ستارگان مدفون در تخت فولاد| آیتالله شمس آبادی خدمتگزار دین و حامی فقرا بود
آیتالله شمسآبادی از خدمتگزاران شرع و دین و حامی فقرا بود و در امر به معروف و نهی از منکر و دفع بدعتها، فردی ساعی و کوشا به شمار میآمد و جان خود را در راه اسلام و قرآن و تشیع و مقام والای ولایت و امامت فدا کرد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از اصفهان، تخت فولاد مدفن بزرگان، علما، عرفا و مجتهدان و دانشمندان بسیاری است که در جامعه ایرانی و اسلامی و حتی خارج از مرزها در جهان اسلام مفید و موثر بودهاند و خدمات آنها همچنان رواج و ادامه دارد و شاگردانشان راه آنها را ادامه میدهند.
دانشمندان مدفون در تخت فولاد مانند ستارههایی هستند که در آسمان علم و اجتهاد میدرخشند و نور و روشناییشان هرگز خاموش نخواهد شد.
خبرگزاری تسنیم در ادامه سلسله گزارشهای ستارگان مدفون در تخت فولاد در این گزارش به معرفی شهید سید ابوالحسن آیتالله شمس آبادی فقیه و مجتهد اصفهانی میپردازد.
شهید سید ابوالحسن شمسآبادی فقیه و مجتهد، عالم فاضل در سال 1319 قمری 1281 شمسی در بیت علم و تقوا و فضیلت در اصفهان دیده به جهان گشود. خاندان وی تا چندین نسل همگی از علمای خدمتگزار دین و مروج آیین بودهاند.
معرفی آیتالله شهید ابوالحسن شمس آبادی
پدرش آقا سید محمد ابراهیم، فرزند آقا سید عبدالله فرزند آقا میرزا محمد علی فرزند آقا سید محمّد موسوی شاهاندشتی مازندرانی اصفهانی، در سال 1294قمری به دنیا آمد و در اصفهان و نجف اشرف در محضر پدرش، آقا نجفی اصفهانی، میرزا جهانگیر خان قشقایی، آخوند کاشی، ملا محمّد باقر فشارکی، میرزا محمّد هاشم چهارسوقی و شیخ محمدباقر نجفی مسجد شاهی و صاحب اجازه از سه نفر اخیر به تحصیل علوم پرداخت.
وی در نجف از درس سید محمّدکاظم یزدی بهرهها برد و در فقه، اصول، کلام، فلسفه، حدیث و تفسیر صاحب نظر شد و پس از اخذ اجازه اجتهاد و روایت از آیتالله یزدی به اصفهان بازگشت و به تدریس، ارشاد، هدایت، امامت جماعت و خدمت به دین پرداخت.
شهید شمس آبادی فقیهی غیرتمند و متصلّب در اجرای دستورات دین و امر به معروف و ناهی از منکر بود و در سال 1357قمری بدرود حیات گفت و در تکیه ملک در تخت فولاد مدفون شد.
در 25 محرم 1363 قمری، پیکر وی به وادیالسلام نجف منتقل و در جوار پدر و جد خویش مدفون شد.
نیای شهید شمسآبادی، سید عبدالله موسوی از شاگردان شیخ محمّدباقر نجفی، آقا میرزا محمد هاشم چهارسوقی خوانساری و میر سید حسن مدرس و امام جماعت مسجد قطبیة اصفهان بود که پس از وفات در سال 1320قمری در وادیالسلام نجف مدفون شد. پدر سید عبدالله، حاج میرزا محمد علی شمسآبادی(1220-1288ق) از بزرگان علمای اصفهان بود.
اساتید آیتالله شمس آبادی
از اساتید شهید آیتالله شمس آبادی میتوان به سید محمد شهشهانی، حاج محمدابراهیم کرباسی و سید محمدباقر شفتی اشاره کرد. وی در مسجد قطبیه، امامت جماعت را بر عهده داشت و علاوه بر آن، تدریس و تألیف میکرد. خطی بسیار زیبا داشت و مترجم کتابهایی همچون کمالالدین شیخ صدوق و جلد هشتم و دهم«بحارالانوار» و مؤلف «مبانیالاحکام» در فقه بود.
وی 3 دوره « بحار الانوار» را استنساخ کرد و پس از وفات، در وادی السلام نجف آرمید. پدر ایشان آقا سید محمد موسوی شاهاندشتی از مازندران به اصفهان کوچید و در محله شمس آباد ساکن میشود و از محضر آقا محمّد بیدآبادی و میرزا ابوالقاسم رشتی استفادههای شایان برد و در سال 1248قمری بدرود حیات گفت و در وادی السلام به خاک رفت.
سید ابوالحسن شمسآبادی پس از پشت سر نهادن دوران کودکی و نوجوانی به عشق تحصیل علوم دینی و به اقتضای سیرة خانوادگی، به فراگیری دانش اسلامی همت گماشت. وی در آغاز مقدمات و سطوح را نزد استادانی همچون ملا محمد ابراهیم، شیخ ابوالقاسم زفرهای، جلالالدین همایی و میرزا احمد مدرس شهیدی، شیخ عبدالوهاب زاهدی و شیخ محمد حسن داورپناه و باقیماندة سطح و خارج فقه و اصول را نزد سید محمّد مدرس نجفآبادی، سید علی مدرس نجفبادی و آخوند ملا محمّد حسین فشارکی، شیخ احمد مجتهد بیدآبادی و سید علی اصغر مدرس برزانی، شیخ محمد علی فتحی دزفولی، ملا محمد همامی، سید حسین خادمی و شیخ عباسعلی ادیب فرا گرفت.
کسب اجازات متعدد روایتی و اجتهادی
وی با جدیت و تلاش فراوان تا سال 1366 قمری به مدت 12 سال به تحصیل ادامه داد، سپس با کسب اجازات متعدد روایتی و اجتهادی از استادانش به اصفهان بازگشت و به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت.
تألیف کتب و تعلیم طلاب، وعظ و ارشاد، اقامة جماعت در مسجد سرتیپ چهارسو و مسجد شیخ بهائی، هدایت و راهنمایی مؤمنان، دستگیری درماندگان و بنیاد مساجد، درمانگاهها، مدارس و مؤسسات خیریه و ریاست حوزه علمیه اصفهان همت گماشت.
وی، وکیل مطلق آیتالله بروجردی و پس از ایشان، به وکالت تامه مراجع تقلید برگزیده شد و تا هنگام شهادت، پرداخت شهریه طلاب حوزة اصفهان را بر عهده داشت.
آثار و تالیفات و شاگردان شهید شمس آبادی
تألیفات وی، که همه به دلیل کثرت مشاغل ایشان نامرتب و چاپ نشده باقی مانده است، عبارتند از: «تقریرات درس فقه و اصول » استادان خود از جمله سید ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاء الدین عراقی، موجود در کتابخانة فاضل قائنی در قم؛ «دیوان اشعار» (در فضائل، مناقب و مصائب ائمه اطهار علیه السلام)؛ «رسالهای مختصر در اصول دین»؛ «موعظة ابراهیم» و « شرح صحیفة سجادیه».
آیتالله شمسآبادی سالهای سال در حوزه علمیه اصفهان در مدرسه صدر بازار به تدریس فقه و تعلیم و ارشاد طلاب میپرداخت. وی کفایة آخوند خراسانی را تدریس میکرد و یک روز در هفته را هم در مدرسه درکوشک (باقریه) برای امر تدریس و مباحثه علوم میرفت.
از جمله شاگردان وی: میرزا محمدحسین رشتی، سید ابوالفضل طباطبایی خوراسگانی، شیخ مظفر فرزانه، سید ابوالحسن درچهایزاده، شیخ محمدعلی فشارکی، شیخ اسدالله جوادی، سید محمدعلی صادقی، شیخ اسدالله الهیحسین آبادی، سید تقی هاشمی دهسرخی، حاج آقا جلال خمینی شهری، سید محمدتقی حجازی فروشانی، سیدمحمدتقی مدنی چهارسویی، سید جواد ابطحی، شیخ مرتضی رشتی، سید مجتبی مهدوی هرستانی، سید محمدتقی حجازی فروشانی و سید ناصر موسوی مهدوی.
حمایت از فقرا و خدمتگزار دین و شرع
آیتالله شمسآبادی از خدمتگزاران شرع و دین و حامی فقرا بود و در امر به معروف و نهی از منکر و دفع بدعتها، فردی ساعی و کوشا به شمار میآمد و جان خود را در راه اسلام و قرآن و تشیع و مقام والای ولایت و امامت فدا کرد.
آیتالله شمسآبادی در کنار فعالیتهای دینی و خدمات اجتماعی خویش، از فعالیتهای سیاسی بر کنار نبود. در خرداد 1342شمسی در حمایت از امام خمینی (ره) و حاج شیخ بهاءالدین محلاتی و علمایی که دستگیر شده بودند، اعلامیهای با امضای وی و دیگر عالمان اصفهان منتشر شد.
سپس در 20 تیر 1342 برای اعتراض به دستگیری امام (ره) و پیوستن به جمع علمای معترض کشور، به تهران عزیمت کرد و تا آزادی امام در آنجا ماند.
وی در 25 تیر 1347 در اعتراض به دستگیری و محکومیت ربانی شیرازی، به همراه عدهای از علمای اصفهان تلگرامهایی به مراجع تقلید و علمای شهرها فرستاد. ایشان درسال 1353 شمسی به گروهی از طلاب اداره اوقاف رژیم پهلوی به وسیله نزدیکان خود پیغام فرستاد و برخی از آنان را به منزل خود دعوت کرد تا از خدمت در اوقاف استعفا کنند و به آنها قول داد چنانچه از حقوق دولت چشم پوشی کنند، حقوق بیشتری به آنان خواهد داد.
آیتالله شمس آبادی مانند طلبهای زاهد زندگی میکرد
سید مصلحالدین مهدوی مینویسد: «مرحوم شمسآبادی یکی از سربازان رشید اسلام و فدائیان حضرت امام زمان(عج) و از سنگرداران حریم مقدس ولایت و امامت بود. در بزرگداشت اعیاد مذهبی و انعقاد مجالس جشن و نیز بر پایی مجالس سوگواری و ذکر مصیبت خاندان عصمت و طهارت در کلیه ایام ولادت و وفیات (که خود به منبر میشد و مرثیه میخواند) کوشا بود».
تهجد و شبزندهداری، جود و سخاوت، تواضع و فروتنی، انس با قرآن و دعا، بزرگداشت و تجلیل عالمان از دیگر ویژگیهای آن مرد بزرگ بود.
نحوه شهادت آیتالله شمس آبادی
آیتالله شمسآبادی پس از سالها مبارزه علیه بدعتها و انحرافها، و روشنگری حقایق سرانجام مورد بغض و کینه عدهای لجوج، عنود و منحرف آن زمان قرار گرفت و در تاریخ 7 ربیعالثانی1396قمری (18 فروردین 1355) در 78سالگی به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
نحوه شهادت چنین بود که صبحدم چهارشنبه هفتم ربیعالثانی هنگامی که برای ادای فریضه صبح از خانه خارج میشد، ربوده شد و در میانه راه وی را خفه و پیکرش را در راه شهر درچه زیر پل یکی از رودها پنهان کردند.
پیش از طلوع آفتاب رهگذران متوجه شدند و خبر به شهر رسید. انبوه مردم به صورت دستههای عزادار به محل وقوع فاجعه حرکت کردند و پیکر پاکش را با کمال احترام بر سر دوش به شهر آوردند و در روز پنجشنبه با تشییعی با شکوه در تخت فولاد در اراضی لسانالارض (گلستان شهدای کنونی) دفن کردند.
حرکت جمعیت چند صد هزار نفری متشکل از علمای اصفهان، قم، تهران و مشهد و مردم عزادار شهرهای مختلف استان اصفهان و شهرهای قم، کاشان، اراک، شهرکرد و یزد در حال نوحه سرایی وگریه و زاری و شرکت غیر مسلمانان از ارامنه و یهودیان چنان شوری ایجاد کرده بود که تا آن زمان مانندش دیده نشده بود.
تمام مغازههای اصفهان تا یک هفته و درسهای حوزه علمیه قم به مدت 3 روز و بازار قم یک روز تعطیل بود و پرچمهای سیاه در هر کوی و برزن نصب شد و مجالس سوگواری او تا بیش از 40 روز در استان اصفهان و دیگر شهرهای ایران ادامه یافت و محافل یاد بود وی از سوی مراجع عالی قدر تقلید در قم، تهران، مشهد و نجف اشرف برگزار شد. ادبا و شعرای قم، تهران، و اصفهان در رثای وی اشعار بسیاری به فارسی و عربی سرودند.
مزار شهید شمسآبادی از همان روزهای نخست محل زیارت مردم مسلمان شد و بنای باشکوهی بر آن بنیاد نهادند و پس از شروع جنگ تحمیلی نیز پیکرهای پاک شهدا گرداگرد مزار او دفن شدند.
همان گونه که وجود آیتالله شمسآبادی در حال حیات مایه خیر و برکت بود، پس از شهادت نیز سبب خیر شد. از محل نذورات و هدایای مرقدش، مسجدی در محل شهادتش بنیان نهاده شد و کتاب ارزندة «تحفةالابرار» نوشته آیتالله سید محمد باقر شفتی (م:1260ق) در نماز استدلالی، به چاپ رسید و هم اکنون نیز مؤسسههای خیریه اصفهان از آنها بهرهمند میشوند.
انتهای پیام/ ع