تبدیل تهدید به فرصت؛ چطور میتوان آموزش زبان فارسی را در کلاسهای چندپایه ارتقا داد؟
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به مشکلات آموزش زبان فارسی در کلاسهای چندپایه میگوید: این نوع آموزش را باید از حالت تهدید درآورد و به فرصت تبدیل کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، آمار نشان میدهد که در نظام آموزش و پروش ایران حدود یک میلیون دانشآموز در کلاسهای درس چند پایه به تحصیل میپردازند. دانشآموزان کلاسهای درس چند پایه را دانش آموزان روستایی یا دانش آموزان حومه شهرهای کوچک و دور افتاده تشکیل میدهند. آموزگاران کلاس های درس چند پایه نیز بیشتر از مناطق روستایی برخاسته اند و عمدتاً دارای مدرک تحصیلی دیپلم هستند و کمترین آموزشها را دیده و از آموزشهای پایه معلمی بیبهرهاند. دلیل اصلی تشکیل کلاسهای چند پایه به حد نصاب نرسیدن تعداد دانشآموزان دریک پایه تحصیلی است.
با روند رو به افزایش مهاجرت از روستاها به شهرها زمینه ی تشکیل کلاس های چند پایه فراهم میآید. دیدگاهای مختلفی نسبت به کلاس های درس چند پایه وجود دارد؛ برخی این کلاسها را جزو معضلات نظام آموزشی میدانند که باید از میان برداشته شود و بعضی دیگر، وجود این کلاسها را به مثابه فرصتی برای یک عمل آموزش و پرورش بهینه به شمار میآورند. معلمان این دسته از کلاسها، خود را بیشتر سرپرست یک خانواده پرفرزند میدانند که باید با مهارتهایی که بیشتر ابتکاری است، کلاس را اداره کنند. پژوهشگران بر این باورند که هرچند امکان دارد کلاسهای چندپایه یک تهدید برای نظام آموزش در ایران باشد، اما میتوان آن را به یک فرصت تبدیل کرد.
حسن ذوالفقاری، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس و مدیر گروه آموزش زبان و ادب فارسی فرهنگستان زبان، در یادداشتی به این موضوع پرداخته که چطور میتوان با استفاده از راهکارهایی، تهدیدات موجود در امر آموزش زبان و ادبیات فارسی در این دسته از کلاسها را به یک فرصت تبدیل کرد. یادداشت او در ادامه میآید:
یکی از مشکلات نظام آموزشی ایران و برخی از کشورهای جهان کلاسهای چندپایه است. مقصود از کلاس چندپایه آن است که یک کلاس از دو تا شش پایه با یک معلم اداره میشود. در این سالها حدود 50 هزار کلاس درس چندپایه در کشور داریم و حدود 700 هزار دانشآموز در این کلاسها مشغول تحصیل هستند. دلایل آن هم روشن است: کاهش جمعیت دانشآموزی، مهاجرت بیرویه روستاییان و کاهش جمعیت روستایی، کمبود معلم و امکانات آموزشی وزارت آموزش و پرورش، کمبود مجتمعهای شبانهروزی. معلم در چنین کلاسهایی علاوه بر تدریس، کارهای اداری و دفتری و خدماتی را هم انجام میدهد. این کلاسها معلم و کتاب مخصوص ندارد. در دانشگاه فرهنگیان نیز به عنوان ماده یا موضوعی مستقل به این موضوع نمیپردازد و روشهای اداره چنین کلاسهایی تدریس نمیشود. دوزبانه بودن اغلب مناطق نیز خود مشکل را مضاعف میکند. معلمان چنین مناطقی نیز کمتجربه یا سرباز معلم هستند. تفاوت سنی و جنسی دانشآموزان در کلاسهای چندپایه یکی از معضلات اصلی معلم است. در یک کلاس شش پایه دوره ابتدایی، دانشآموزان بین شش تا 14 ساله با رشد جسمی و فکری و نیازهای متفاوت حضور دارند.
البته این نظام آموزشی در مکتبخانههای قدیم نیز بوده و تازگی ندارد. برای این موضوع به عنوان یک واقعیت آموزشی اگر نتوانیم چارهاندیشی کنیم، به مشکلی مهم و لاینحل بدل میشود و در عمل نیز موجب کاهش پیشرفت تحصیلی دانشآموزان شده است. این مشکل نیز اغلب در مناطق روستایی و در آموزش ابتدایی بروز میکند. اغلب معلمان با ابتکار خود کلاس را اداره میکنند. در مدارس ایرانی خارج از کشور نیز چنین رویهای وجود دارد. این نوع آموزش را باید از حالت تهدید درآورد و به فرصت تبدیل کرد. کلاسهای ادغامی از پایههای متوالی فرصت خوبی برای انجام کار گروهی و برقراری ارتباط دانشآموزان با یکدیگر فراهم میکند، رشد اجتماعی و درک متقابل آنان را نیز بالا میبرد و زمینهساز دوستی با دانشآموزان پایههای دیگر خواهد شد. گزینش و جذب افراد علاقهمند و توانا و بااستعداد، آشناسازی معلمان با شیوههای آموزش چندپایه، تجهیز کلاسهای چندپایه به امکانات آموزشی و تألیف کتابهای درسی خاص کلاسهای چندپایه، در نظر گرفتن درصدی در حقوق معلمان به عنوان سختی کار و سایر حمایتهای مالی و حرفهای و محرومیتزدایی کلاسها میتواند مؤثر واقع شود و این تهدید را به فرصت تبدیل کند.
یکی از روشهای مؤثر امروزی، تجهیز چنین مدارسی به فناوری اطلاعات نوین و آموزش معلمان آن است تا بتوان از ظرفیت کلاس حداکثر بهره را برد. در این روش دسترسی به منابع آسان میشود و میزان یادگیری افزایش مییابد و معلم میتواند از زمان محدود بیشترین بهره را ببرد. البته لازمه این روش آن است که معلم و دانشآموز باید به رایانکهایی مجهز باشند. در این صورت به کارگیری یادگیری بر خط، موجب افزایش اثربخشی فعالیتهای یاددهی یادگیری در کلاسهای چندپایه میشود و از محدودیتهای زمانی معلم میکاهد و در نهایت با تنوع و تحرک به وجود آمده موجب رضایت دانشآموزان میشود و محیطی جذاب برای دانشآموزان ایجاد کند. گاه با اجرای درست این روش شاهد نتایج شگرفی هستیم. برای مثال معلم، در ساعت روخوانی فارسی با استفاده از فایلهای صوتی و گوشیهایی که در اختیار دانشآموزان است، صدا را پخش میکند و دانشآموزان با گوش دادن از روی کتاب خط میبرند. پس از پایان درس، معلم سؤالاتی مربوط به درک مطلب میپرسد. به همین ترتیب در ساعت املا نیز معلم میتواند صدای ضبط شده خود را پخش کند و دانشآموزان املا بنویسند. از اسلاید هم میتوان برای دروس دستور زبان یا زندگی شاعران بهره گرفت.
راه دیگر استفاده از روش همیاری و همآموزی و یادگیری مشارکتی است که ناخودآگاه باید اتفاق بیفتد تا معلم فرصت کافی برای اداره کلاس داشته باشد. دانشآموزان قویتر یا پایههای بالاتر به دانشآموزان پایینتر کمک میکنند تا تمرینهایشان را انجام دهند یا املاها را تصحیح کنند. با گروهبندی دانشآموزان، به هر گروه وظایفی محول میشود تا به کمک هم انجام دهند.
رویکرد تلفیقی نیز در آموزش فارسی اثر بخش است. برای مثال تلفیق خواندن، نوشتن، تفکر و یادگیری و توأم کردن آنها با انشانویسی تا دانشآموز حاصل آموختههایش را در خواندن و درک به طریق انشا بروز دهد. معلم میتواند برای آنکه فرصت ندارد ارزشیابی کند، از طریق نوشتن آنچه را دانشآموز فهمیده، بیازماید. یکپارچه کردن نوشتن با خواندن مصداق کامل روش تلفیق است. حتی تلفیق با دروس دیگر هم ممکن است؛ مثلاً در حالی که معلم، علوم اجتماعی تدریس میکند، به دانشآموزان کتابهایی اراده دهد تا داستانهایی درباره موضوع مطالعه و برای بقیه تعریف کنند؛ در این صورت مهارت سخن گفتن و بیان آنان نیز تقویت میشود.
انتهای پیام/