ستارههای مدفون در تخت فولاد| دلسوزی و عشق «آتشفشان خاموش» به تاریخ و فرهنگ ایران
«آتشفشان خاموش» لقبی است که دوستان استاد بهشتیان به او دادهاند. عشق و دلسوزی وی به فرهنگ و تاریخ ایران و اصفهان به حدی بود که همه را به تحسین و تعجب وامیداشت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، تخت فولاد مدفن عرفا و ادبای بسیاری است که برای انسانهای اهل ادب و عرفان شناخته شده هستند. هرچقدر در مورد بزرگان ایران زمین بیشتر بدانیم ما را در فهم آثار و اهداف آنها بیشتر یاری میکند. تخت فولاد ستارههای نامدار و بزرگی را در خود دارد که برخی از آنها نیاز به معرفی بیشتر دارند.
خبرگزاری تسنیم در ادامه سلسله گزارشهای "ستارههای مدفون در تخت فولاد" در این گزارش به معرفی استاد عباس بهشتیان از ادبای تاثیر گذار ایران میپردازد.
عباس بهشتیان از مردان خدمتگزار به تاریخ و فرهنگ اصفهان بود. پدرش مرحوم حیدرعلی در شهر ریز ( زرین شهر ) به شغل برنج کاری و اداره امور عصارخانهای اشتغال داشت.
وی در سال 1305ش در اصفهان در محل پامنار دردشت، در مجاورت مسجد جامع، در خانهای قدیمی از عصر صفوی به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در مدرسه قدسیه بـه مـدیریت میـرزا عبـدالحسین قـدسـی گذراند. از همان ایام جوانی به ادبیات و تاریخ، بخصوص تاریخ اصفهان علاقه فراوان داشت و به این علوم نه به عنوان کسب مقام و موقعیت، بلکه به منظور آگاهی از هویت و میراث فرهنگی میهن خویش مینگریست.
بر این اساس بود که با وجود دارا بودن امکان اشتغال در مشاغل دولتی، از این امر صرف نظر کرد و مانند پدرش به کار کشاورزی و درختکاری و در کنار آن به تحقیق و مطالعه تاریخ و ادبیات پرداخت که حاصل آن آثار ارزشمند وی در این زمینه است.
مهمترین آثار استاد بهشتیان
مهمتـریـن اثـر مکتـوب وی کتـاب "بـخشی از گنجینههای آثار ملی" است که شامل معرفی بازارها، مساجد، مدارس و تاریخ تخت فولاد و تکایای آن است. موضوعهای تحقیقاتی مانند عصارخانههای اصفهـان، کبوتـر خـانههـای اصفهـان، مـادیهـای اصفهان، خانقاههای اصفهان، آرامگاههای اصفهان، دانشمندان تخت فولاد اصفهان، زمینههای مختلفی بوده که از وی در نشریات و مجلات آن زمان به چاپ رسیده است.
همچنین مقالاتی از این استاد در نشریات زمان به چاپ رسید که از آن جمله است: "مولانا علی بن اصفهانی و طریقه و تصوف"، "تاریخچه مختصر از باغ کاخهای هزارجریب عباس آباد و باغ و قصرهای سعادت آباد و شهر فرح آباد و باغات و قصرها و خیابانهای آن و باغ دریاچه واقع در جانب شمالی کوه صفه"، "معماران هنرمند اصفهان، "معارفی بسیاری از بناهای باستانی را از خطر ویرانی نجات داد"، "استاد حسین معارفی؛ معمار بناهای تاریخی، خانه خود را فروخت تا ایوان مسجد شاه اصفهان را به پایان برساند"، "کمال الدین اسماعیل اصفهانی".
تاسیس انجمن حفظ آثار ملی و عضویت بهشتیان
با تـأسیـس انجمن حفظ آثـار ملـی در سال 1301ش افـراد بـرجستـهای بـه عضــویت آن درآمدند، از جمله مرحوم بهشتیان که از سنین جوانـی به انجمـن پیوسـت و اسـاتیـدی چـون بدرالدین کتابی، لطفالله هنرفر و عدهای دیگر از بزرگان اصفهان این انجمن را اداره میکردند.
استاد بهشتیان اقدامات زیادی نیز به منظور حفظ آثار و ابنیه تاریخی اصفهان انجام داد. وی مکاتبات بسیاری انجام داد که هنوز در بایگانی میـراث فرهنگـی اصفهـان باقـی است و نشان از علاقه فراوان وی به تاریخ و فرهنگ این شهر دارد. از اقدامات وی، جلوگیری از عبور و مرور وسایل نقلیه از روی پلهای خواجو و سی وسه پل و احیا و مرمت مزار صائب تبریزی و بازارچـه بلنـد ( بازار هنـر) و بناهای تاریخی دیگر، نامگذاری اماکن و معابر با توجه به تاریخچه دقیق آن، تلاش جهت حفظ محیط زیست و فضای سبز شهر اصفهان را میتوان نام برد.
جدیت استاد بهشتیان در مورد آثار تاریخی و ادبی ایران
وی فردی ساده زیست و بی پیرایه بود. قناعت در زندگی و جدیت در کارها ، عشق و علاقه به حل مشکلات مردم، از دیگر خصوصیات اخلاقی وی بود. اهل مزاح بود، اما وقتی درباره ایران و آثار تاریخی و ادبی آن سخن به میان میآمد، فردی بسیار جدّی میشد.
به شعر و شاعری علاقه فراوان داشت و به فردوسی واقعاً عشق میورزید و او را پدر فرهنگی ایرانیان میدانست. با شعرای برجسته هم عصرش مانند صغیر، شکیب، الفت، سپنتا، تاج اصفهانی، قدسی و خاکشیر نشست و برخاست داشت.
دلسوزی و عشق فراوان او به تاریخ و فرهنگ ایران به حدّی بود که دوستش وی را «آتشفشان خاموش» لقب داد و یار دیگری وی را چنین ستوده: «عاشقتر از او در تمام عمر ندیدهام.... ندیدهام کسی به اندازه او در مسائل تاریخی، هنری و مملکتی صاحب سوز و درد باشد و آثار هنری و فرهنگی این سرزمین، بویژه اصفهان را نه تنها دوست بدارد، که به هرکدام در حدّ پرستش عاشقانه هنری مهر بورزد...».
وفات
این استاد گرانمایه در تاریخ یازدهم اسفند 1366ش دیده از جهان فروبست و در تخت فولاد اصفهان، صحن تکیه میرفندرسکی به خاک سپرده شد. اشعاری زیبای از حافظ بنا به وصیتش بر سنگ مزارش حک شده است. «گرچه صد رود است از چشمم روان...زندهرود و باغ کاران یا باد».
انتهای پیام/ش