تونی کوشنر: ترامپ به جای روح منجلاب دارد
تونی کوشنر عمر خود را صرف ترسیم فرشتگان و شیاطین آمریکا کرده است. زمانی که موزیکالهای حقوق مدنی او به بریتانیا بازمیگردد، این نمایشنامهنویس هر آنچه فاش میکند درباره اصلاح داستان West Side برای اسپیلبرگ و نوشتن درباره ترامپ است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، تونی کوشنر، نویسنده سرشناس تئاتر اخیراً در گفتگو با روزنامه گاردین به ترامپ و رفتارهای او اعتراض کرده است. او در گفتگو آلکسیس سولسکی، نویسنده گاردین میگوید:«از تماشای نمایشهایم متنفرم. همه آنها طولانی هستند و تا ابد طول میکشند و تنها نمایشی که این گونه نیست، کارولین است. دو ساعت با یک وقفه و میتوانستم تا ابد به موسیقی گوش دهم.»
کارولین، «کارولین یا تغییر»، تنها اثر موزیکال کوشنر است. آهنگسازی آن برعهده جین تزوری (کسی که Fun Home نوشت) بوده که آن را سال 2003 نوشته است، در سال 2007 جایزه اولیویه را به دست آورد و اکنون از اجرای برنامه در West End لندن لذت میبرد. کارولین، خدمتکار آمریکایی آفریقایی تبار در مرکز نمایش، بیشتر روزهایش را در یک زیرزمین سپری میکند، با ریتمهای رادیو، ماشین لباسشویی و قلب غمگین خود به لرزش درمیآید. کوشنر هم در یک زیرزمین، در یک اتاق زیر یک آپارتمان در ویلیج است منهتن کار میکند.
داشتن قفسههای کتاب معرف زیرزمین کوشنر است. آنها به هر دیوار دردسترسی میچسبند و سقفهای را خراش میدهند. کتابهایی درباره تئاتر و روانکاوی وجود دارد و بسیاری از ستونها با برچسبهای رنگی، باقیمانده از یک پروژه سازمانی خالخالی شدهاند که آشکارا شکست خورده است. کوشنر دو روز پس از عید شکرگزاری، زیر همان ستونها مینشیند. او شام تعطیلات را فراهم کرده است- بوقلمون، سالاد، دو نوع چاشنی، دو نوع پیتزا، دو نوع بستنی؛ حتی غذاهایش دیالکتیکی است - برای 12 دوست، میگوید «آشپزی و تمیز کردن تا یک خستگی کامل.»
کوشنر هنوز در حال بهبود است. شال فوکیسه گردن او را پوشانده، صدایش ضعیف است. به هر حال صحبت میکند. بدون تعجبی. اسکار اوستیس، مدیر هنری پابلیک تیتر نیویورک و همکار طولانی مدتش، او را به عنوان یکی از سخنوران بزرگ جهان غرب میشناسد. به نظر میرسد، کوشنر کنایهآمیز، فلسفی، به سادگی مسحورکننده میتواند را با هر چیزی از مسیر خود صحبت کند. کارولین موضوع مورد علاقه او است. نمایش مورد علاقهاش. فرشتگان در آمریکا را دریاب.
کارولین داستان بسیار سادهای را روایت میکند، تقریباً یک تمثیل است. کوشنر در سال 1963، در لوئیزیانا، در یک خانواده یهودی تحلیل رفته همانطور که کوشنر در آن بزرگ شده، کارولین برای 30 دلار در هفته کار میکند. پسر جوان خانواده، نوآ، بیسروصدا چند سکه در جیبش میگذارد.برای دادن درسی به نوآ، مادرخوانده نوآ به کارولین میگوید که میتواند پولی که او پیدا کرده را نگه دارد.
به اندازه کافی ساده؛ اما پیچیدگیهای زیادی در گسترش فرمها و روشی محبوب و کلاسیک موزیکال تزوری وجود دارد که در آن کوشنر اجازه میدهد نگرانیهای اجتماعی بزرگتری به کشمکشهای واقعاً شخصی رسوخ کند. هنگامی که بازسازی مایکل لانگهورستِ کارگردان، که ستارهاش شارون دی کلارک است، سال گذشته در فستیوال چیچستر به نمایش در آمد. سوزانا کلپ، از مجله آبزرور آن را «یکی از شکوهمندانهترین موزیکالهای تکاندهنده، کاملاً متمایز از موزیکالهای 20 سال گذشته» دانست.
در کارولین، جنبش حقوق مدنی آهاری است که این متون را تقویت میکند. موزیکال قبل از ریاست جمهوری باراک اوباما نوشته شده است و پس از آن دوباره اجرا میشود؛ زمانی که دستاوردهای حقوق مدنی کمتر جسورانه به نظر میرسد؛ اما در حالی که کوشنر اذعان میکند «بسیار خطرناک است جایی که درست در آن قرار داریم». او هنوز به اتحادی اعتماد دارد که کاملتر و برابرتر میشود. نتایج میانمدت او را تشویق کرده است. فکر میکنم منظورش از این حرفها آمریکاست «تا زمانی که در مورد رد عوامفریبی، حتی عوامفریبی جناج چپگرا و بهکارگیری مجدد روند دموکراتیک و روند الکترال هوشیاریم، این باید کار کند.»
اگر شما آثار کوشنر را بشناسید، که شامل فیلمنامههایی لینکلن و مونیخ است، او را به عنوان یک نمایشنامهنویس سیاسی میشناسید. هرچند او دقیقاً بین هنر و فعالیت سیاسیاش تمایز قائل است که به او اندکی احساس گناه میدهد. میگوید «از آنجا که من در قلبم یک برشتی هستم.» لیکن او معتقد است که تئاتر نباید سخنرانی کند، نباید تبلیغ کند. او میگوید:«اگر شما سعی میکنید به طور مستقیم به آن برسید و به مردم دستور راهپیمایی بدهید، بد میشود.»
با این حال، او معتقد است که چنین چیزی به عنوان یک بازی غیرسیاسی وجود دارد. او میگوید:«من گاهی از خودم میپرسم آیا میخواهم نمایشنامهای بنویسم که تقریبا هیچگاه سیاسی نامیده نشود. به نوعی، این کارولین است. اما نه، این خیلی بیشتر است.» او میگوید که نمیداند چطور در مورد جهان فکر کند. «بدون فلسفه و نظریه سیاسی و تاریخ و نظریه روانکاوی. احساس میکنم چارچوبهای معرفت شناختی که با آن آشنا هستم، ضروری هستند و من به یک کتابخانه نیاز دارم تا جهان را شکل دهد.» همانطور که حرف میزند، کتابخانه شخصیش بالای سرش او اوج میگیرد.
اگر همه ایسمها و اولوژیها را از یک سو بگذارید و امتناع از تبلیغ را در سوی دیگر و با اعتقاد حالتی را بغرنج کنید که تئاتر هم وظیفهای در سرگرمسازی دارد؛ پس متوجه خواهید شد که نوشتن یک نمایشنامه کوشنر شامل نوعی بسیار فکری از عمل جنجالبرانگیز است. یک نمایش همانند کارولین امر سیاسی را در امر فردی غرق میکند؛ اما کوشنر اغلب در تلاش است تا حفظ کند، میگوید «یک تعادل مزورانه بین خواستم یک نمایشنامه برای نشان دادن هر موضوعی با با پیچیدگی زیاد و تبدیل نکردن آن به چیزی که هیچ کس نمیتواند دنبال کند.» او متونی را برای تمامی نمایشهایش منتشر کرده است، به غیر از راهنمای هوشمندانه همجنسگرایانه در مورد سرمایهداری و سوسیالیسم با کلیدی برای کتاب مقدس، زیرا نگران است جدالهاییش در مورد شخصیتها پایمال شود.
کوشنر پروژههای متعددی برای آینده نزدیک دارد، برخی کم و بیش سیاسی هستند. او چهارمین پیشنویس یک اقتباس سینمایی جدید از داستان West Side را در دست دارد که استیون اسپیلبرگ در حال انتخاب بازیگر آن است. کوشنر در مورد آن حرفی نمیزند، به جز اینکه توجه کنید که او میخواهد از هر اشارهای اجتناب کند که او و اسپیلبرگ «در تلاش برای ترمیم چیزی هستند که شکسته شده بود.» نسخه برادوی کار بزرگی هنر است، فیلم دهه شصتی یک شاهکار است و «اکنون ما قصد داریم نسخه خودمان را از آن بسازیم.»
اقتباسی از ملاقات بانوی سالخورده فریدریش دورنمات در کار است که در در نیویورک صحنهپردازی شده است، به قصد اجرا در تئاتر ملی و احیای احتمالی اولین نمایشنمه او، اتاق روشنایی به نام روز که ممکن است در Public Theater روی صحن رود.. فیلمنامه دیگر اسپیلبرگ، «آدمربایی ادگاراردو موراتا»، در مورد یک پسر یهودی است که در جنبش وحدت ایتالیا ربوده میشود. تا زمانی که بازیگر کودک درستی پیدا شود، از ادامه دست نگاه داشته است. اسپیلبرگ میگوید بچه آن بیرون هست.»
همچنین در همکاری با تزوری است. به شوخی میگوید «در مورد مرگ یوجین اونیل است، میدانی، برای موفقیت تجاری غریزهای دارم.» همکاری با تزوری با «کولاک در ماربلهد نک»، یک اپرای تکپردهای در سال 2011 در جشنواره اپرای Glimmerglass در ایالت نیویورک آغاز شد؛ اما قصد هست تا به یک اپرای دو پردهای و شاید یک موزیکال تبدیل شود. او میگوید:«اونیل در قطعه اول نمیمیرد. حالا مجبور او را بکشم.»
یک سال یا چند سال پیش، کوشنر، که به روی کوهن، مرشد دونالد ترامپ نوشت، به خبرنگار یگفت که او روی نمایشی در مورد ترامپ کار میکند.
اغلب موضوع هنوز صحیح است؛ اما کوشنر درباره این نمایشنامه میگوید: «در حال تکمیل و تکمیل و تکمیل است و در حال حاضر چیز بسیار متفاوتی است». او حتی مطمئن نیست که باید آن را یک نمایشنامه ترامپ بنامد و فکر میکند شاید خیلی زود باشد آن را بنویسید. نمایشنامههای او یک عادت عجیب و غریب پیشگویی است.- یک سطر در خانه / کابل، نوشته شده در سال 1998، وجود دارد در مورد اینکه طالبان به نیویورک میآیند و در کارولین فعالان سیاسی مجسمه اتحاد را سرنگون میکنند-؛ اما کوشنر میگوید معمولاً نیاز به لاکچری ادراک دارد . او میگوید: «نمیخواهم عجله کنم تا ادعایم روی قمارهای تفسیری ترامپ شرط ببندد.»
او کاملاً شفافسازی میکند ترامپ ظهور نخواهد کرد چرا؟ چون نوشتن در مورد یک روش جذاب غیرممکن است. کوشنر میگوید «بدترین چیز در مورد دونالد ترامپ این است که چقدر او عمیقاً خستهکننده است. این مرد هیچ خردی کاری ندارد تا جایی که ما میتوانیم بگوییم، او مجموعهای از جلوه هایصوتی است. خشم و اشتها و ترور و قلدری، این همه اوست، این همه او بوده است و همه او خواهد بود. او قاتل روح است که هر روز بیدار میشود و او رئیس جمهور ایالات متحده است. خیلی بزرگ است، به جای روح راهآبی گشوده میشود. این موجود، شبیه یک قطعه هویتی است.»
علاوه بر این، او میگوید: «بدترین کاری که میتوانید درباره ترامپ انجام دهید این است که درباره او حرف نزنید.»
انتهای پیام/