ضعیف می شود شاهد افول هستیم.
وی گفت: داد و ستد دائمی با جهان باعث اعتماد به نفس ما شده بود و ما همطراز با جهان مواجه می شدیم اما از یک جایی به بعد نگاهمان به دنیا از پایین به بالا می شود که حاصل آن شیدایی یا تنفر است.
بهشتی با اشاره به ورود توپ در دوره قاجار از بلژیک گفت: وقتی این توپ شلیک می شد برای پرکردن دوباره باید صبر می کردند تا توپ خنک شود و همین امر باعث می شد در صورت خطا در شلیک اول امکان اصلاح خطا وجود نداشته باشد و برای رفع این نقص باید همزمان چند توپ کنار هم قرار داشتند تا امکان شلیک های متعدد وجود داشته باشد.
وی افزود: در آن دوران استادکارهای تهرانی توپی با شش لوله می سازند که هر دو لوله یک فیتیله داشته و هر 6 لوله با هم پر می شدند و بعد از شلیک اول در صورت وجود خطا، امکان شلیک های بعدی بود.
بهشتی در ادامه به شیوه جنگ های عشایری در ایران از زمان اشکانیان اشاره کرد و گفت: در جنگ های عشایری که مانند جنگ چریکی به سرعت و چابکی نیاز بود نمی توانستند اسیر توپ شوند بنابراین ایرانی ها توپی به نام زنبورک ساختند که بتوانند به راحتی حمل کرده و متناسب با روش عشایری جنگ هایشان بود.
وی گفت: هیتلر تپانچه ای به شکل خودنویس را برای رضاشاه هدیه می فرستد و مردم کرند کرمانشاه که تولید سلاح یکی از مشاغل مهم آنها از دوره هخامنشی بوده است، یک سال بعد تپانچه هایی به شکل خودنویس تولید کردند و برای رضاشاه هدیه فرستادند.
نبود اعتماد به نفس در صنعت
وی با تاکید بر اعتماد به نفس ایرانی ها در تولید، از نبود اعتماد به نفس در صنعت امروز کشور انتقاد کرد و گفت: هم اکنون به جای ابداع در نهایت تقلید می کنیم.
بهشتی با اشاره به ساخت کاخ سبز در سعدآباد ، گفت: رقبای ایران در زمان رضا شاه، آلمانی ها بودند، او از مهندس های آلمانی می خواهد نقشه کاخ او را بریزند و از سوی دیگر استاد جعفر معمار هم نقشه ای برای کاخ سبز می کشد، نقشه ای که وقتی مهندس های آلمانی می بینند می گویند شما تا وقتی چنین معماری دارید به ما چه نیازی دارید؟
وی با بیان این نکته که روایت بالا یک قصه است که شاید مستند نباشد، گفت: با این حال این قصه از اعتماد به نفس ایرانی ها حکایت می کند و نشان می دهد که ما تا دوره رضا شاه همچنان نسبت به جهان احساس همطرازی و رقابت می کنیم.
به گفته وی، رادیو آمریکا کمی بعد از کودتای 28 مرداد در نامه ای به علامه دهخدا می نویسد قصد معرفی او در بخش فارسی صدای آمریکا را دارد. در این نامه از علامه دهخدا خواسته می شود، زندگینامه و اثر جدیدی اگر دارد را برای رادیو آمریکا ارسال کند.
بهشتی به نقل از علامه دهخدا در پاسخ به این نامه گفت: «علامه دهخدا در پاسخ این نامه ضمن تشکر از این انتخاب، نوشت؛ شرح حال من و امثال مرا در جراید ایران و رادیوهای ایران و برخی از دول خارجی مکرر گفته اند اگر به انگلیسی کار می شد تا حدی مفید بود برای اینکه ممالک متحد آمریکا عده ای از مردم ایران را بشناسند ولی به فارسی تکرار مکررات خواهد بود و به عقیده من نتیجه ندارد. چون اجازه دادید که نظر خود را در این مورد بگویم واگر خوب بود حسن استقبال خواهید کرد بهتر این است که اداره اطلاعات سفارت کبری آمریکا به زبان انگلیسی اشخاصی را که لایق می داند معرفی کند و بهتر این است که صدای آمریکا به زبان انگلیسی برای مردم ممالک متحده شرح داده شود که در آسیا مملکتی به اسم ایران است که خانه ها و قصبات آنجا، در و صندوق هایش قفل ندارد و در خانه و صندوق ها طلا و جواهرات هم هست و هر صبح مردم قریه از مرد و زن به صحرا می روند و مشغول زراعت می شوند و هیچ وقت نشده وقتی به خانه بر می گردند چیزی از آن به سرقت رفته باشد.
در ادامه این نامه آمده است: یا یک شتردار ایرانی که دو شتر دارد و جای او معلوم نیست که در کدام قسمت مملکت است به بازار ایران می آید و در ازای 5دلار دو بار زعفران یا ابریشم برای 100 فرسخ راه حمل می کند نصف کرایه را در مبدا و نصف آن را در مقصد دریافت می کند و همیشه این نوع مال التجاره ها سالم به مقصد می رسد. و نیز دو تاجر ایرانی صبح شفاهی با یکدیگر در حدود چند میلیون معامله می کنند و عصر خریدار که هنوز نه پول داده و نه چیزی را گرفته چند هزار ضرر می کند اما هیچ وقت آن معامله را فسخ نمی کند و آن ضرر را متحمل می شود،
در انتهای نامه علامه دهخدا آورده شده است: اینها است که از این گوشه آسیا شما می توانید به ملت خودتان اطلاع بدهید تا آنها بدانند در اینجا به طوری که انگلیسی ها ایران را معرفی کرده اند یک مشت آدم خوار زندگی نمی کنند و از طرف دیگر به عقیده من صدای آمریکا خوب است به فارسی طرز آزادی ممالک متحده در جنگ های استقلال را به ایرانی ها بیاموزد و بگویید که چگونه توانسته اید از دست استعمار خلاص شوید.»
انتهای پیام/