غربگرایی افراطی شاه ایده جابجایی روزهای تعطیلات هفتگی را رقم زد / فتاوای امام(ره) برگرفته از فضای انقلاب اسلامی بود
شاگرد برجسته امام خمینی(ره) معتقد است ایده جابجایی روزهای تعطیلات هفتگی کشور از غربگرایی افراطی شاه سرچشمه میگرفت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا تاریخ انقلاب اسلامی ایران شاهد بروز و ظهور عالمان و نخبگانی بود که به تبعیت از آموزههای دین و همنشینی با برترین نخبگان شیعه، در مسیر اعتلای میهن اسلامیمان، دست به مجاهدتهای علمی و سیاسی فراوانی زدند.
آیتالله سید باقر میردامادی از جمله این عالمان بزرگوار است. وی متولد 1315 و از شاگردان امام خمینی(ره) و آیتالله بروجردی محسوب میشود. از جهت نسبی، نَسب ایشان به سادات میردامادی اصفهان و نجفآباد میرسد، همین نسبت موجب شد تا کتاب «فقیه آزاده» را در شرح احوال آیتالله میرزا هاشم میردامادی نجف آبادی بنویسد؛ شخصیتی مبارز و مفسر که جد مادری رهبر معظم انقلاب است. دروس مقدماتی و سطح را در اصفهان در محضر اساتیدی همچون حاج آقا رحیم ارباب گذراند و در سال 1330 به قم آمد تا از محضر اساتیدی همچون آیتالله بروجردی، امام خمینی، مرعشی نجفی بهرهمند شود. ایشان به مدت 12 سال نماینده تامالاختیار آیتالله نوری همدانی در استان تهران هستند.
برای مصاحبه با این شاگرد امام خمینی و آیتالله بروجردی به حسینیه همدانیهای تهران رفتیم. حسینیهای که دفتر نمایندگی آیتالله نوری همدانی نیز در آنجا مستقر است.
مشروح گفتوگو با آیتالله میردامادی را در ادامه بخوانید.
* از نظر شما مهمترین معضل کشور در زمان پهلوی چه مسئلهای بود که باعث قیام امام خمینی(ره) علیه رژیم وقت آن زمان شد؟
از آنجایی که سلاطین گذشته ما تحت سلطه غرب قرار داشتند، مقداری از رویکرد کشورمان را به سوی مضامین غربی سوق دادند. بنابراین اکثر این سلاطینی که در ایران زندگی میکردند یا مسلمان نبودند و یا اگر مسلمان بودند، افرادی غیر متعهد بودند. معمولاً سلاطین ما جذب غرب شدند و تقریباً فرمانبر آنها بودند. یعنی عاملی که کشور ما را در سدههای اخیر قبل از انقلاب اسلامی راهنمایی میکرد، کشورهای غربی بودند.
امام خمینی در زمانی که در قم حضور داشتند، همزمان با حیات آیتالله شیخ عبدالکریم حائری و آیتالله حسین بروجردی بود. این دو عالم بزرگوار به همین دلایلی که عرض کردم مخالف حکومت پهلوی بودند. حتی آیتالله حائری از مخالفان سرسخت برنامههای رضا پهلوی بود. رضاشاه کسی بود که عزاداری اباعبدالله(ع) را مخالف قانون میدانست و به صورت رسمی روضههای امام حسین(ع) را تعطیل کرد. در مساجد را بست. او رسماً مخالف روحانیت بود و عمامه را از سر آنها بر میداشت و میگفت اگر تمایل به عمامه دارید، باید در دستگاههای دولتی حضور یابید و آزمون دهید. یعنی روحانیت را جزو کارهای اداری قرار داده بود. در آن زمان تعداد زیادی از علمای ما را به شهادت رساندند.
فتاوای امام برگرفته از فضای انقلاب اسلامی بود
آقای خمینی در آن زمان یک طلبه مدرس، فیلسوف، حکیم و صاحبنظر بودند، اما به احترام آیتالله حائری و آیتالله بروجردی به عنوان مدیران حوزه علمیه، مقداری سکوت میکردند. آقای خمینی در زمان پهلوی هم آن مغز انقلابی و روحیه انقلابی را داشت. حتی فتاوای ایشان برگرفته از فضای انقلاب اسلامی بود. معتقد بود این کشور یک کشور اسلامی است و باید حکومت آن اسلامی شود.
اما پس از رحلت آیتالله بروجردی، امام(ره) مرجع تقلید شد، رساله هم نوشت و جمع زیادی مقلد ایشان شدند. از آن پس رسماً با دولت مخالفت میکرد و با نقاط ضعف آنها مخالفت شدید به عمل آورد و عملاً به آنها اعتراض میکرد. با وجود آنکه خونهای زیادی ریخته شد و حیثیت افراد لطمه دید، امام دست از مبارزات خود برنداشت و استقامت کرد و فرمود شیعه باید با دستگاههای ظلم و کفر مانند امام حسین(ع) مبارزه کند. در نتیجه انقلاب پیروز شد.
انقلاب اسلامی صرفاً جنبشی مردمی نبود
بنابراین اساس انقلاب، اسلامی است و نمیتوان گفت صرفاً جنبشی مردمی است و خدا در آن نعوذاً بالله دخلی ندارد. هر کجا ظلمی باشد، بر اساس قاعده الهی در نهایت باید برچیده شود. در دوران پهلوی شاه ایران از ریشه به فساد گرایش داشت نه اینکه مردم اینگونه باشند.
غربگرایی افراطی شاه ایده جابجایی روزهای تعطیلات کشور را رقم زد
* پس اساس فساد شاه را برگرفته از همان روحیه غربگرایانه وی میدانید؟
همین طور است. سیاست شاه به گونهای بود که کم کم مردم را به سمت فرهنگ فاسد غرب سوق میداد و این مسأله به دلیل گرایش غربگرایانه او بود. در زمان شاه کارهای عجیب و غریبی در سالهای پایانی حکومت محمدرضا شاه انجام میشد. او حتی بنا داشت تعطیلی روز جمعه را بردارد، همان روزی که ادای نماز آن برای همگان واجب است و به جای آن روز یکشنبه را تعطیل رسمی کشور کند. بهانهاش این بود که ما چون ارتباط سیاسی با غرب داریم، باید تابع آنها شویم نه آنها تابع ما. اگر حکومت آنها ادامه مییافت، قطعاً ایران تبدیل به یکی از کشورهای لامذهب میشد. لذا باید گفت غربگرایی افراطی شاه بهانه جابجایی روزهای تعطیلات کشور را تقویت کرد.
برخی روحانیون گرچه اشرافیت دارند اما اکثراً سادهزیستند
* در حال حاضر این شبهه بین مردم مطرح است که انقلابی که با شعار عدالت خود را به جهانیان معرفی کرد، چطور شد که اشرافیت و بیعدالتی رویه رفتاری برخی از مسئولان نظام و حتی برخی اقشار روحانیت شد؟
روحانیت هم مانند سایر اقشار مورد آسیب هستند. گاهی در یک تشکیلات افرادی یافت میشوند که به طور بایسته و شایسته پایبند به ارزشها نیستند. در واقع در هر جامعهای یکسری افراد خوب، متدین و پاک وجود دارند و در مقابل اینها افرادی نالایق و ناشایست هستند که وظایف خود را به درستی انجام نمیدهند کما اینکه ابتدای انقلاب نیز اینگونه بود. برخی روحانیونی که مُلبس به لباس روحانیت بودند، با اینکه ظاهراً روحانی بودند و در بین مردم وجههای داشتند، اصلاً با انقلاب موافق نبودند و حتی با امام تقابل کردند. یعنی خطها دو تا شد. شیطان هم دشمن بزرگی است، انسانها را به عناوین مختلف فریب میدهد. ممکن است بین روحانیون افرادی باشند که وظایف خود را به درستی انجام نمیدهند، منکر این مطلب نمیشوم، چون داریم مشاهده میکنیم. اما زیاد نیستند. بیشتر این مطالب شایعاتی است که مخالفان روحانیت ایجاد میکنند. یک چیز کوچکی را بزرگ میکنند. مثلاً اگر چنانچه یک روحانی، مبارز و انقلابی باشد، امافرزند نابابی داشته باشد، نباید هر دو را با یک چوب بزنیم. همچنان که فرزندان برخی ائمه(ع) گاهی با خود امام مخالفت میکردند.
* اکنون ناگزیر کشور با چالشهای اقتصادی دست و پنجه نرم میکند. خب در چنین شرایطی به صورت طبیعی ما مردم با چالشهای رفتاری مواجه میشویم. شما به عنوان کسی که از ابتدای شکلگیری انقلاب اسلامی در جریان فرصتها و تهدیدات متعدد بودهاید، راه عبور از مشکلات فعلی را در چه نکاتی میدانید؟
دشمنان همان طور که با انقلاب ما در قالب کودتا مبارزه کردند و پس از آن جنگ 8 ساله بر ما تحمیل کردند، اکنون نیز همین رفتار خصمانه را دارند. همواره کفر و ایمان با یکدیگر مقاومت داشتند. به طور طبیعی کسانی که با آنها در بیفتند، کارها دچار اختلال میشود و به طور عادی جلو نمیرود و در نتیجه مردم را با نارضایتی مواجه میکند.
وقتی در یک کشوری جنگ اتفاق بیفتد و دشمنان با او در بیفتند، به طور طبیعی مشکلاتی پیدا میشود و کار روی جریان عادی و معمولی جلو نمیرود. از این جهت با افزایش مشکلات اقتصادی و مالی، نارضایتیهایی از سوی مردم اتفاق میافتد. جنسها گران میشود، مشکلات مردم زیاد میشود. برخی خانوادهها دچار مصیبت میشوند. این یک امر طبیعی است که همواره در تمام دورانهای تاریخ جریان داشته است. در دوران پیامبران و ائمه همین روال هم بوده است. امام را زندانی میکردند و شیعیانِ ایشان را میکشتند. برای رسیدن به عمل خوبی(آینده مطلوب) نیاز به گذشتن از مال و جان است. این یک قاعده در تمام کشورهاست.
خداوند در مشکلات معیشتی دعوت به صبر میکند
اما در چنین شرایطی دین مقدس اسلام سفارش به صبر و تحمل کرده است. زیرا میگویند دشمنان با شما مبارزه میکنند و طبیعتاً وقتی انسان دشمن پیدا کرد، مشکلات داخلی هم پیدا میکند و در نتیجه دچار گرفتاری میشود. بنابراین اسلام به دلیل دشمنانی که دارد، با مشکلات همراه است. در چنین فضایی نیاز به همیاری، صبر، مقاومت، مبارزه و جهاد با دشمن است. بهشت را خداوند رایگان به کسی نمیدهد بلکه باید قیمت آن را پرداخت کرد. خداوند در قرآن میفرماید: «إنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ؛ خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد». قیمت بهشت چیست؟ مقاومت کردن، گذشت داشتن، صبر داشتن و مقداری قناعت کردن. چون خیلی لوازم را از خارج میآورند. وقتی از خارج آوردند، (دشمنان) آن را گران میکنند تا مردم را در فشار بگذارند.
بنابراین انقلاب مسئله سادهای نیست بلکه عرصه آزمون است. خداوند در قرآن میفرماید وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ؛ یعنی ما به طور قطع شما را به چیزى از ترس و گرسنگى و کاهش اموال و نفوس و فرزندان مى آزماییم. و تو ـ اى پیامبر ـ به شکیبایان نوید ده».
صبر یعنی ساختار ایمانی خود را حفظ کنیم / به واسطه یک دزد همه را متهم نکنیم
همین گرانی فعلی (هرچند بر اساس عداوتها و بیتدبیریها باشد) یک نوع آزمون است. بالاخره زندگی بالا و پایین دارد، گاهی بازار گرم و گاهی سرد است. باید ببینیم ما در قبال این ماجرا چه رفتاری باید داشته باشیم. همچنان که خداوند یک خانواده را با مسائل مختلف امتحان میکند، در سطح کلان و اجتماعی هم مورد آزمون قرار میدهد. یک دفعه میبینی یک دزد و اختلاسگر به بیتالمال مسلمین دستبرد میزند، یک بار میبینید احتکار صورت میگیرد، بار دیگر فروشندگان کمفروشی میکنند و یا دشمنان تحریم میکنند. خب در این صورت بهترین کار صبر است؛ البته صبر به این معنا نیست که اقدامی صورت نگیرد بلکه باید مطالبات هم شدت بگیرد اما نه به صورتی که دین و ایمان افراد به واسطه فشارهای اقتصادی مورد لطمه قرار گیرد. صبر یعنی ساختارهای ایمانی و تقوایی خود را حفظ کنی و در این فضای مطلوب به مطالبهگری بپردازی. انشاءالله در پرتو این صبر ریشه این دزدان هم کنده شود. حالا اگر یک دزد هم در مملکت پیدا شد، آدم نباید بگوید مملکت شده مملکت دزدها. همه را نباید متهم کرد. اگر یک عمامهداری کار خلافی انجام میدهد، نباید گفت تمام عمامهدارها دزد هستند. اگر یک قاضی کجرفتاری کرد، نباید تمام قاضیها را متهم به کجرفتاری کرد.
انتهایپیام/