محمدعلی علومی: وقایع اجتماعی از طنزنویسی جلوتر است
دبیر علمی جشنواره سراسری طنز چرند و پرند با اشاره به جریان طنزنویسی در کشور گفت: در سالهای گذشته وقایع اجتماعی، از طنزنویسی جلوتر بوده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، نشست خبری جشنواره سراسری طنز چرند و پرند صبح امروز، 25 آذرماه با حضور محمدعلی علومی دبیر علمی، رضا رفیع از طنزپردازان کشور و علیرضا گیلانپور دبیر اجرایی این جشنواره برگزار شد.
علومی با اشاره به علت برگزاری این جشنواره گفت: این جشنواره پیش از این، یکی دو سال پس از زلزله بم برگزار شد که البته با تغییر دولت تعطیل شد؛ جشنوارهای که در ابتدا با هدف برآوردن خنده از دل ویرانیها، برگزار شد. جشنواره سراسری طنز چرند و پرند به شکلی تداوم جشنواره قبلی است اما تلاش دارد تا با شکلی نو برگزار میشود؛ این در حالی است که در سالهای گذشته وقایع اجتماعی، از طنزنویسی جلوتر بوده است.
وی با بیان اینکه در نظر داریم تا این جشنواره با حضور طنزپردازانی از ایران و دیگر کشورهای فارسیزبان برگزار شود، ادامه داد: یکی از نکات مهم در این جشنواره، مستقل بودن آن است. به قول مولانا: «هیچ ترتیبی و آدابی مجو/ هرچه میخواهد دل تنگت بگو».
بهزاد باشو، کاریکاتوریست، نیز در ادامه این نشست با اشاره به سابقه حضور طنز در میان خانوادههای ایرانی گفت: در خانوادههای ایرانی همیشه طنز بوده اما الان هویت علمیتری یافته است. پیشتر طنز جنبه علمی نداشت، در حال حاضر جشنواره تلاش میکند تا به دوره جدید حرفهای قدم بگذارد. ما در تمام دورهها حتی در زمان جنگ نیز مردم از طنز استقبال میکردند و طنز در سبد خانوادهها وجود داشت. در این سالها طنز مصرفگرایانه تولید شد. ما در این جشنواره طنز با تعقل را پیگیری میکنیم؛ در نظر داریم به طنزی برسیم که با تعقل و تفکر همراه باشد و مخاطب را به فکر وادارد.
علومی همچنین بیانیه این جشنواره را قرائت کرد که به این شرح است:
الف- خرد در مفهوم گسترده خود، گوهری است بی بدیل که اهمیت وجودی و ضروری خود را به طرزی روز افزون ابراز میدارد، آن طور که جهان یا باید پیرو رویکردهای گوناگون خردورزی باشد، یا به ناچار غرق در دهشت و هول گردد.
ب- در سویی از جهان اشخاصی متکی بر سلطه گری و باورهای وحشتزای نژادپرستی به طرزی آشکار و پنهان و جهت دستیابی به منابع و غنایم بر طبل جنگ با جهانیان میکوبند و در دیگر سو، گروههایی مانند داعش با فرهنگ عشایری ما قبل مدرن، گویی برآمده از گورستان.
پ- از ارسطو به بعد، معمولاً کمدی و طنز را در مقامی فروتر از تراژدی محسوب کردهاند. اینک جهان به شکل جنایتکاری فرتوت چون دراکولا یا دوالپا درآمده است با ابعادی غولآسا و زشت از شکنجه و قتل که در ضمن ادعاهای خندهآوری در دفاع از مدنیت و یا مانند داعش به طرزی شوم، چندشآور و مضحک ادعای دفاع از رستگاری را دارد. باری طنز گروتسک شکل گرفته و به شکل زندگی روزمره بخش قابل توجهی از مردم جهان درآمده و شرایط جهانی چنان است که مشکل میشود طنز ننوشت.
ت-امّا این همه چه ربطی به مردم ما دارد؟ (تو کز محنت دیگران بی غمی/نشاید که نامت نهند آدمی). مردم ما به سبب سابقه قدیم و قوی در تمدن و فرهنگ در انواع رویکردهای طنز آثار درخشانی خلق کردهاند. قسمتهایی از گاتها و یشتهای اوستا (یکی از کهنترین متون مکتوب جهان) بیانگر طنز موقعیت و طنز کلام است. قسمتهایی از شاهنامه که براساس تاریخهای باستانی ایران نگرش یافته نیز از انواع طنز بهرهمند شده است.
در ادامه این بیانیه آمده است: در هنگامه ایلغار مغول و تیمور بود که عطار با روانه کردن دیوانههایش به اجتماع آشفته و مولانا در بعضی از حکایتهای مثنوی و سعدی و عبید زاکانی، در بحرانهایی شبیه رویکردهای داعش کنونی، پایههای زودهنگام طنز اجتماعی را در نقد و انتقاد از جور حکام و جهل عام پی ریختند. حافظ و خیام رویکردی هستیشناسی و فلسفی در طنز داشتند. مثلاً این رباعی خیام نمونهای از آمیختگی طنز و تراژدی با رویکردی فلسفی است: «آنان که محیط فضل و اداب شدند/در جمع کمال شمع اصحاب شدند/ ره زین شب تاریک نبردند به روز/گفتند فسانهای و در خواب شدند».
طنز جدید ایران با آثار درخشانی از دهخدا، سیداشرف الدین حسینی (نسیم شمال)، جلیل محمد قلیزاده و دیگران، انسان عادی کوچه و بازار را موضوع ادبیات قرارداد تا با سلاح طنز به مقابله ستم ستمگران حاکم و جهل عوامی برود که شاه را سایه خدا میدانست. اما آن کارکرد فاخر طنز با رویکردهای فلسفه و تعیین جایگاه انسان در پیچیدگی روابط هزاران ساله اجتماعی و غلبه ادراکات تبهگون برانسان مسخ شده در حاشیه واقع شد مگر در معدود آثار طنزی از مرحوم هدایت، بهرام صادقی، ساعدی و مجابی و رمان «موسیقی عطر گل سرخ» از شادروان عمران صلاحی و ... .
در ادامه این بیانیه به اهداف برگزاری جشنواره سراسری طنز اشاره و تصریح شده است: یکی از اهداف این جشنواره پرورش استعدادهای جوان در طنزنویسی و کاریکاتور است که به این امر مهم توجه دارند و اتفاقاً تعدادشان هم کم نیست. چرا که یکی از منزلگاههای قدرتمند طنز، ادراک و بیان فاصله میان امر واقع، انسان چنان که هست با آرزوها یا رویکردهایی است که برای انسان دستیافتنی و حتی جزوی از وظایف و تعریفهای اوست. چنین رویکردی در طنزهای مثنوی بارها دیده میشود و به طرزی شگفتانگیز همین موضوع در خیلی از لطیفههای عبید زاکانی و لطیفههای منسوب به ملانصرالدین نیز بارها بیان شده است. فکاهینویسی باز یکی از موضوعهای گم شده یا کمرنگ در ادبیات طنز جدید ایران است. در حالی که از باب مثال داستان فکاهی «من و عینکم» از رسول پرویزی، پس از دههها هنوز هم بینش انسانی و در ضمن فکاهی و خندهآور خود را حفظ کرده است. پس یکی دیگر از اهداف جشنواره «چرند و پرند» کوشیدن در جهت تولد مجدد فکاهینویسی است که فی نفسه میتواند مقابلهای ادبی با افسردگی عام نیز باشد.
جشنواره «چرند و پرند» در واقع ادامه جشنواره سراسری طنز کاریکاتور بم است که با تغییر دولت تعطیل شد. در همه جای جهان و پیوسته، دولتها یا بخش خصوصی از کارهای فرهنگی ملی و پرهزینه حمایت میکنند.
انتهای پیام/