ستارگان مدفون در تخت فولاد| روایتی از ارادت آیتالله درچهای به اهل بیت(ع)؛ تربیت بیش از ۱۰۰ شاگرد
گروه استانها- یکی از دستاوردهای حیات پربار سید محمدباقر درچهای علاوه بر ویژگیهای معنوی و شخصیتی، پرورش شاگردان بسیاری بود که تعداد قابل ملاحظهای از آنان به درجات والای علمی در عصر خویش دست یافتند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، تخت فولاد مدفن علما، عرفا، دانشمندان و بزرگان بسیاری است که در زمان خود و پس از آن خدمات شایسته و ارزندهای به جامعه ایرانی و اسلامی ارائه کردهاند.
بزرگانی که منشا آموزشها، برکات و دانشهای فراوانی بودهاند و شاگردان بسیاری نیز تربیت کردند.
خبرگزاری تسنیم در سلسله گزارشهایی به معرفی این بزرگان میپردازد. در این گزارش سید محمدباقر درچهای فقیه و مجتهد، عالم زاهد و محقق را معرفی خواهیم کرد.
سید محمدباقر درچهای فرزند آقا سید مرتضی از اکابر علما و مجتهدین و بزرگان مدرسین در سال 1264 قمری در شهر درچه متولد شد. پدرش فرزند سید احمد بن سید مرتضی بود و از اعقاب سید محمد میرلوحی سبزواری از شاگردان میرداماد و شیخ بهایی در عصر صفویه بوده است.
سید محمدباقر درچهای با سی و یک واسطه به امام هفتم(ع) میرسد و از اولاد «موسیالثانی» (معروف به ابی سبعه) محسوب میشود و بدین سبب او را «موسوی» لقب دادند.
سید محمدباقر در سن هفت سالگی در همان درچه از ملا محمود مکتبدار، فراگیری قرآن را آغاز کرد و سپس کتابهای گلستان سعدی، ترسّل، نصاب و ریاضیات و برخی از آنچه در مکتب خانهها متداول بود را گذراند و با توصیه ملا محمود به پدرش (سید مرتضی) در ادامه تحصیل، مدتی نیز نزد پدر، ادبیات عرب و فقه آموخته، سپس راهی حوزه اصفهان شد و در مدرسه نیمآورد و کنار برادر بزرگترش سید محمد حسین سکونت گزید.
با برخورداری از حافظه قوی و هوشی سرشار از اساتید مبرّز این حوزه نیز بهرهمند شد که از جمله این اساتید میتوان میرزا ابوالمعالی کلباسی، میرزا محمدباقر موسوی خوانساری چهارسوقی، شیخ محمدباقر نجفی و میرزا محمد حسن نجفی اصفهانی نام برد. پس از آن راهی حوزه نجف اشرف شده و در آنجا به مدت 12 سال ساکن شد.
بعضی اساتید وی عبارت از میرزا محمدحسن شیرازی(میرزای اول)، سید حسین کوه کمری و حاج میرزا حبیب الله رشتی بودند.
در سال 1303 به اصفهان برگشت و در مدارسی مانند نیمآورد و مسجدنو بازار به تدریس اشتغال ورزید و در مسجد بازارچه حمام وزیر، نزدیک درب امام، امامت میکرد. وی هفتهای دو شب در درچه و دو شب در اصفهان در خانه و سه شب در مدرسه میماند و تا هنگام وفات از این قاعده تخلف نکرد.
آیتالله سید محمدباقر درچهای در اصفهان در رشتههای مختلف علوم متداوله، صرف و نحو، منطق، معانی و بیان، حساب و هندسه و سایر علوم ریاضی، هیئت و نجوم، طب، فلسفه و اصول فقه، تحصیل کرد و در هر یک محققانه پیش میرفت.
ویژگیهای اخلاقی سید محمدباقر درچهای
ویژگیهای اخلاقی و خصوصیات بارز معنوی در شخص او بسیار بود، به طوری که در زهد، سخت کوشی و بهویژه نظم سرآمد و مشهور بود. از حیث زندگی چه در زمان تحصیل و چه در اوج درجات علمی و مرجعیت کل؛ قانع و فقیرانه میزیست به طوری که حالات و رفتار وی و مراتب زهد، قدس و تقوای او همواره در تربیت اخلاق دانشوران با استعداد تأثیر شگرف و ژرف داشت و با وجود جاری شدن سیل وجوهات به سویش همواره به ظواهر دنیوی بی اعتنا بود.
یکی از دستپروردگان او در توصیف پرهیزگاری وی آورده است: «آن بزرگ در علم و تقوا آیتی بود عظیم و به حقیقت جانشین پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصومین(ع) بود. در سادگی و صفای روح، بیاعتنایی به امور دنیوی فرشتهای بود که از عرش به فرش فرود آمده و برای تربیت خلایق با ایشان همنشین شده است». با این که حدود 10 سال مرجعیت در ایران منحصر به او بود با این حال فقط بخشی از وجوهات را میپذیرفت و خود در نهایت فقر و سادگی زندگی میکرد».
ارادت بسیار آیتالله درچهای به اهل بیت (ع)
سید محمدباقر درچهای در تعبد نیز سرآمد بود و میزان ارادت او به اهل بیت پیامبر(ص) و مقام ائمة اطهار(ع) بسیار بود، به طوری که در تمام احوال بهویژه هنگام مشکلات به آنها توسل میجست. از این رو بسیاری از دست پروردگان علمی او در مسائل معنوی نیز به شیوة او تأسی جستهاند.
علاوه بر اهتمام به برگزاری مراسم مراثی اهل بیت(ع) از جمله سوگواری و روضة امام حسین(ع) در زمان مرجعیتش نیز همه ساله ایام لیالی قدر و شب عاشورا خود به منبر رفته و پس از نقل احادیث در مورد مصائب اهل بیت(ع) هم خود گریه میکرد و هم مستمعین به شدت میگریستند.
سید محمدباقر درچهای عالمی مهذب و دانشمندی معتدل بود
نقطه برجسته در زندگی این مجتهد و مدرس بزرگ آن است که وی عالمی مهذب و دانشمندی معتدل و در معتقدات شیعی خود به دور از افراط و تفریط بوده و از این جهت، امتیاز قابل ملاحظهای بر بسیاری از عالمان و روحانیان دیگر این دوره دارد.
این گرایش درچهای در برخی از شاگردان وی وضوح بیشتری داشت که از آن جمله آیتالله رحیم ارباب از اساتید و علمای زبده اصفهان بود. وی که تا پایان عمر در اصفهان مشغول تدریس بود به زعم جایگاه علمیاش در میان علمای این شهر هیچ گاه عمامه بر سر نگذاشت و در این امر تحت تأثیر درچهای بود.
درچهای به طور آشکار در بحث امامت، دایره اعتقاد به ولایت را محدود نگاه داشت که در این باره شرحی هم استاد مطهری دارد.
یکی از دستاوردهای حیات پربار سید محمدباقر درچهای علاوه بر ویژگیهای معنوی و شخصیتی، پرورش شاگردان بسیاری بود که تعداد قابل ملاحظهای از آنان به درجات والای علمی در عصر خویش دست یافتند.
هر چند با احصا از برخی آثار مکتوب و اجازات تعداد 100 نفر از شاگردان مبرّز وی به دست آمده است اما قطعاً در حدود بیش از نیم قرن تعلیم و تدریس، دست پروردگان او باید بسیار بیش از این تعداد باشند.
شاگردان سید محمدباقر درچهای
برخی از چهرههای شاخص که شاگردی و افتخار حضور در مجالس درسی وی را یافتهاند عبارتند از سید ابوالحسن اصفهانی، سید حسین طباطبایی بروجردی، سید حسن مدرس، حاج آقا رحیم ارباب، آقا ضیاءالدین عراقی، میرزا مهدی اصفهانی، محمدحسن طالقانی، شیخ غلامرضا یزدی، سیدجمال الدین گلپایگانی، حاج میرزا علی آقا شیرازی، سید محمدحسن نجفی قوچانی(آقا نجفی قوچانی)، جلال الدین همایی، سید عبدالحسین طبیب، میرزا محمدحسن نحوی، میر سید حسن چهارسویی، میرزامحمدحسن کاشانی، سیدحسین موسوی بیدآبادی، میرزا محمدحسین میردامادی، ملا حسن دولتآبادی، شیخ محمدحسین اشنی، میرزا محمدحسین جعفری، سید محمدعلی مبارکهای، شیخ زین العابدین ابرقویی، محمدجواد صافی گلپایگانی و شیخ محمدباقر زندکرمانی.
آیتالله العظمی طباطبایی بروجردی که از شخصیتهای بارز در تاریخ معاصر ایران بوده است، بیشتر شخصیت علمی و معنوی خود را مرهون حوزه اصفهان و از جمله سید محمدباقر درچهای دانسته است.
آثار آیتالله درچهای
از حیث آثار مکتوب، آیتالله درچهای در تألیفات و یا تحریر و نوشتههای علمی بهویژه دانشهای فقهی و اصولی نیز در حد قابل توجه گام برداشته و اکنون نیز تعدادی از آنها برجای مانده است که به تازگی آثار وی تحت عنوان« میزان الفقاهه» تاکنون در 20 مجلد به همت مجمع ذخایر اسلامی در شهر مقدس قم به طبع آراسته شده است.
سید محمد باقر درچهای علاوه بر این که نظرات و آراء اساتید فن مانند آخوند خراسانی را ثبت و ضبط میکرد، گاهی نظری جدید ارائه میکرد به طوری که در مسئلهای اصولی یا فقهی به دیدگاههای آخوند خراسانی اشکالاتی وارد و آن را نقد یا بررسی میکرد.
نظریات دقیق وی بهویژه در تدریس قابل ملاحظه بود به صورتی که در سالهای آخر اقامت او در نجف میگفتند فلانی از شاگردان سید محمدباقر درچهای یا آخوند خراسانی است. این دو استاد بالاترین محک و ملاک علمی طلاب در نجف بودند.
درچهای علیرغم عشق و ارادت عجیبی که نسبت به سنتهای اسلامی و اهل بیت عصمت و طهارت(ع) داشت در مقابل خرافات و مبالغهگویی و تحریفات بهویژه نسبت به مصائب اهل بیت(ع) حساس بود به طوری که اگر واعظی یا ذاکری در حضور او به ذکر مصیبت و یا روضهخوانی میپرداخت، دقت میکرد تا سخن خلاف نگفته و با دقت و مستند و مطابق واقع مطالب را ارائه کند ضمن این که اعتقاد وی به اهل بیت(ع) به گونهای بود که در این جهت رسالهای در ولایت آنان نوشت. او گرایش به وسواس را منع میکرد و همواره اعتدال در رفتار و کردار را توصیه میکرد.
وفات
آیتالله درچهای در آستانه سختگیریهای دولت رضاخانی فوت کرد. انتشار خبر رحلت وی به شهرها یا روستاها باعث روانه شدن تعداد زیادی از مردم به اصفهان شد و نیز در شهرهای کوچک و بزرگ ایران و عتبات هم به سوگواری و تعزیت پرداختند، پیکر او را روز 29 ربیعالثانی از درچه به اصفهان آورده و میدان امام مملو از جمعیت شد.
تشییع کنندگان نزدیک به غروب آن روز پیکر را به تخت فولاد رسانده و در بقعة تکیة کازرونی، مقابل مقبرة ملا عبدالکریم گزی به خاک سپردند.
انتهای پیام/ح