مروری بر جشنواره بینالمللی فیلمهای کودک و نوجوان| روایتی فیلسوفانه به زبان کودکان در سیزدهمین دوره
جشنواره فیلم کودک و نوجوان هر سال بهانهای میشود برای پرداخت دوباره به این موضوع فراموششده تا شاید دوباره شاهد رونق سینمای کودک در کشور باشیم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، سیزدهمین جشنواره بین المللی فیلمهای کودکان و نوجوانان در حالی آغاز شد که این رویداد با جابه جایی مکانی و زمانی همراه بود و این بار در هیاهوی جشنواره بین المللی فیلم فجر از دوازدهم تا شانزدهم بهمن سال 77 در تهران برگزار شد. همچون دوره های قبل، بخشهای جنبی به آن اضافه شد که از جمله می توان به بزرگداشت زنده یاد کامبیز صمیمی مفخم، مروری بر آثار محمدرضا علیقلی آهنگساز سرشناس سینمای ایران و از ادبیات تا سینمای کودک اشاره کرد که در بخش جنبی آخر بهترین آثار سینمای کودک و نوجوان در دو دهه پس از انقلاب مرور می شدند. با این وجود فیلم های کوتاه، نیمه بلند و بلند سینمایی شرکت کرده در جشنواره سیزدهم، آنچنان که باید دیده نشدند که بخش مهمی از آن به همزمانی برگزاری آن با جشنواره بین المللی فیلم فجر به عنوان ویترین تولیدات سالیانه سینمای ایران برمی گشت.
در این دوره که داوری بخش مسابقه سینمای ایران آن را کمال تبریزی، علیرضا خمسه، ابوالحسن داودی، حسین زندباف و انسیه شاه حسینی برعهده داشتند و نام مسعود جعفری جوزانی هم به عنوان تنها داور ایرانی بخش بین الملل به چشم می خورد، فیلم های زیادی روی پرده رفتند که از جمله مهمترین شان می توان به «بال های سفید» به کارگردانی ناصر و مهدی هاشمی، «پسر مریم» ساخته حمید جبلی، «ابراهیم» به کارگردانی حمیدرضا محسنی، «تولد یک پروانه» ساخته مجتبی راعی، «ننه لالا و فرزندانش» اثر کامبوزیا پرتوی، «موشک کاغذی» ساخته فرهاد مهرانفر و «سفر شبانه» به کارگردانی خسرو معصومی اشاره کرد.
«بال های سفید» با وجود آن که ساختاری تلویزیونی دارد، از آن جهت حائز اهمیت است که نام مهدی هاشمی را به عنوان یکی از سازندگانش بر پیشانی دارد. فیلم درباره تعدادی از دانشجویان بازیگری است که به سراغ یکی از قدیمی ترین تعزیه خوان ها رفته و او داستان پسر نوجوانی به نام مراد را نقل می کند که علاقه زیادی به ایفای نقش حضرت قاسم(ع) در تعزیه روستایشان دارد و برای درک حال و هوای یاران امام حسین(ع) تشنه می ماند.
فیلم دیگری از این دوره به نام «پسر مریم» را می توان در رده فیلم هایی مذهبی قرار داد که گفتگوی ادیان را به عنوان مرکز ثقل قصه خود انتخاب کرده است. رحمان موذن مسجد روستا با دیدن تابلوی حضرت مریم به یاد مادر خود می افتد و به کشیش پیر روستا کمک می کند تا راه قنات نزدیک کلیسا را برای برگزاری مراسم دینی باز کند. دوستی رحمان و کشیش، بن مایه فیلمنامه پسر مریم است که به خوبی نشان می دهد پیروان ادیان مختلف در ایران با احترام به افکار و عقاید یکدیگر، کنار هم زندگی می کنند. «تولد یک پروانه» را می توان یکی از مهمترین فیلم های عرفانی-فلسفی سینمای ایران به حساب آورد که در سه اپیزود ساخته شده و در هر یک از آنها داستانی مجزا روایت می شود که یک رشته نامرئی آن را به هم متصل می کند.
نقطه قوت این فیلم، فیلمنامه آن نوشته سعید شاپوری است که مفاهیم پیچیده فلسفی را به زبانی ساده و همه فهم بیان کرده و مخاطب را به درستی با شخصیت های فیلم همراه می کند. در عین حال نمی توان از کارگردانی سنجیده و درخشان مجتبی راعی هم غافل شد که بازی های خوبی هم از بازیگران اش به خصوص دو نوجوان فیلم گرفته است.
«موشک کاغذی» ساخته فرهاد مهرانفر که پروانه زرین بهترین فیلم بخش بین الملل را دریافت کرده، از جمله فیلم هایی است که در تاریخ سینمای جهان در ستایش از سینما ساخته شده است اما نگاه خاص و مستند محور مهرانفر را دربرمی گیرد که تعدادی از بهترین مستندهای پس از انقلاب را کارگردانی کرده است. .هاشم حاکم زاده کارمند بخش سمعی و بصری اداره ارشاد استان گیلان، مسئول نمایش فیلم در روستاها و مناطق دورافتاده ای است که تعداد زیادی از مردم آنجا هنوز پایشان به سینما باز نشده است. چند روز پیش از آغاز سال نو،او همراه پسرش رضا برای نمایش فیلم به روستا می روند. در این سفر، اهالی روستا با پدیده ای به نام سینما آشنا شده و هاشم و پسرش هم با آداب و رسوم منطقه و مردم آن آشنا می شوند.
«موشک کاغذی» بخش مهمی از قوت خود را مدیون فضای بکر روستا و روابط میان آدم هایش است که اصیل جلوه می کند. درست در نقطه مقابل، حاکم زاده و پسرش به عنوان نماینده تکنولوژی و رسانه قرار دارند که می خواهند لذتی را که خود از هنر هفتم می برند، با مردم روستاهای اطراف خود تقسیم کنند. مهرانفر این موضوع را به بهترین شکل در فیلم خود به تصویر کشیده و روی یکی از مهمترین عناصر صنعت سینما یعنی نور و رنگ به خوبی مانور داده است. در عین حال بازی های خوبی هم از نابازیگرانش گرفته که نمونه درخشان اش را در بازی رضا کم سن و سال شاهد هستیم. «موشک کاغذی» با وجود آن که در رده فیلم های داستان گو به مفهوم کلاسیک قرار نمی گیرند، فیلمی است که می تواند مخاطب خود را برای 90 دقیقه روی صندلی سینما نشانده و با قصه آدم هایی همراه کند که در وهله نخست دور به نظر می رسند اما به مرور فاصله میانشان برداشته می شود.
انتهای پیام/