شهریار زرشناس: افول هژمونی آمریکا جهان را به سمت چند جانبهگرایی پیش میبرد
شهریار زرشناس گفت: به طور کلی ما با افول نظام جهانی غرب مدرن، بحران سرمایهداری، زمینگیر شدن و نتیجه ندادن نسخه نئولیبرالی روبهرو هستیم که این نتیجه ندادن تنها مختص آمریکا نیست و در کشورهای متروپل به شدت قابل لمس است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، برنامه "آغاز یک پایان" با موضوع (شکاف طبقاتی، رشد ناسیونالیسم و نژادپرستی در اثر مشکلات اقتصادی) با حضور شهریار زرشناس، استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی روانه آنتن شبکه رادیویی گفتوگو شد.
شهریار زرشناس در مصاحبه با رادیو گفتوگو اظهار کرد: آمریکا پس از اینکه متولد شد، بر مبنای یک اقتصاد لیبرال سرمایهدارانه شکل میگیرد، لذا فقر و فاصله طبقاتی بسیار شدیدی در اقتصاد آمریکا وجود دارد، بر خلاف آن تصویری که رسانهها از آمریکا ارائه میدهند، در حقیقت، استثمار گستردهای در این کشور بوده که اگر به آثار نویسندگانی مانند جک لندن، جان اشتاینبک و مارک تواین نگاه کنیم، این مسائل به وضوح وجود دارد و در واقع مناسبات سرمایهداری لیبرال در آمریکا، استثمار، فقر، فاصله طبقاتی، ظلم، بینوایی و خانه خرابی میلیونها انسان فرودست و طبقه کارگر را ایجاد میکند اما در عین حال یک روند انباشت سرمایه در اقتصاد آمریکا شکل میگیرد.
وی افزود: وسعت خاک ایالاتمتحده و منابعی که در اختیار داشته و انتقال تجربیات ناشی از انقلاب صنعتی منجر به این میشود که آمریکا در سالهای 1330 فرایند صنعتی کردن خودش را انجام میدهد که این روند صنعتی کردن به یک انباشت سرمایه میانجامد که این انباشت سرمایه به موازات خودش به انباشت فقر شدید را در جامعه آمریکا ایجاد میکند که ما این را در زندگی مردم آمریکا در پایان قرن نوزده و اوایل قرن بیستم میبینیم که حتی در فیلمهای این دوره قابل مشاهده است و حتی در دورهای مناسبات بردهداری وجود داشته که منجر به شکلگیری جنگهای انفصال میشود. به هر حال چون در مجموعه نظام جهانی، انگلستان، عنصر سرکردگی و هژمونی را از دست میدهد و رو به افول میگذارد در اروپا قدرتی به نام آلمان میخواهد این جایگاه را به دست بیاورد در آن طرف قاره نیز ایالاتمتحده ظهور میکند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: اما مناسبات سیاسی و قدرت به گونهای رقم میخورد که آلمان در دور نخست جنگ جهانی اول موفق نمیشود برتری نظامی را به دست بیاورد که این نیز خود دلایل عدیدهای دارد، یکی از این دلایل مستعمراتی که دارد از مستعمرههای انگلستان کمتر است، به طوری که میدانید یکی از عواملی که نقشآفرینی بسیاری در پیروزی ارتش بریتانیا کرد، بهرهمندی غارتگرانه استعمار انگلیس از نفت ما بود. در واقع یکی از دلایلی که نیروی دریایی آلمان در برابر نیروی دریایی انگلستان شکست خورد، به دلیل تسلط تمام عیاری که بر نفت ما داشت، به صورت بیرویه از نفت ما استفاده و به ارتش و ناوگان خودش سوخترسانی کرد اما ارتش آلمان چنین توانی نداشت چون از چنین مستعمرههای نفتخیری بهرهمند نبود.
شهریار زرشناس در برنامه "آغاز یک پایان" گفت: ریشه مشکلات اقتصادی آمریکا بحران سرمایهداری است، چرا این مشکل در آمریکا خودش را نشان میدهد؟ چون آمریکا سهم و وسعت بیشتری در سرمایهداری داشته به همین دلیل شدت بحران در آمریکا بیشتر است اگرچه در فرانسه، انگلیس، آلمان، ژاپن و حتی چنی نیز بحران بروز کرده اما آمریکا از این بحران آسیب بیشتری دیده است. بروز چنین بحرانی باعث میشود یک موج اجتماعی ضدجهانیسازی شکل بگیرد، لذا اقتصادهای سرمایهداری وقتی دچار بحران میشوند، دو راه حل دارند، یا باید به دنبال بدیلهای سوسیالیستی بروند یا به دنبال بدیلهای ناسیونالیستی، فاشیستی یا شبهفاشیستی. در آمریکا اتفاقی که در مواجه با بحران افتاده، بدنه اصلی که ترامپ را برای هدایت کشور انتخاب کرده، ساکنان ایالاتهای مرکزی است که بخش عمده آنها خرده مالکان آمریکا هستند در حوزه زراعت و صناعت که حامی ترامپ هستند.
وی افزود: در واقع بحران اقتصاد سرمایهداری موجب بحران اقتصاد آمریکا شده و بحران اقتصاد آمریکا موجب بالا گرفتن گرایشهای مخالف جهانیسازی شده است. چون کارگر آمریکا احساس میکند وقتی شرکتهای چندملیتی با دستمزد ارزانتری در آسیا استثمار میشوند، او بیکار میماند یا کشاورز آمریکایی احساس میکند وقتی هیچ تعرفهای بر کالاها نیست، کالایی که شرکتهای چندملیتی از طریق استثمار نیروی کار آسیایی و آفریقایی به قیمت ارزانتر تولید میکنند، همان را به آمریکا برمیگردانند و او نمیتواند با این وضعیت کالای خودش را بفروشد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی بیان کرد: به طور کلی ما با افول نظام جهانی غرب مدرن، بحران سرمایهداری، زمینگیر شدن و نتیجه ندادن نسخه نئولیبرالی روبهرو هستیم که این نتیجه ندادن تنها مختص آمریکا نیست و اگر دقت کنیم حوادثی که در کشورهای متروپل برای مثال اسپانیا رخ داده و باید دید چگونه اسپانیا به روزگار امروز دچار شده و به یک کشور درجه دوم اروپایی تبدیل شد؟ چرا یونان به شرایط امروز رسید؟ یونانی که چپهای میانه بر سر کار آمدند و سعی کردند قدری بدهیها را کنترل کنند. ایتالیای برلوسکونی و پس از آن چرا به این نقطه رسید؟ امروز فرانسه که بر مدار نئولیبرالی حرکت میکند تا چه حد ناآرامیهای اجتماعی، تلاطمهای سیاسی، اعتراضهای خیابانی، بحرانهای اقتصادی، فشار اقتصادی بر مردم و ضریب افزایش فقر را تجربه میکند. چرا در دوران مکرون این شرایط شدت پیدا کرده است؟ چون مکرون نئولیبرالترین رئیسجمهور فرانسه است.
انتهای پیام/