هرمز شجاعیمهر: از اساس مجری شدن سلبریتیها را قبول ندارم/ ماجرای پاره کردن لباس رضا عطاران در لوکیشن «ساعت خوش»
اعتقاد دارم یک گوینده و مجری باید علاوه بر برخورداری از یک صدای خوب، دانش به روز و آگاهی نسبت به اتفاقات جامعه، شخصیت گویندگی و اجرا داشته باشد. نمیتوان به مردم فرمول و شیوه زندگی کردن یاد داد و بعد در سینما و روی صحنه کاری غیر از آن انجام داد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مردم امروز بیشتر او را در سیمایخانواده میبینند ولی در سالهای بعد از انقلاب او در «سلام صبح بخیر» رادیو، تهران ساعت 20 را با منوچهر نوذری و ساعت خوش را با مهران مدیری اجرا میکرد. اما همیشه از یک متانت و آداب محترمانهای جلوی دوربین قرار میگرفت و در عین صمیمیت رفتار و کلام، همیشه دغدغه شأن و جایگاه مردم را داشته و دارد. جالب است در کنار انتقادی که به حضور بازیگران و حتی خوانندهها در جایگاه مجری دارد این نیست که جایگاه خودش گرفته شود یا کمکار شود بلکه اینجا هم مردمی فکر میکند و میگوید: " نمیتوان به مردم فرمول و شیوه زندگی کردن یاد داد و بعد در سینما و روی صحنه کاری غیر از آن انجام داد." او آنقدر این سالها به مردم و جامعه نزدیک بوده که بارها خواستهاند در مراسم خواستگاریهایشان نیز شرکت کند. با تمام سابقه طولانیمدت حضور روی آنتن تلویزیون هنوز خودش را یک رادیویی میداند که هرچه داشته و دارد به عنوان یک گوینده و مجری از رادیو فراگرفته و هویت خودش را مدیون و مرهون رادیوییهاست.
ادامه این گپ و گفت را در ادامه بخوانید:
هرچه دارم از متانت و فرهیختگی رادیوییهاست
هرمز شجاعیمهر در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری تسنیم درباره حضورش در رادیو صحبت کرد و گفت: حضور در رادیو احساسی برای آدم دارد که قابل بیان نیست اما به شدت ما را به خود وابسته میکند. من همه چیز را از رادیو دارم از اطلاعات گرفته تا فهم و دانش و حتی شخصیت و هویتم در رادیو شکل گرفت و به همین دلیل است که به شدت به رادیو علاقه دارم. شاید بخشی از این متانت و تواضع را از رادیوییها یاد گرفتهام که در عین فرهیختگی، سر به زیرند و شاید روی آنتن هم نیایند سالها مخاطب ما نداند و نشناسند آن گوینده و برنامهساز رادیویی چقدر توانا و اندیشمند است.
اولین برنامه زنده تلویزیونیام با منوچهر نوذری بود
وی در پاسخ به این سوال که چطور شد از رادیو به تلویزیون آمدید، تصریح کرد: من ده سال در رادیو کار کردم و اوایل دهه 70 توسط آقای ارگانی مدیر شبکه دو آن زمان به اولین برنامه زنده تلویزیونی دعوت شدم. برنامهای که قرار بود کنار یک مجری و گوینده توانا به نام «منوجهر نوذری» اجرای برنامه کنم. نام برنامه «تهران ساعت 20» و هر شب ساعت 8 شب بسیاری از مخاطبان منتظر این برنامه بودند. آرام آرام بهمن هاشمی هم برای خواندن خبرهای کوتاه ورزشی به برنامه ما اضافه شد. من بخش جدی برنامه را اجرا می کردم و منوچهر نوذری سعی میکرد من را به طنز بکشاند ولی من همیشه معتقد و پایبند به چارچوبهای اجرای خودم بودم. واقعاً آن موقع برنامه زنده یک ابهتی داشت و هرکسی جرأت حضور روی آنتن زنده و کمتر مدیری هم زیر بار برنامه زنده میرفت.
تلویزیونیهای گذشته از برنامه زنده ترس داشتند
شجاعیمهر خاطرنشان کرد: یادم میآید آن زمانها مرحوم حسین عرفانی به من میگفت برنامه زنده مهم نیست اینکه با منوچهر نوذری پا به پا اجرا میکنی خیلی مهم است. بالاخره برنامه زنده برای رئیس شبکه و عوامل و مخصوصاً مجری اعتبار میآورد. چون هر اتفاقی میتوانست روی آنتن بیفتد و مثل امروز نیست که بدون منطق برنامههای متعدد، زنده روی آنتن میرود. البته بایستی این نکته را هم درنظر گرفت هزینههای برنامه ضبطی به مراتب بالاتر از برنامه زنده است. به همینخاطر بسیاری تمایل دارند برنامه زنده داشته باشند تا زیر بار برنامه ضبطی بروند.
لباسهای رضا عطاران را در «ساعت خوش» پاره کردند
وی در ادامه به حضور در «ساعت خوش« و اجرا با مهران مدیری اشاره کرد و گفت: مدیر شبکه یک و علی سمنانی و صالح نیا به عنوان تهیهکنندگان تلویزیون از من دعوت کردند مجری یک برنامه طنز شوم. «ساعت خوش» شاید اولین برنامه طنز تلویزیون بعد از انقلاب بود که طرفداران بسیاری هم داشت. مهران مدیری کارگردان این برنامه بو و هر بار یکی از طنازان ما مثل رضا عطاران، نصرالله رادش و حتی خود مهران مدیری در کنار من اجرا میکردیم. آنقدر این برنامه مردم را محبوب کرده بود که نمیگذاشتیم آدرس لوکیشن لو برود ولی هرطور شده مخاطبین ما را پیدا میکردند. آنقدر شخصیتهای این برنامه محبوب شده بودند یادم میآید در یک جایی لباسهای رضا عطاران را پاره کردند تا با او و دیگر شخصیتهای این برنامه عکس بگیرند.
هم مخاطب میخندید و هم برنامه پیام داشت
شجاعیمهر در پاسخ به این سوال که برنامههای طنزی مثل «ساعت خوش» چه تفاوتهایی با برنامههای طنز امروز دارد، تأکید کرد: واقعاً برنامههای طنز دهههای گذشته قابل قیاس با طنزهای امروز نیست. چرا که آن موقع در عین انفجاری خندیدن در هنگام فیلمبرداری، بر پیام و محتوا هم بسیار تأکید میشد. آنقدر برایمان جذاب بود که مراتب برای مردم بیشتر جذاب بود. همه منتظر این برنامهها بودند؛ به سختی یک صحنهای درمیآمد چون طنازی امان نمیداد بتوانیم دیالوگ بگوییم. انفجار خنده گاهی وقتی به چشم مخاطب هم میآمد ولی همهچیز قدرتمندتر از امروز جلو میرفت. از طرفی چارچوبها و خط قرمزها هم آن موقع بیشتر بود ولی هنرمندان و مجریان ما خودشان رعایت میکردند و آنقدر نیاز به تذکر نبود.
رسانه نمیتواند وارد جزئیات خانوادهها شود
وی در خصوص کارکردهای خانوادگی رادیو و تلویزیون، تصریح کرد: همیشه رادیو و تلویزیون برای خانواده و جامعه دغدغه داشته و تا جایی هم که توانسته آگاهی داده است. البته به مراتب در گذشته این آگاهیها دقیقتر انجام میشد و شاید امروز فضای مجازی همهچیز را تحت تأثیر خود قرار داده است. حالا اینکه چقدر این مهارتآفرینیها و حضور در میدان خانواده و اجتماع، موثر بوده، آماری وجود ندارد. ما همیشه درباره اشکالات خانوادگی که منجر به طلاق و جدایی شده صحبت کردهایم ولی هنوز متأسفانه میان زن و شوهرها و حتی فرزندان خانواده این فرهنگ اشتباه من میدانم و تو نمیدانی وجود دارد و همین اتفاق هم باعث شده خلاقیت و ابتکار کمرنگتر بشود. البته تا یک جایی هم چارچوبهای رسانهملی اجازه نمیدهد صریحتر درباره خانواده و اجتماع صحبت کنیم که بسیاری از معضلات باید در خود خانواده با مفاهیم موجود، حل و فصل شود. فقط ما آن آگاهی اولیه و مباحث اصلی و کلان را در اختیار خانوادهها قرار میدهیم.
من حریم خانوادگیام را از کارم جدا کردهام
شجاعیمهر درباره اینکه بایستی حریم خانواده را از کار جدا کرد که بسیاری از هنرمندان ما متأسفانه کارشان و خانوادهشان را به محیط اجتماع آوردهاند و این اجازه را دادهاند و به نوعی سَرَک کشیدن به حریمهای خصوصی را آموختهایم، تصریح کرد: من حریم خانوادگیام را از کارم جدا کردهام. به عنوان نمونه همسر بنده در 31 سالی که در سازمان صداوسیما کار میکنم، حتی حاضر نشده یک ثانیه جلوی دوربینی برود، عکسی بگیرد یا مصاحبهای انجام دهد و تاکنون نیز هیچ خبرنگاری را به منزل راه نداده است. من الان میفهمم که چه کار خوبی کرد ، حریم خانه و زندگی من کاملا مجزا از کارم است، من یک کار دیگر هم برای این تفکیک حریم خصوصی از مسائل کاری انجام دادم. سعی کردم خودم را نزدیک کنم به آن شخصیتی که در تلویزیون از من جاافتاد، یعنی آن هرمز شجاعیمهر تلویزیونی. من با خیلی از هنرمندان برخورد کردم که ذهنیت دیگری نسبت به آنها داشتم و وقتی دیدمشان، انگار یک آدم دیگر بودند و آنقدر در ذوق من خورد که با خودم گفتم نکند من هم همینطور باشم و سعی کردم اگر یک درصد احتمال وجود دارد که من هم اینطور باشم، خودم را نزدیک شجاعی مهر تلویزیون کنم، و الان همان چیزی که در زندگی روزمره هستم، در تلویزیون هم هستم.
سلبریتی مجری را از اساس قبول ندارم
این مجری با سابقه تلویزیون در بخش دیگری از این گفتگو نسبت به حضور سلبریتیها در مقام مجری تلویزیونی پاسخ سوال خبرنگار تسنیم را اینگونه داد: "اساس این کار را قبول ندارم و به شدت از این موضع خودم دفاع کردهام. من در کلاسهای گویندگی میگویم یک گوینده خوب صدای خوب، سواد و دانش به روز و خوب بایستی داشته باشد و جامعه و مردم را بسازد. از همه اینها لازمتر باید شخصیت گویندگی و اجرا داشته باشد. نمیتواند یک گوینده به مردم فرمول زندگی و شیوه زندگی کردن یاد بدهد و بعد در سینما نقشهایی را بازی کند که مخاطب سردرگم شود که این شخصیت هنری را در کدام لباس و ایده و نگاه بپذیرد. یا روی صحنه یک آهنگی بخواند که اصلاً در شأن یک هنرمند نیست. یک هنرپیشه میتواند یک موسیقیدان بشود یا یک موسیقیدان میتواند بازیگر خوبی باشد اما این قسم هنرمندان حرفهای نیست در قاموس مجریان تلویزیونی هم حضور داشته باشند. اما باید قبول کنیم به هر حال تلویزیون از این فرصت یک بهرهبرداری انجام داد که چون به جهت وجود یکسری از خطوط قرمز نمیتواند از جاذبههای خاصی برای جذب مخاطب استفاده کند و از قافله دیگر رسانهها خصوصاً ماهوارهها عقب نماند از چهرههایی استفاده کرد که میان مردم از محبوبیت خاصی برخوردارند. "
مردم از من خواستهاند به خواستگاریهایشان بروم
وی در پاسخ به این سوال که درخواست عجیب و غریبی که مردم از شما داشتهاند چه بوده است، اشاره کرد: عجیب نبوده، اما چیزی که از من زیاد خواسته شده این بوده که در مراسم خواستگاری و عروسی آنها شرکت کنم. البته برای من سخت هم بود که کجا میروم، چون با محیط آشنایی نداشتهام و به هر حال غریب بودهام. این را برای خودنمایی نمیگویم، ولی معمولا کسانی از من خواستهاند که با آنها خواستگاری بروم که از سطح زندگی پایینتری برخوردار بودند و به نوعی میخواستند شجاعیمهر اعتبارشان باشد. یادم میآید یکی از بچههای سازمان که آبدارچی و بسیار انسان شریفی است از من خواست مثل برادرش در خواستگاری دخترش حضور داشته باشم. به من گفت فکر کن دختر خودت است و من با اطلاعات کمی که از ایشان داشتم، رفتم. اتفاقا عروسیشان هم بودم که خیلی باصفا برگزار شد.
چه اجراهایی نچسبند؟!
شجاعیمهر نچسبترین اجرا از نظر خودش را اینگونه روایت میکند: " اسم نمیبرم، اما اجرایی که توام با غرور و نخوت باشد، این بدترین اجراست. ما نوکر مردم هستیم، این موقعیتی که در اختیار هرمز شجاعیمهر قرار گرفت، اگر در اختیار هرآدم دیگری قرار میگرفت، به مراتب بهتر از شجاعیمهر میشد، پس اینکه خدا یک چیز را در وجود ما به ودیعه گذاشت که به خاطر آن مغرور شویم، نه اینطور نیست. در واقع اجراهایی که هیچ شور و حرارتی ندارد را نچسب میدانم؛ چرا که اجرا باید به مخاطب امید و بالندگی بدهد."
انتهای پیام/