شعر شاعر مشهدی برای کاروان‌های پیاده حریم رضوی

شعر شاعر مشهدی برای کاروان‌های پیاده حریم رضوی

موسی عصمتی، شاعری از استان خراسان رضوی، سروده‌ای را به کاروان‌های پیاده حریم رضوی تقدیم کرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، همزمان با فرارسیدن ایام پایانی دهه صفر زائران پیاده از سراسر ایران به سوی بارگاه منور رضوی رهسپار می‌شوند؛ رسمی چندین ساله که در سال‌های اخیر زائر به زائر به تعداد عاشقان امام رضا(ع) افزوده شده است و جمعیتی حدود نیم میلیون نفر در این ایام و به صورت پیاده به بارگاه منور رضوی مشرف می‌شوند.

این شوق از همان جنسی است که فوج فوج آدم‌ها را در اربعین به کربلا می‌برد تا همگان کنار هم پیاده به پابوس سیدالشهدا(ع) بروند و بعد از چندی آدم‌هایی پیاده در راه‌ها را تنها به شوق دیدن پرچم سیاه روی گنبد و گلدسته حرم عالم آل محمد (ص) به حرکت در می‌آورد.

جمعی از شاعران آیینی کشور همزمان با فرارسیدن این ایام و آغاز پیاده‌روی مشتاقان زیارت حرم رضوی، سروده‌های خود را به این موضوع اختصاص دادند. موسی عصمتی، شاعری از استان خراسان رضوی نیز در سروده‌ای به این موضوع پرداخته است:

برای کاروان‌های پیاده حریم رضوی

دیروز تمام روستا باران داشت
یک بغض شکسته در گلو پنهان داشت
مادر که برای بدرقه آمده بود
در دست,گل و آینه و قرآن داشت
*
در دشت صدای گنگ پا پیچیده است
تصویر غروب جاده‌ها پیچیده است
پژواک غریبی است کمی گوش کنید
در کوه, رضا رضا رضا پیچیده است
*
از بلخ و سرخس و خواف راهی شده است
با یک دل پاک و صاف راهی شده است
این مرغ شکسته‌بال از راهی دور
انگار به عشق قاف راهی شده است
*
دلتنگ و غریب و ساده آمد با ما
از گرد و غبار جاده آمد با ما
این مادر آرزو به دل آقا جان!
از شهر خودش پیاده آمد با ما
*
در دل, غم بی شمار دارد آقا
یک کودک بی قرار دارد آقا
تا کودک او شفا بگیرد امروز
از لطف تو انتظار دارد آقا
*
تو دیده بسته را شفا خواهی داد
پرهای شکسته را شفا خواهی داد
زن, معتقد است آخر این آغاز
این کودک خسته را شفا خواهی داد
*
انگار که شاعرند این قافله‌ها
مرغان مهاجرند این قافله‌ها
عطار کجاست تا بگوید از نو
سیمرغ معاصرند این قافله‌ها
*
خشکیده لب و ضعیف نذری آورد
از دهکده‌ای شریف نذری آورد
یک سینی چای داغ در دستانش
این پیرزن ضعیف نذری آورد
*
از روز نخست نم‌نم باران بود
یک حس پر از قنوت در جریان بود
در جاده قدم زدن به یادت زیباست
ای کاش که این مسیر، بی پایان بود
***
یک عالم شور و رفت و آمد پیداست
از دور, نمای شهر مشهد پیداست
باید صلواتی بفرستیم بلند
گلدسته گل طلای گنبد پیداست

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران