ستارههای مدفون در تخت فولاد| رکن الملک؛ عارفی که همه مردم را با یک چشم میدید
میرزا سلیمان خان رکن الملک خوشنویس و سراینده، عالمی فاضل، خطیب و عارفی ماهر بود؛ داستان بنای مسجدی با نام او خواندنی است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، تخت فولاد مدفن بزرگانی است که برخی از آنها هنوز ناشناخته ماندهاند و یا با جودی که نامی از آنها شنیدهایم اما هنوز شناخت چندانی از آنها نداریم. مطالعه سرگذشت و زندگینامه این بزرگان که هر کدام در حوزهای در زمان خود سرآمد بودند میتواند علاوه بر افزایش شناخت ما نسبت به آنها درس بزرگی نیز به ما بدهد.
خبرگزاری تسنیم در این گزارش به معرفی رکن الملک شیرازی که در تخت فولاد اصفهان مدفون است میپردازد.
میرزا سلیمان خان رکن الملک شیرازی فرزند میرزا محمدکاظم، کارگزار جزیره بحرین و بخشهایی از صفحات جنوب، منشی باشی حاکم فارس و اصفهان، نایب الحکومه اصفهان، خوشنویس و سراینده است. تاریخ تولدش در سال 1255 قمری در شیراز بوده که مطابق با 1217 شمسی است.
پدرش میرزا محمدکاظم از نژاد خلف بیک طالش؛ از سرکردگان سپاه شاه اسماعیل صفوی نسب داشت که در منابع، به او امیر خلف بیک اول گویند و القابی چون امیر کبیر، ابوالنّصر و خلیفه الخلفا داشت. وی در اوایل رجب سال 920 قمری در جنگ چالدران کشته شد.
از این رو، خاندانش پس از انتقال به شیراز به « خلف بیک» شناخته میشدند، رکن الملک نیز بعدها در شعر، تخلّص« خلف» را به همین دلیل برگزید. از این رو، مطلبی که در یکی از تراجم معتبر در باب وجه انتخاب تخلّص به او نسبت دادهاند، بی اساس است که «چون خَلَفی از خود نگذارده بود، خَلَف تخلّص میکرده!». شاید این توهم از آن جا پدید آمده که رکن الملک، از نداشتن اولاد با وجود مکنت فراوان بسیار افسرده و دلتنگ بود « و همیشه اوقات، آه و ناله و اندوه داشت.»
مادر رکن الملک هم دختر محمدباقر خان زند بوده است، سلیمان در شیراز رشد کرد و بعدها از معلم ویژه خود با عنوان میرزا اسحق نیریزیِ شمس المعالی یاد کرده و اکثر علوم مرسوم و متناسب آن ایام را از او فرا گرفته است. سلیمان تدریجاً به فضل و شایستگی شناخته شد « و پس از طی تحصیلات مقدماتی، به تهران عازم گردید و بعد از یک سال توقف، به شیراز برگشت».
او در سال 1276 یا 1277 قمری در حدود 23 سالگی به سمت کارگزار ایران در جزیره بحرین و صفحات بوشهر و اطراف منصوب شد که حدود دو سال به درازا کشید.
سلیمان میرزا در سال 1281 قمری، زمانی که هنوز دو سال بیشتر از حکومت مسعود میرزا ظل السلطان در فارس نگذشته بود، به سمت منشی باشی و رئیس دفتر ایالتی او گماشته شد. ظل السلطان در 21 ربیع الاول سال 1291 قمری به حکومت اصفهان منصوب شد و به خاطر 23 سال دقت و کیاست سلیمان میرزا، او را با حفظ همان سمت به اصفهان آورد.
کفایت روز افزون سلیمان میرزا در سمت منشی باشی حاکم اصفهان سبب شد که در سال 1304 قمری با کسب لقب«رکن الملک»، نایب الحکومه اصفهان شد و تا پایان حکومت ظل السلطان 1325 قمری در اصفهان دوام داشت.
از مجموعه گزارشهای موجود، دلیل این دوام را میتوان در چند چیز خلاصه کرد؛ اول به تعبیر استاد همایی «حسن نیت و خوشرفتاری وی با عموم طبقات مردم بود» و به تعبیر سید علی جناب، « شدّت سلامت نفس، فروتنی نسبت به طبقات مردم خصوصا علما و ملاحظه و آسان گیری در مجازات و جریمه مجرمان بود». تقدّس و تدیّن او نیز بسیار ستوده شده است. تشرع رکن الملک تا آخر حیات او هویدا بود.
ستم ستیزی رکن الملک
اما چیزی که از مجموع حدود نیم قرن ملازمت او با ظل السلطان میتوان دریافت، هنر معاشرت و چگونگی رفتار کج دار و مریز با حاکم مستبد است که سرانجام، سرِ سلامت از آن به در برد و هیچ کدام از منابع زندگی او به این نکته نپرداختهاند.
رکن الملک در حالی که شاهد و ناظر همه این رفتارها بود، در کنار ظل السلطان زیست و قریب نیم قرن سعی کرد از آتش او نسوزد و تا حدی که میتواند، تسلیم او نیز نباشد و شعلههای سرکش رفتار او را مهار سازد. بنابر گزارش سید علی جناب از شخصیت رکن الملک که بی طرفانه و حتی گاه با ذکر نکاتی منفی همراه است، « میرزا سلیمان خان، از نوشتن یک حکم قتل در حضور ظل السلطان استنکاف ورزید و هر قدر حاکم به نوشتن اصرار کرد، قبول نکرد».
اگر او نمیتوانست رسماً و صراحتاً در برابر تعدیات حاکم بایستد، اما با اجحافهای مأموران و گماشتگان، مقابله میورزید. بنا بر آنچه برخی نقل کردهاند این ستم ستیزی او به اطرافیانش نیز تسری یافته بود. جمال زاده در اثر معروف خود «سر و ته یک کرباس» از پهلوان نایب محراب لنبانی، معروف به پهلوان اسب کُش یاد میکند که روزگاری، جلودار رکن الملک بوده و از فرط تنومندی، هیچ اسبی زیر پای او بند نمیشده و از کمر میافتاده است و میگوید که معروف است که در برابر فراش باشیهایی که به تأذّی مردم بیچاره مشغول و معروف بودهاند، میایستاد و یک بار حتی چوب و فلک آنها را نیز در هم شکست.
در مورد پشتیبانی رکن الملک از اهل فضل، استاد همایی نیز از وساطت او برای رهایی جد خود مرحوم طرب و دیوان او از دست ظل السلطان یاد خیری کرده است.
فعالیتهای فرهنگی
از میان منابع زندگی او، چهار مأخذ به این دوره و اقدامات او، دقیق تر پرداختهاند. یکی مجموعه روزنامه « فرهنگ» که آن را ظل السلطان در همان ایام منتشر میساخت. دوم یادداشتهایی که خودِ رکن الملک به شکل زندگینامه خود نوشت و بعدها دیگران، بخشی از آن را در مجلّه وحید به چاپ رساندند. سوم، نوشتههای ادیب التجار- مدیر شرکت اسلامیّه- که از همراهان او بود، در مجلّه الاسلام یا گفتوگوی صفاخانه اصفهان و چهارم گزارش رساله « رجال و مشاهیر اصفهان» از جناب که حتی شایعات علیه رکن الملک را نیز بعضاً یادداشت کرده است.
برخی از اقدامات او در روزنامه فرهنگ چنین ثبت شده است: التزام گرفتن از اوباش برای تعطیلی خانههای فساد و قمار در ایام ماه رمضان 1296 قمری؛ جانشینی با اختیار تام در ایّام مأموریت حاکم به تهران و عضویت شورای شهر؛ حضور شخصی در محاکم و دیوان خانه برای رسیدگی به شکایات تا پنج ساعت از شب رفته و گردش شبانه در کوچه و بازارها؛ تعقیب دزدان فراری؛ قاطعیت در تعویض داروغه اصفهان در سال 1303ق6- ترمیم و تسهیل وسایل حمل و نقل عمومی.
از امتیازات دیگر رکن الملک، ذوق شعری ممتاز او بود و در سرودههایش « خلف» تخلّص داشت و « در خدمات فرهنگی و معاشرت شعرا و اهل ادب، کوتاهی نمیکرد». پشتیبانی و تشویق رکن الملک از بعضی شاعران و گویندگان عصر، باعث شد که آثاری از آنها، صراحتاً به نام او سروده شود.
دیوان رکن الملک را مشتمل بر قریب 50 هزار بیت از غزل و قصیده و قطعه و مثنوی یاده کردهاند و گفتهاند که در فن انشا نیز مهارت ویژهای داشته است و «برخی از نامههای ایشان را هم بعضی از ارباب کمال، در یک کتاب جمع کردهاند». این کتاب به نام« گلشن فضایل» در سال 1321 قمری با خط ممتاز میرزا فتح الله جلالی در 286 صفحه در اصفهان به چاپ رسیده است. این مجموعه نفیس، شامل127 نامه کوچک و بزرگ به رجال، اعیان، علما و بستگان رکن الملک است که 88 فقره آن؛ یعنی حدود بیش از دو سوم مجموعه پاسخ به ای آنهاست.
شیخ نورالله نجفی، جعفر قلی خان سردار اسعد، علاءالدوله، سردار افخم، جلال الدوله، سید زین العابدین قاضی عسگر، ائمة جمعة اصفهان و شیراز، آقا نجفی و ملا باشی بخشی از مخاطبان این مراسلاتند.
این نامهها از جهت تاریخی و اجتماعی میتواند منبع مهمی برای مسائل خرد و کلان آن روزگار باشد؛ به ویژه نامههای جوابیه اگر با مکاتبات نخست آن تطبیق داده شود از نظر سبک شناسی، سادگی، قرینه سازی، جمله پردازی کوتاه، استناد به متون نقلی و ادبی، پرهیز از تصنع و تکلف مرسوم در مراسلات دیوانی اوایل قاجار و سعی در سلامت و روانی از جمله مختصات « گلشن فضایل» است که نگاه و تأثیر پذیری رکن الملک را به منشآت قائم مقام می نمایاند. البته مآلاً فاقد قوت و استحکام و جذابیت سبک منشآت است.
او در انجمنهای رایج شعر روزگار خود، فعالانه شرکت داشت و « پس از آن که ترک خدمت دولت کرد و در خانه نشست در خانه خود، انجمن شعرا را بر پا میداشت و خود هم شعرهای خوب میسرود».
خدمات فرهنگی و عمرانی
از خدمات فرهنگی و عمرانی او میتوان به موارد ذیل اشاره کرد.
رکن الملک در نزدیکی خانه خود، چاپخانه سنگی جامعی احداث کرد که به طور متعدد؛ «قرآن»، «زادالمعاد»، «صحیفه سجادیه»، «جامع عباسی»، جلد دوم «انیس الاعلام فی نضرة الاسلام» و دیوانهای شاعرانی مانند دهقان سامانی، مصطفی قلی خان سینا و خرم را به چاپ رسانید و پس از آن به رایگان بذل میکرد.
مهمترین خدمات عمرانی او شامل ساخت مسجدی مشتمل بر دو صحن کوچک و بزرگ است. (امروزه این مسجد در حاشیه خیابان فیض اصفهان قرار دارد). سید محمد صدر هاشمی و به تبعِ او سید مصلح الدین مهدوی، صحن کوچک مسجد را تحت عنوان مدرسه رکن الملک معرفی کردهاند که دارای پنج؛ شش حجره و آب انبار و متعلقات است.
این مسجد از زمان ساخت تا کنون « به واسطة احیا گرفتن در شبهای جمعه و همچنین نماز در آن در سایر اوقات، محل فیوضات و موجب نزول رحمات کثیره بر بانی آن است.
از دیگر خدمات عمرانی او، به تصریح صاحب « تذکره القبور»؛« ساخت عمارت چهارطاقی روی قبر آقا محمد بیدآبادی و تعمیرات تکیه حاجی محمدجعفر آباده ای و تعمیرات صحن حضرت عسکرییّن(ع) است. تعمیر چهارسو نقاشی یا همان چهارسوی اسفندیار بیک و به این دلیل مدتی به آن بازارچه رکن آباد می گفتند. مرمت تکیه میر در سال 1303ق. ساخت کاروانسرا در شیراز، تعمیر مسجد در خواجو، مرمت مسجد خلف بیک، معروف به مسجد سرخی می باشد.
اقدامات اجتماعی رکن الملک
تأسیس شرکت اسلامیه در اصفهان به منظور ترویج تجارت و ترّقی صنایع داخلی. تأسیس اداره دعوت اسلامی و مجله « الاسلام» یا گفتگوی صفاخانه اصفهان با مدیریت سید محمدعلی داعی الاسلام.
میرزا سلیمان خان رکن الملک شیرازی اصفهانی در سال1328 قمری به حج مشرف شد و در سال 1331 قمری هشتم جمادی الاولی در اصفهان وفات یافت.
« رکن الملک، چون اولاد نداشت تمام ارث خود را وقف امور خیریه کرد که متأسفانه به دست مدعیان وراثت و طمع کاران دیگر حیف و میل شد و بعد از وی اثری از این بابت باقی نماند!». مدفن او و همسر محبوبش در ورودی مسجد یاد شده، باقی است و ضریح کوچک و کاشی کاری منقوش آبرومندی دارد که عکس خود او با کلاه پوستی و ریش بلند، آن را آراسته است. این تصویر به طرز هنرمندانه و ظریفی به کاشی منتقل شده و بر گردان عکسی است که برای بار نخست ارنست هولستر از او گرفت.
مسجد و بقعه رکن الملک؛ یکی از عظیمترین بناهای معماری اصفهان در دوره قاجار
مسجد رکن الملک یکی از مهمترین مساجد اصفهان و ایران در دوره قاجار است که به وسیله حاج میرزا سلیمان شیرازی ملقب به «رکن الملک»؛ نایب الحکومه ظل السلطان در سال 1321 قمری در تخت فولاد بنا شد.
مسجد رکن الملک دارای شبستان، محرابهای زیبا، ایوان شمالی و جنوبی، سردر ورودی، مأذنه، دو صحن کوچک و بزرگ، سردر صحن بزرگ، آب انبار، سنگاب، ایوان مقصوره بلند و گنبد عظیم است. علاوه بر اینها باید به آرامگاه رکن الملک، مزار خاندان کلباسی، مدرسه علمیه، سقاخانه و کتابخانهای که در سال های اخیر به همت عالم بزرگوار شیخ احمد کلباسی به مسجد اضافه شده، اشاره کرد.
بر کتیبههای مختلف این مسجد، اشعار شعرایی همچون میرزا عبدالجواد خطیب، طرب، ثاقب، مرشد، رکن الملک، نور، اَعوری دیده میشود. گنبد مسجد از نوع «نار» است با کاشی کاری مُعَقِلی، با نقش مداخل که به رنگهای فیروزه ای، زرد و مشکی پوشیده شده است.
سر در اصلی مسجد دارای قوس جناغی و اسپرهای مربع و مستطیل در طرفین است که درون آنها با نقوش گلدانی و گل و مرغ به روش کاشی هفت رنگ و کتیبه «و ان یکاد» به خط ثلث متوسط تزیین شده است. کتیبه اصلی که در طول سردر، امتداد دارد به خط ثلث و بر زمینه کاشی لاجوردی رنگ، ابتدا آیه اول سوره اسری و آیه 55 سوره مائده را در برداشته و در ادامه حدیث القدسی به خط محمدتقی صحاف است. بر هلال سردر به خط نستعلیق، اشعاری از طغرل اصفهانی، مشتمل بر ده بیت است.
محراب اصلی مسجد بواسطه تزیینات و معماری خاص آن (محراب در محراب) زیبایی ویژه دارد. بدین صورت که معمار درون یک فرو رفتگی بزرگتر، محراب اصلی را قرار داده است. کتیبههای این مسجد از آثار خوشنویسی بزرگانی همچون طرب اصفهانی، میرزا عبدالجواد خطیب و محمدباقر شریف رازی است.
در راهرویی که صحن کوچک و بزرگ را به هم متصل میکند، مقبره رکن الملک قرار دارد. سردر مقبره با کتیبه نستعلیق و اشعاری از «اَعوری» مزین شده که مضمون و ماده تاریخ آن حکایت از فوت رکن الملک به سال1331 هجری دارد. همچنین در داخل مقبره به غیر از کاشیهای سفید و مزین به نقوش گل و بته، کتیبه نستعلیق سفید بر کاشی لاجورد از دوره معاصر وجود دارد که اشعار آن اثر طبع رکن الملک است. همچنین در حجرهای کوچک سمت جنوب غربی صحن کوچک مزار تعدادی از مشاهیر خاندان علمی و مذهبی کلباسی قرار دارد.
داستان تاسیس مسجد رکن الملک
در یکى از سالهاى خشکسالى که مردم اصفهان در تنگناى بىآبى و قحطى قرار گرفته بودند، میرزا سلیمان خان رکنالملک، نایب الحکومه اصفهان از مرحوم آقا نجفى مىخواهد تا نماز استسقا خوانده و از خدا رفع این گرفتارى را بخواهند.
پس از فراهم شدن مقدمات برای انجام نماز باران، شیخ محمدتقى آقا نجفى از میرزا عبدالرحیم کلباسی که عالمی فاضل و خطیبی ماهر و عارفی کثیرالبکا بود و در وعظ و خطابه، دستى تمام و نفسى گیرا و تأثیرى بسزا داشت، درخواست کرد که بر منبر برود و مردم را موعظه نماید و با گریز و توسل، زمینه را آماده کند تا نماز باران در کمال خشوع و بندگى به جاى آورده شود.
میرزا عبدالرحیم به آقا نجفى مىگوید اجازه بدهید که این موعظه و خطابه را پسرم میرزا رضا انجام دهد و او به منبر برود، امّا آقا نجفى در پاسخ مىگوید جلسه به این مهمى را نمیتواند به دست نوجوانى هفده هجده ساله بسپارد.
سرانجام میرزا عبدالرحیم به روى منبر رفته و پس از آنکه مقدارى سخن مىگوید، ادامه این منبر را به پسرش میرزا رضا کلباسى واگذار مىکند. میرزا رضا همچون پدر بزرگوارش کثیرالبکا و سخنورى توانا بود و جلسه را به صحراى محشر تبدیل مىکند و زلزله و تکانى عجیب به مجلس مىدهد به گونهاى که صداى ضجّه و ناله و گریه مرد و زن و کوچک و بزرگ بلند مىشود و مجلس از هر جهت براى اداى نماز باران مهیّا مىشود.
مرحوم آیتاللّه حاج شیخ محمدتقى نجفى معروف به آقا نجفى که صحنه را مىبیند و به شدّت تحت تأثیر قرار مىگیرد، همانجا به سلیمان خان رکنالملک مىگوید شما مسجدى در تخت فولاد بسازید که ایشان (آقا میرزا رضا) در آن، دعاى کمیل بخوانند و به وعظ و خطابه بپردازند و بدین ترتیب بناى مسجد رکنالملک گذاشته مىشود.
انتهای پیام/ ز