گزارش تسنیم-۱|بیمها و امیدهای اپوزیسیون تاجیک نسبت به «پیمان ملی تاجیکستان»
پیمان ملی تاجیکستان بیش از آن که یک «ابتکار تاکتیکی» برای مقابله با دولت باشد، یک «ضرورت استراتژیک» در پاسخ به ضعفهای کارکردی و برای تضمین بقای سیاسی بازیگران جدید در عرصه نوینِ خارج از کشور است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، پیمان ملی تاجیکستان که اخیراً در حاشیه نشست سالانه سازمان امنیت و همکاری اروپا در ورشو از آن رونمایی شد، تحول جدیدی در عرصه سیاسی تاجیکستان محسوب میشود. در یادداشت پیشرو مختصراً به بررسی شکلگیری، ابعاد و کارکردهای این ائتلاف سیاسی میپردازیم.
بستهشدن فضا و شکلگیری اپوزوسیون خارج از کشور
طی سالهای اخیر با بستهتر شدن تدریجی فضای سیاسی- اجتماعی تاجیکستان (از سال 2010 که بعضاً این فضا را در نتیجه پروتکل محرمانه 3220 میدانند) و چرخش نظام سیاسی دوشنبه به سمت ساختار تکحزبی، گروههای مخالف داخل کشور به بهانههای مختلف از دور خارج شدند.
علیرغم تلاشهای دولت برای دستگیری تمام رهبران و از میان برداشتن کامل این گروهها و احزاب، اما بخشهایی از بدنه این گروهها و حتی چهرههای مستقل سیاسی توانستند از این مهلکه نجات یابند.
طبیعتاً زمانی که فضایی در داخل تاجیکستان برای فعالیت و حتی حیات سیاسی-اجتماعی وجود نداشت، تنها گزینه پیشروی این افراد، پناهندگی سیاسی به کشورهای خارجی بود. از این منظر بود که تلاشهای دولت تاجیکستان برای حذف برخی بازیگران سیاسی داخلی، منجر به ظهور بازیگران جدیدی در خارج از کشور شد.
بیمها و امیدهای اپوزوسیون خارجنشین
در فضای سیاسی جدید گروههای سیاسی تاجیک خود را با شرایط جدیدی مواجه میدیدند که تا پیش از این تجربهای از آن نداشتند. در وهله نخست، حضور اپوزوسیون در خارج از کشور اجازه موضعگیری آزادانه و به دور از محافظهکاری شدید فضای داخل کشو را به آنها میداد.
این امر منجر به ظهور «آرمانگرایی» در میان این گروهها و کالبدشکافی افکار، ایدهها و نگاههای سیاسی آنها در فضای جدید میشد.
علاوه بر این، طبیعتاً خودنمایی و جلب توجه افکار عمومی تاجیکستان در این فضا کار بسیار سادهتری در مقایسه با دوران فعالیت در داخل کشور بود. از سوی دیگر نیز، پناهندگی سیاسی این گروهها که عمدتاً از سوی ترکیه و کشورهای اروپایی اعطا شده بود، نوعی پشتیبانی سیاسی نیز برای آنها به حساب میآمد.
در طرف دیگر ماجرا اما این گروهها با ضعف شدید در نیروی انسانی و جذب افراد جدید برای بدنه حزبی و گروهی خود مواجه بودند.
بسیاری از افراد و اعضای بلندپایه و متوسط این گروهها یا در تاجیکستان دستگیر شده و یا موفق به حضور در خارج از کشور نشده بودند. از این منظر، فقر شدید در نیروی انسانی یک چالش جدی برای آنها به حساب میآمد.
شمار اندک تاجیکهای حاضر در اروپا با مشغلههای متعدد نیز اجازه امیدواری بیش از حد برای امور تشکیلاتی به این گروهها را اعطا نمیکرد.
از سوی دیگر هم روسیه که در بر گیرنده بیشترین شمار تاجیکهای خارج از کشور بود، فضای امنی برای این گروهها به حساب نمیآمد. لذا، گزینه ایدهآل، اروپای شرقی به حساب میآمد که البته آن هم به دلایل متعدد برای همه محقق نشد.
در حال حاضر برخی چهرهها و گروههای سیاسی در اروپای غربی، برخی در اروپای شرقی و بهویژه لهستان و گروههای دیگری نیز در ترکیه حضور دارند.
البته در کنار تمامی این موارد میبایست مسائل مالی این گروهها و احزاب را نیز در نظر گرفت. بخش عمده منابع مالی این احزاب که از طریق اعضا و حامیان داخلی تامین میشد، اکنون دیگر در دسترس نبود و در شرایط جدید تامین هزینه فعالیتهای منسجم حزبی و گروهی نیاز به تدابیر جدیدی داشت.
در نهایت نیز بازه فعالیت این گروهها را نیز باید در نظر داشت. تا پیش از این در فضای کوچک و محدود تاجیکستان با سطح کیفی پایینتر فعالیتها و اقدامات منسجم سیاسی- اجتماعی، اقدامات ولو کوچک و بدون نوآوری گروهها و احزاب به خوبی به چشم میآمد.
در فضای جدیدی که با محذورات خارج از کشور و با گستره بسیار وسیعتر بینالمللی با سطح قابل توجهی از استانداردها و پیشرفتها قرار داشت، صورت دادن هر گونه فعالیتی طبیعتاً دشوارتر خواهد بود. البته از سوی دیگر این امر باعث رشد کیفی فعالیتهای منسجم این گروهها نیز خواهد شد.
پیمان ملی یک «ضرورت استراتژیک» نه «ابتکار تاکتیکی»
تا پیش از شکلگیری ائتلاف موسوم به «پیمان ملی» توسط چهار گروه اپوزوسیون خارج از کشور از جمله حزب نهضت اسلامی، جنبش رشد و اصلاحات، انجمن آزاد اندیشان تاجیک و انجمن مهاجرین آسیای مرکزی، رسانههای نزدیک به دولت تاجیکستان، هشدارهایی درباره شکلگیری «اتحاد نیروهای اپوزوسیون 2» داده بودند.
در این مطالب عمدتاً تلاش میشد تا این امر اتحادی علیه دولت فعلی تاجیکستان و به پشتوانه دستهای خارجی نشان داده شود. در این دیدگاهها این ائتلاف یک ابتکار تاکتیکی بود که برای گرفتن امتیاز از دولت امامعلی رحمان به کار گرفته شده و تداوم آن پس از رد و بدل شدن امتیازاتی میان دولت تاجیکستان و دولتهای پذیرنده این گروهها و یا توافقات پشت پرده با شماری از گروههای ائتلاف مذکور، قابل پیشبینی نبود.
اما نگاه دیگری که میتواند به واقعیت نزدیکتر باشد، شکلگیری چنین ائتلافی در نتیجه یک «ضرورت استراتژیک» است. طبیعتاً در شرایطی که پیشتر در خصوص ضعفهای تشکیلاتی، منابع مالی و گستره فعالیتهای این گروهها و احزاب ذکر شد، تجمیع ارادهها، منابع و اشتراک در نیروهای انسانی میتوانست منطقیترین رویکرد برای کاهش آسیبپذیری آنها و تضمین بقاء سیاسی این گروهها و احزاب باشد.
البته باید اشاره داشت اگرچه ضعف و نیاز مذکور برای همه این گروهها به یک میزان نبوده، لکن مزیتهای آن میتواند برای همه آنها قابل توجه باشد.
در این نگاه (ائتلاف در نتیجه ضرورت)، پایداری ائتلاف مذکور در مقایسه با نگاه پیشین، بسیار بیشتر است. با این حال اما شکلگیری این ائتلاف تنها قدم نخست در پاسخ به این ضرورت محسوب میشود و نقاط ضعف و قوت کارکردی این ائتلاف در آینده است که میزان اثربخشی و نتیجه آن را مشخص میسازد.
انتهای پیام/