آیا ایران از گردش مالی صدها میلیون یورویی نمایشگاه فرانکفورت سهمی دارد؟
الهام فلاح میگوید: نمایشگاه فرانکفورت گردش مالی صدهامیلیون یورویی برای نشر به همراه دارد، حضور ما لزوماً به این معنی نیست که ما هم داریم با این جریان و گردش مالی جلو میرویم. متاسفانه من از حضور بخش خصوصی در این نمایشگاه، گزارش معقولی ندیدهام.
الهام فلاح نویسنده در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، با اشاره به لازمه حضور نشر ایران در بازارهای بینالمللی و نمایشگاه کتاب فرانکفورت گفت: آنچیزی که من از نمایشگاه کتاب فرانکفورت دیدم و تعریفی که در حوزه نشر بینالملل دارد، میگوید این رویداد یک بخش تجاری بزرگ مربوط به کتاب است نه یک بخش فرهنگی؛ یعنی کاملاً عکس چیزی که در نمایشگاههایی مثل پاریس یا دیگر نمایشگاههای کتاب میبینیم که مردم به طور مستقیم با نویسنده، ناشر و فروشندگان کتاب روبرو میشوند. در حالیکه فرانکفورت اصلاً چنین چیزی ندارد و بیشتر محفلی تجاری برای واگذاری رایت ناشران است.
وی افزود: به نظرم فرانکفورت، بزرگترین رویداد بینالمللی نشر است. میشود درباره اینکه ما، از ناشر و تشکل تا مجری غرفه، در سالهای پیشین این رویداد چه کردهایم، با جزئیات حرف زد و قیاسها کرد از گذشته فراموششده تا کنون اما در کل باید بدانیم که اگر قواعد حضور در این نمایشگاه را که مشخصاً به معنی رعایت حق کپیرایت است، رعایت نکنیم، نمیتوانیم منتظر جهش یا دستاوردی در این زمینه باشیم.
نویسنده رمان«خونمردگی» گفت:درباره نمایشگاه فرانکفورت، شنیدههای زیادی وجود دارد که با دیدهها مطابقت ندارند. مواردی هم تحریف واقعیت میتواند باشد. بهنظر فرانکفورت جایی نیست که نویسندهای برود و اثرش را ارائه کرده یا به اصطلاح پرزنت کند. البته من در سطح غرفههای محدودی دیدهام که مراسم داستانخوانی برگزار شود، اما در کل این نمایشگاه، اصلاً جایی نیست که یک نویسنده بخواهد بیاید شخصاً برای کارهایش قرارداد ببندد یا اثرش را معرفی کند. چون افراد حاضر، در این نمایشگاه برای 5 دقیقه ملاقاتشان هم از پیش برنامهریزی کردهاند. این کارها از پیش برنامهریزی شده و قرار است فقط چند دقیقه مذاکره و امضای قرارداد انجام شود.
دستاوردهای اتحادیه ناشران و تشکلهای نشر از نمایشگاه فرانکفورت چیست؟
فلاح درباره حضور ناشران و نمایندگانشان در نمایشگاه فرانکفورت گفت: این نمایشگاه از اصل و اساس محل حضور همین افراد است؛ یعنی ناشران و نمایندگان حقوقی آنها؛ آژانسهای ادبی و افرادی که بر قواعد تجارت بینالمللی احاطه داشته باشند و دستکم یک زبان خارجی مانند انگلیسی را به خوبی بدانند تا با همتای خودشان مذاکره کنند. به طور کلی از برایند حضور انواع ناشران ایرانی، چه ادبی و چه دیگر ناشران عمومی و دانشگاهی، حتی تشکلها و اتحادیههایی که به نمایشگاه مذکور میآیند، من آن پختگی و تبحر را در فروش رایت ندیدم؛ یعنی نماینده یا رایزنی که زبان بلد باشد و از پیش، قرارملاقاتی تعیین کرده باشد.
وی گفت: وقتی من نویسنده به ناشرم اعتماد میکنم، حق کپیرایت آثار من به ناشرم واگذار میشود؛ اما میبینم ناشران تنها به صرف حضور برای خودشان کسب اعتبار میکنند. ناشری فرانسوی را میشناسم که از زنان نویسنده ایرانی، چند کتاب چاپ کرده است؛ اما به خاطر سازوکاری که ما داریم، هیچکدام از ناشرانی که آثارم را چاپ کردهاند، من را به عنوان نویسنده زنی که 7 کتاب بزرگسال دارد، به آن ناشر معرفی نکردهاند!
این داستاننویس با بیان این مطلب که صرف حضور در نمایشگاه کتاب فرانکفورت شرط نیست، گفت: شما میتوانید سالها بروید و بیایید مثل یک مسافر. ناشری که سال گذشته در فرانکفورت حضور داشته، امسال هم میخواهد برود و همان روال قبل را داشته باشد؛ در حالی که هزینههای رفت و برگشت و اقامت نسبت به سال گذشته حداقل 2 برابر شده است. آیا داشتن چنین نگاهِ صرفاً رفعتکلیفی برای حضور کافی است؟ اصلاً نگاهمان چیست؟ حرکت رو به جلو یا رفع تکلیف از جهت حضور داشتن و بودن؟ با توجه به افزایش هزینهها، آیا ناشران ما ترازنامه مالی دارند یا حاضرند ارائهاش کنند؟ ببینید، زمان برپایی نمایشگاه فرانکفورت، اصطلاحاً اوج زمان مسافرت به این شهر است و هزینهها بالاست؛ یعنی قیمت هتلها و اقامت و دیگر هزینهها بالاتر میرود. خب، رهاورد چنین سفری با این همه هزینه برای ناشر یا نویسنده چیست؟ آیا اتفاقی افتاده یا قدمی رو به جلو برداشته شده است؟
سهم ناچیز ایران از گردش مالی صدها میلیون یورویی نشر در نمایشگاه فرانکفورت
نویسنده رمان «به من نگاه کن» افزود: یک سؤال مهم این است که چرا نمایشگاه فرانکفورت این همه مشهور است؟ نمایشگاهی که از همه کشورهای جهان در آن شرکت میکنند و گردش مالی صدهامیلیون یورویی برای نشر به همراه دارد، حضور ما لزوماً به این معنی نیست که ما هم داریم با این جریان و گردش مالی جلو میرویم. متاسفانه من از حضور تشکلها و ناشرانمان در این نمایشگاه، درک درست و معناداری نمیبینم و وقتی هم که رفتگان برمیگردند، گزارش معقول و منطقیای ارائه نمیشود. آمارسازی هم که این روزها همهجا فراگیر شده است. نمایشگاههای کتاب دیگری چون بلگراد، پکن، هند، تونس و ... وجود دارد؛ حتی استانبول که نمایندگان ایران به آنها میروند و برمیگردند. وقتی حقالتالیف من نویسنده کفاف خرج سفرم به این نمایشگاهها را نمیدهد ولی ناشرم میتواند سفر کند، آیا من حق ندارم از ناشری که رفته گزارش حضور بخواهم؟ درباره رفتن و پس از رفتن هم حرفهای زیادی زده میشود اما آیا توانستهایم تا به حال نتیجه عینی از ناشران یا نمایندگان تشکلها داشته باشیم؟
پله اول حضور ما در بازار جهانی کتاب، فرانکفورت است
وی درباره نمایشگاههای بینالمللی کتاب گفت: نمایشگاههای دیگر مانند پاریس، تونس، بلگراد، پکن و ... همگی امکان خرید کتاب یا دیدار با نویسنده را دارند اما فرانکفورت با باقی نمایشگاهها فرق دارد چون اصلاً امکان حضور عموم مخاطبان و بازدیدکنندگان از آن وجود ندارد؛ یعنی همه حاضران در آن، از اهالی تخصصی نشر یا خبرنگاران و مدیران هستند. شاید از حرفهای من این تلقی به وجود بیاید که مخالف حضور در این رویداد هستم اما حرف کلی من این است که اتفاقاً پله اول حضور ما در بازار جهانی کتاب، فرانکفورت است؛ البته حضور درست؛ ما تا زمانی که نتوانیم حضور درستی در این نمایشگاه داشته باشیم، حضورمان در دیگر نمایشگاهها معنی نخواهد داشت.
وی با اشاره به بخش خصوصی گفت: روی اصلی حرف من، با بخش خصوصی است. بخش دولتی ما یک غرفه به نام غرفه ایران دارد که در حد وسعش برپا میشود اما بخش خصوصی که در این نمایشگاه حاضر میشود، چه میکند؟ یکی از کارهای خوبی که دیدهام، کاری است که نشر ققنوس انجام میدهد و در دورههایی که دیدهام، خلاصهای از کتابهایش را در قالب کاتالوگ به زبان انگلیسی عرضه میکند. باید دستاوردهای اتحادیه ناشران و تشکلهای نشرمان که در این نمایشگاه حاضر میشوند، بهصورت شفاف مشخص شود، ارائه چند استند از کتابها که مشخص نیست با چه معیاری انتخاب شدهاند تنها وظیفه ایشان است؟ آیا ناشران چنین خواستهاند؟ بنابراین میبینیم که حتی متر و ملاک نمایش کتابها در فرانکفورت هنوز مشخص نشده است.
فلاح گفت: نمیدانم در بخش خصوصی، نهاد یا تشکلی هست که پیش از نمایشگاه به ناشران بگوید که فلان استانداردها را رعایت کنند یا خیر؟ یا پس از برگزاری هم بیاید گزارشی ارائه کند؟ بله درست است که تا وقتی کپیرایت را نپذیریم نمیشود کاری کرد اما تا وقتی که قانونگذار کشور ما اهمیت موضوع را درک نکرده، زیرسوال بردن نفس حضورمان در فرانکفورت هم معنا نمیدهد، مساله کپیرایت واقعاً تبدیل به یک معضل برای ما اهالی نشر شده است. سال گذشته در نمایشگاه فرانکفورت به غرفه یک ناشر ترک رفتم. آن ناشر به من گفت رایت کتابهای دهخدا را از ناشر اصلیاش به قیمت گرانی خریده است؛ اما برخی ناشران ترکیه بدون خرید حق کپیرایت آثار دهخدا آنها را چاپ و در بازار کتاب ترکیه عرضه میکنند. آن ناشر ترک با تعریف این وضعیت میگفت پس اصلاً چرا من رفتم و رایت خریدم؟ یعنی دیگران هم در قبال ما مشغول ضرر دادن هستند. تا زمانی که مساله کپیرایت حل نشود، در فرانکفورت خیلی مشکل خواهیم داشت و حضورمان؛ آن حضوری که باید باشد، نخواهد بود.
مؤلف رمان «زمستان با طعم آلبالو» با ذکر خاطراتش از سفر فرانکفورت گفت: من یکی از آثار اورهان پاموک را در شهر کلن آلمان خریداری کردم. این ترجمه توسط یک ناشر ایرانی در آن شهر عرضه شده بود. برایم جالب بود که وقتی این نسخه را با ترجمههای دیگری که در ایران عرضه شدهاند، مقایسه میکنم، تفاوت بینشان از زمین تا آسمان است. اگر قرار است کار درست را انجام دهیم، لازم نیست همیشه نیروی بالاتری به نام مسئولین به ما بگویند که چه کنیم! اگر کپیرایت داشته باشیم، نمیتوانیم رمان اورهان پاموک را هرجور که میخواهیم جرح و تعدیل و و با هر قیمتی چاپ کنیم! چون او مدعی میشود؛ بنابراین از دو سر داریم میسوزیم و تنها شدهایم. الان مصر و لبنان هم وارد بازار جهانی کتاب شدهاند و آثارشان را میفروشند اما ما نمیتوانیم به جهان ثابت کنیم، آثار ادبیات ما هم خوب هستند! این هم متاسفانه از مشکلات همیشگی ماست که تا کارد به استخوان نرسد و مجبور نشویم، به قانون گردن نمینهیم!
هرروز منتظریم تا دولت تدبیری بیاندیشد. چرا نباید از خودمان شروع کنیم؟
فلاح همچنین گفت: نکته دیگر من این است که توقعمان را از بخش دولتی کم کنیم و مرتب منتظر یارانه نباشیم. ما هرروز منتظریم تا دولت تدبیری بیاندیشد. چرا نباید از خودمان شروع کنیم؟
وی در پایان خاطرهای دیگری را بهعنوان شاهد مثال سخنانش آورد و گفت: در نمایشگاه فرانکفورت اصلاً معمول نیست که یک نویسنده و صاحب اثر خودش برای فروش امتیاز کتابش وارد مذاکره شود؛ اما من پست الکترونیک یک ناشر خارجی را گرفتم و با آنها وارد مذاکره شدم. اول اینکه برایشان خیلی عجیب بود که طرفشان، خود نویسنده اثر است. بعد هم که همه کارها و نامهنگاریها انجام شد از اینطرف، یعنی از طرف ناشر ایرانی خودم به مشکل برخوردم و همکاری چندانی ندیدم؛ یعنی با کندی درروند کار، رسماً ایجاد مشکل کردند و کارمان لنگ ماند. یکی از مشکلات ناشران ما که به همان مسئله کپیرایت و بینالمللی نشدن ربط دارد، این است که کمتر مشورت میگیرند. فکر نمیکنم استفاده از کسی که به زبان انگلیسی تسلط داشته باشد و روابط عمومی یا روابط خارجی را بداند، هزینه زیادی داشته باشد.
انتهای پیام/