ستارگان مدفون در تخت فولاد| صفات اخلاقی و همت بلند میرزا تقی انصاری زبانزد خاص و عام بود
تمام زندگی میرزا تقیخان انصاری کاشانی صرف تولید علم و ترقی مملکت شد او از پیشروان نهضت فرهنگی بود و نه تنها به خاطر خدمات ارزندهاش بلکه صفات نیک اخلاقی و همت بلند انسانیاش او را زبانزد کرده است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم ازاصفهان، تخت فولاد مدفن دانشمندان، بزرگان و عرفا و ادبیان متعددی است که بسیاری از آنان با وجود خدمات ارزندهای که ارائه دادهاند هنوز هم ناشناخته هستند. خبرگزاری تسنیم در ادامه سلسله گزارشهای خود به معرفی یکی دیگر از ستارگان مدفون در تخت فولاد پرداخته است.
میرزا تقیخان انصاری کاشانی دانشمند، طبیب و روزنامهنگار محقق، معروف و ملقب به سرتیپ کاشانی و حکیم باشی متولد 1256 قمری فرزند ملا محمد هاشم خوشنویس کاشانی، فرزند محمدحسین و کاشانی الاصل است.
هنگام کودکی به مکتب درس ملا مهدی حاضر شد، ولی چون از معلم و همکلاسیهای خود راضی نبود، درس را رها کرد. از آن پس به درس عمّش به تلاوت قرآن رفت. در آنجا به تحصیل صرف و نحو لغت عرب نیز پرداخت.
مقدمات علم حساب و هیئت، نجوم و فقه و اسطرلاب و اعداد و طلسمات را نزد جّد خود، ملّا محمد حسین انصاری معروف به بابا (که از اکابر سلسله شاه نعمتالله ولی و صاحب نفس کامل و مقام عالی بود) فرا گرفت. میرزا حسن خالق الالواح نیز وی را در تکمیل علم طلسمات یاری کرد.
تا سن شانزده سالگی به آموختن هیئت، نجوم، حکمت الهی، طبیعی، علم طب، معانی، بیان، عروض، فقه و علوم دیگری، چون مشق خط و نقاشی و تذهیب و ریاضیات و تسخیرات پرداخت تا اینکه آوازه علوم غریبه و صنایع جدید اروپا عالم گیر شد.
او نیز مایل به آموختن آن شد و ترک زادگاه کرد و به تهران رفت. در تهران وارد مدرسه نظامی دولتی شد و بامداد به درس فقه و اصول خود می پرداخت و مابقی اوقات را در خدمت معلمان فرانسوی به کسب علوم جدید اشتغال داشت.
وی از ادب بهرهمند بود و شعر میسرود و نثر را درست و با آیین مینوشت. در بخشی از آثار خود به سیرهنویسی مایل بود و میکوشید برای مصطلحات فرنگی معادلهای فارسی بسازد.
میرزا تقیخان در اندک زمانی از بیشتر علوم جدید اروپا اطلاع یافت و با آموختن زبان فرانسه اقدام به تألیف و ترجمه علومی از اروپاییان کرد و در این باره متجاوز از سی جلد کتاب و رساله نوشت.
پس از قریب پانزده سال اشتغال در امر تألیف و تصنیف، مراتب تحصیل وی را اعتضاد السلطنه علیقلی میرزا، وزیر علوم وقت و سایر رؤسای مدارس نظامی و امنای دولتی به حضور ناصرالدین شاه عرضه داشتند.
او مأمور رسیدگی و طبابت در مریضخانه نظامی شد. پس از این مأموریت که تقریباً یک سال طول کشید، وی را موظف به ترجمه کتابهای اروپاییان کردند. این امر چون بر آگاهی او از علوم جدید افزوده بود سبب شد مکرر به سفارت دول خارجی مأمور و فرستاده شود.
میرزا تقیخان 28 ساله بود که به مجلس و کمیسیون اطبای دارالخلافة تهران که در آن از دولتهای دیگر طبیبان ماهر زیر نظر طولوزان فرانسوی به آنجا فرستاده میشدند تا طبابت خویش را تکمیل کنند راه یافت.
او در سن 32 سالگی در خدمت وزارت عدلیه درآمد و در کنار میرزا حسین خان مشیرالدوله مساعی کامل به عمل آورد. در این زمان بود که دست به نوشتن رسائلی در باب قوانین مجالس محاکمات و جنایات زد.
وقتی مسعود میرزا ظل السلطان حاکم شیراز شد، همراه او به این شهر پا نهاد و انتشار روزنامه فارس حاصل کار او در شیراز است. این روزنامه ارزشمند که نخستین روزنامه خارج از پایتخت است و نیز نخستین روزنامهای است که ابتدا به دو زبان عربی و فارسی منتشر میشد، مدت دو سال به چاپ میرسید و حدود نوزده شماره آن باقی مانده است.
میرزا تقیخان در اصفهان
میرزا تقیخان در سال 1291 ق به همراه شاهزاده مسعود میرزا راهی اصفهان شد و در این شهر نیز منشأ آثار فرهنگی و اجتماعی مهم و ماندگاری شد.
در اصفهان ابتدا انجمن پزشکان را برقرار کرد؛ در این مجلس بیشتر از شصت طبیب و جراح حضور مییافتند و هفتهای یک بار تشکیل میشد و چند سالی نیز دوام داشت.
در همین سالها بود که از طرف ناصرالدین شاه مأمور تحقیق و انکشاف معادن در حدود اصفهان و اضافات آن شد و باعث شد بیست و هشت معدن از فلزات مختلف و سه معدن زغال سنگ و ترسیم نقشه شهرها و راهها و قریهها به دست آید. چون این اخبار برای اعلام شد، لقب سرتیپی به ایشان اعطا شد.
حکیم باشی حدود سال 1293 ق در اصفهان اقدام به تشکیل « انجمن معارف » برای مذاکرات منافع عامه کرد.
روزنامه فرهنگ
این روزنامه از سال 1296 قمری تا سال 1308 قمری به طور مرتب گاه هفتگی و گاه نیم هفتگی به چاپ میرسید. بعد از مرگ میرزا تقی خان مدیریت روزنامه به « محمود افشار» سپرده شد.
در مقایسه میان این روزنامه و دیگر روزنامههای همعصرش معلوم میشود «فرهنگ» به لحاظ شکل و محتوا در جایگاهی بالاتر از همقطارانش مینشیند. حتی روزنامه «ایران» که از دستگاه عریض و طویل «وزارت انطباعات» بیرون میآمد از بسیاری جهات از جمله کاغذ و خط به پای فرهنگ نمیرسد.
علاوه بر آن صدای خواننده در روزنامه فراوان است؛ فرهنگ به طور متوسط در هر شماره یک نامه از خوانندگان خود به چاپ میرساند. به طور خلاصه میتوان گفت این روزنامه آینه تمام نمای اصفهان و ایران در حدود سیزده سال است و البته باید همیشه در نظر داشت که روزنامه با کمک مستقیم ظل السلطان و از دستگاه حکومتی او خارج میشد.
یکی از ستونهای قابل اعتنای فرهنگ مقالات دنبالهدار آن است که از همان شماره نخست تا واپسین شماره با روزنامه همراه بود.
نکته مهم آنکه مقالات عمده تحقیقات و مطالعات علمی میرزا تقیخان حکیم باشی بود که برعکس پاورقیهای روزنامه ایران، جنبه کاربردی و مفید داشت.
از دیگر یادگارهای میرزا تقیخان در اصفهان برپایی نخستین مدرسه جدید در این شهر است. ظلّ السلطان در ربیع الاول 1298 ق وقتی در تهران به سر میبرد، اجازه افتتاح مدرسهای به سبک جدید را از پدر دریافت کرد و از همان جا نامهای به نایب الحکومه نوشت و میرزاتقی خان را مأمور کرد تا عمارت هشت بهشت را برای برپایی مدرسه آماده کند.
میرزا تقیخان که اخبار مربوطه را با شعف فراوان به چاپ میرساند، بعد از آن به سرعت دست بهکار شده و به تعمیر عمارت پرداخت. سرانجام مدرسه در 15 رجب همان سال با پنجاه شاگرد آغاز بهکار کرد. ریاست این مدرسه به ابوالفتح خان صارم الدوله فرمانده قشون اصفهان و نظم آن به علی خان ناظم العلوم سپرده شد.
برپایی انجمن طبی نیز دیگر اقدام مفید میرزا تقیخان در اصفهان است. چنان که تاریخچه این انجمن در روزنامه آمده است. ظل ّالسلطان راجع به برپایی انجمن مذکور نظر میرزا تقیخان را میپرسد.
میرزا تقیخان به تاریخ 30 رجب 1299 ق در مقام ریاست انجمن، سخنرانی مفصلی در جلسة افتتاحیه انجام داد و پزشکان و جراحان شهر را ملزم کرد هر ماهه گزارش اقدامات و آمار مرضای خود را به این انجمن ارسال کنند.
همچنین غسالان شهر را نیز متعهد کرد به ریاست انجمن گزارش دهند. این آمارهای ماهانه از تعداد و نوع امراض شهر و نیز تعداد و علت مرگ فوتشدگان و حتی تعداد متولدین در روزنامه فرهنگ به چاپ میرسید. این مجلس هفتهای یک بار تشکیل میشد و چند سال نیز دوام داشت.
از دیگر اقدامات اجتماعی میرزا تقیخان عضویت در مجمعی بود که به دستور ظل السلطان برای شور در مسایل شهری برپا شد. این انجمن که مشابه شورای شهر عمل میکرد و شامل هجده نفر از بزرگان شهر از جمله ابوالفتح خان صارم الدوله، میرزا تقیخان حکیم باشی، رکن الملک، مشیرالملک، ملاباشی و چند نفر دیگر از مستوفیان دستگاه ظل ّالسلطان بود که در صفر 1298 ق تشکیل شد.
آثار قلمی میرزا تقی خان حکیم باشی
تربیت نامه: نگاه اصلاح گرایانه وی را درباره مقوله مهم تعلیم و تربیت بیان کرده و راه حلهایی را در این باره ارائه میدهد. میرزا تقی خان عامل عقب ماندگی ما و پیشرفت اروپاییان را « نقصان دستگاه تربیت ما » ذکر کرده است.
اما مهمترین پیام حکیم باشی در رساله، ذکر بیان جایگاه و نقش خردمندان و دانشمندان در حاکمیت کشورهای مترقی است و در واقع، اشارهای است که به خود او نیز بر میگردد.
خمریه یا کتاب مضرات مسکرات: از این رساله مفصل میتوان زمینههای نظری باده نوشی ایرانیان را فهمید و نیز با نگاه طب جدید، مضرات باده نوشی را فهمید.
گزارشها و سفرنامههای جغرافیایی: میرزا تقی خان در گزارشهای جغرافیایی خود، دقت علمی و وسواس در ذکر اطلاعات را با بی پروایی در ذکر حقایق و انتقاد از سوء مدیریتها در هم میآمیخت و به همین خاطر این نوشتههای او مورد وثوق حکمرانان به ویژه ناصرالدین شاه قرار میگرفت.
از چندین گزارش جغرافیایی که بعضی در روزنامه فرهنگ نیز به چاپ رسیده است، دو گزارش میرزا تقی خان حیثیتی جداگانه یافت: گنج شایگان و گزارش بازدید او از شهر بوشهر.
آثار دیگر میرزا تقی خان حکیم باشی:
چنانکه از پشت جلد کتاب تربیت نامه بر میآید آثار میرزا تقیخان تا سال 1299 ق به قرار زیر است:
«ثبات حقیقت حرارت، حرارت حیوانیه، اثبات حرکت زمین، تذکرة الارض، بنیان جدید در اثبات بقای نفس، معرفة الحیوان، رساله در اثبات اشیاع و سرایت امراض، جغرافیای مخصوص ایران، پادزهر نامه» و همچنین کتاب انوار الحکمة الناصر به زبان فارسی که در کتب خطی مدرسه فیضیه قم معرفی شده است و کتاب تذکرةالارض که در کتابخانة مرکزی دانشگاه اصفهان موجود است.
همچنین دو اثر دیگر از میرزاتقی خان به نامهای مرآت الکواکب در نجوم و همچنین سفرنامة روسیه موجود است.
تصویر زندهای از میرزا تقیخان کاشانی و اندیشههایش را میتوان در سفرنامه دیولافوا یافت، زیرا میرزا تقی خان راهنمای آنها بود و از قول همین خانم آمده است که وقتی ظل السلطان در مسافرت باشد، با اینکه نایب الحکومه کس دیگری است، با این حال، اداره امور حکومت با حکیم باشی است.
همچنین جلوهای از روح بی قرار و جستجوگر میرزا تقی خان را یکی از همکلاسیهای دارالفنونش به قلم آورده است: « هنوزم در نظر است که میفرمودید باید به جوانی چنان خود آرایی کنم که در بقیه ایام زندگانی به اقتضای هر جزء از زمان به یکی از جهات تحصیلیه محتاج الیه دولت یا ملت باشم. هریک از علوم یا فنون که مطلوبتر شد، همان را حرفة خود کنم … برای نیل به مقصود، گاهی به ترجمة کتب میپرداختید و زمانی به نقشه کشی و عکاسی مشغول میشدید. چندی به نوشتن قواعد عدلیه و موازنة کودها (قانونها) اهتمام میکردید، گاهی از طبیعیات و الهیات سخن می راندید».
در صفحه عنوان کتاب تربیت نامه ژنرال میرزا تقیخان کاشانی چنین معرفی شده است: دارای نشان سیم درجه سنت آنا و درجة دویم سنت استانیسلاو دولت بهیه روسیه و نشان و حمایل سرخ از درجة دویم منصب سرتیپی ایران و نشان طلای مدرسه نظامی دولتی مرکزی طهران».
وفات
میرزا تقیخان بالاخره در 28 فروردینماه 1265 شمسی؛ 13 رجب 1303 قمری در سن 47 سالگی به مرض استسقاء از پا درآمد و درگذشت. خبر مرگ میرزا تقیخان در روزنامه فرهنگ چنین منعکس میشود: «حکیم فرزانه و دانشمند یگانه، میرزا تقی خان سرتیپ، که در علوم طب و هیئت و فنون سایره درجة کمال داشت و چندین کتب نافعه که مفید ابنای وطن است، تألیف کرد و قریب 9 سال بود روزنامه فرهنگ را با کمال دوام و ثبات و دولت خواهی و وطن پرستی اداره میکرد در شب سیزدهم ماه رجب که شب ولادت امیرمؤمنان علی بن ابی طالب «صلوات الله و سلامه علیه » بود، داعی حق را لبیک اجابت گفت.
آن مرد بزرگ اکنون در تخت فولاد اصفهان، تکیه میرفندرسکی در ایوان حجره شرقی به خاک خفته است. این بیت «خرم لنبانی» بر مزار او نقش بسته است:
«بهر تاریخ وفاتش گفت خرم این چنین/آه افلاطون دوم رفت زین دنیا برون».
میرزا تقیخان از جمله عالمان و خدمتگزارانی بود که تاریخ قاجار، نظیر او را کمتر به یاد دارد. وی بیتردید از پیشروان نهضت فرهنگی در روزگار قاجار است و نه تنها به خاطر خدمات ارزندهاش معروف است بلکه صفات نیک اخلاقی و همت بلند انسانیاش، او را زبان زد کرده است.
انتهای پیام/ح