ابراهیم فروزش: تولیدی در سینمای نوجوان نداریم/ دولت حمایت جدی از سینمای نوجوان نمیکند
کارگردان فیلم سینمایی «خمره» درباره ساخت فیلم نوجوان در سالهای قبل و همینطور مهجوریت قشر نوجوان در سینمای فعلی کشور میگوید.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، سینمای کودک در دهه 60 و 70 به دلایل متنی و فرامتنی دارای موفقیتهای چشمگیری در حوزه اکران و جذب مخاطب بوده است. امروز نیز سینمای کودک با ورود بخش خصوصی و حمایتهای دولتی در چند سال اخیر شاهد رشد نسبی از نظر کمی و کیفی بوده است. البته هنوز نقدهایی در مسائل مربوط به محتوا و همینطور فروش در گیشه وجود دارد. یکی از نقدهای مهم و جدی این حوزه به عنوان مثال نبود فیلم مرتبط با نوجوان است. مخاطب نوجوان کشور نه میتواند به سراغ سینمای کودک برود و نه به سمت سینمای بزرگسالان. بررسی علل رشد و موفقیت سینمای کودک و نوجوان در دهه 60 و 70 نیز از دیگر مسائل مهم مرتبط با سینما است که باید به آن پرداخت.
یکی از معدود کارگردانان قدیمی سینمای کشور که در حوزه نوجوان فیلم ساخته است، کارگردان فیلم سینمایی «خمره» ابراهیم فروزش است. او که متولد 1312 است به صورت گزیده بیشتر فیلم ساخته و آثاری مانند کلید(1364)، مرد کوچک (1376) و بچههای نفت (1378) را تولید کرده است. در گفتوگوی زیر با این کارگردان سینمای کشور درباره سینمای نوجوان و موفقیتهای آن در دهه 60 صحبت شده است.
آقای فروزش سینمای کودک در دهه 60 و 70 توانسته است برای عموم بچههای آن روزگار که امروز بزرگ شدهاند خاطرهسازی کند و در یادها بماند. فیلم سینمایی «خمره» نیز یکی از فیلمهای موفق آن دوران است که داستانی جالب و مخاطبپسند داشت. علت این ماندگاری و مانایی را چه میدانید؟ لطفا از ساخت و حال و هوای فیلم در آن سالها نیز بفرمایید.
از زمان ساخته شدن آن فیلم تا به امروز نزدیک به 30 سال میگذرد؛ همانطور که میدانید فیلم بر اساس داستانی از آقای «هوشنگ مرادی کرمانی» نویسنده «قصههای مجید» ساخته شده است. این داستان را ایشان در سنین نوجوانی نوشته بود و همین نشان از نبوغ و استعداد این نویسنده خوب کشورمان دارد. این فیلم توانست بعد از ساخت در جشنوارههای مختلف حضور پیدا کند و برنده جوایز متعدد شود.
فیلم در حقیقت در شرایط خاصی ساخته شد، حضور ما و عوامل در میان یکی از روستاهای کویر با بچههایی که هنوز با أمر سینما آشنا نبودند خیلی سخت بود. تقریبا تمام فیلمبرداری فیلم با حرکت بچهها مجبور بود که هماهنگ شود زیرا به دلیل ناآشنایی بچهها با این فضا و دشواری کنترل و مدیریت آنان این ما بودیم که باید خودمان را به آنها تنظیم میکردیم. یا یکی دیگر از مشکلات ما این بود که بچهها با لهجه شیرین و البته غلیظ صحبت میکردند به طوری که شاید برخی از صحبتهای بچهها قابل فهم نبود و ما باید هرطور که میشد فیلم را با همین شرایط ضبط میکردیم.
من در فیلم نگاه مستندگونه داشتم، نه اینکه در سبک مستند فیلم بسازم، اما نگاه من نگاه مستندی بود. یعنی واقعیتها و حقایق آنجا را همراه با داستان میخواستم ترکیب کردم.
اما درباره فیلمسازی کودک در دهه 60 و 70 باید نکاتی را در ابتدا بیان کنم؛ اول آنکه شرایط آن روز با امروز اصلا قابل قیاس نیست. در آن روز فضای مجازی نبود و بچهها نمیتوانستند با یک کلیک هر فیلم و کارتون و بازی که دوست دارند را دانلود و تماشا کنند. تعداد بچههای آن دوره در میان 40 میلیون نفر با تعداد الان در میان 80 میلیون نفر اصلا قابل قیاس نیست. فیلمهای آن روز از «گلنار» گرفته تا «خمره» و دیگر فیلمهای سینمایی کودک و نوجوان برای بچههای جذاب بود اما در این جذابیت شرایط فرامتنی مانند موارد فوق و کمبود برنامههای تلویزیونی نیز اثرگذار بودند.
از طرف دیگر بخش خصوصی در ساخت فیلمهای سینمایی نقش بسیار خوبی داشت و در کنار آن بخش دولتی با کمبودهایی که داشت کمکهای خوبی میکرد که منجر به ساخت تعداد قابل قبولی از فیلمهای سینمایی شد. تهیهکننده، کارگردان و نویسنده درکنار هم با توافق و همدلی کار میکردند که باعث میشد تا فیلمهایی که از آن نام برده شد ساخته شود.
ابراهیم فروزش پشت صحنه فیلم «خمره»
بنابراین سینمای آن دوران تنها به خاطر دلایل متنی نبود که به موفقیتهای رسید و دلایل مهم فرامتنی نیز در موفقیت آن سهیم بود و در کل تمام این عوامل دست به دست هم داد تا توانست فیلمهای حوزه کودک به فروش و موفقیت خوبی برسد. اما به مرور این فضا از بین رفت و سرد شد و در دهههای بعدی با وجود آنکه سینما نیز توسعه پیدا کرده بود رو به افول رفت. باوجود آنکه به جمعیت کشور اضافه شد و تعداد بچههای آن روزها روز به روز بیشتر شد ولی سینمای کودک از آن حال و هوا فاصله گرفت. بدون شک مدیریت سینمایی کشور و نگرشهایی که داشتند در این بین سهیم بوده است.
وضعیت سینمای کودک و نوجوان امروز ما را از جهت تولید و اکران چگونه ارزیابی میکنید؟ مشکل را بیشتر در حوزه تولید می دانید یا دیگر بخشهای آن؟
کودکان و نوجوانان کشور ما مانند دیگر ممالک دنیا فضای خاص خودشان را میطلبند، خصوصا آنکه امروز سینمای کودک و انیمیشن غرب فضایی دارد که برای کودکان ما بسیار جذاب است. بنابراین سینمای ما باید سینمایی باشد که از نظر ساختار و محتوا دوباره تقویت شود تا بتواند به وضعیت مطلوب برسد. البته فیلمهایی که در این سالهای اخیر دیدم نشان داده است که از نظر تکنیک و ساختار توانسته است تکانی به خود بدهد ولی یک نکته مهمی که وجود دارد این است که موضوع روز باید در رأس فیلم باشد و به آن توجه کرد. یا نکته دیگری که باید آن را در نظر گرفت این است که اگر رویکرد ما به فیلم انتقادی یا آموزشی است نباید منجر به این شود که فیلم از مسیر درست خودش خارج شود و تبدیل به یک فیلم آموزشی و انتقادی خشک شود که فایدهای نداشته باشد. فیلم باید در هر حالت برای بچهها جذاب و سرگرم کننده باشد.
البته یادمان باشد که برخی از موضوعات آن روز دیگر برای کودک و نوجوان امروز جذاب نیست ونمیتوان انتظار داشت که همان فیلم بتواند کودک و نوجوان امروز را جذب کند. الان واقعا کار سختتر شده است خصوصا در قیاس با آثار خارجی.
اقای فروزش البته برخی از فیلمها مانند «خمره» برای نوجوانان میتواند هنوز هم جذاب باشد زیرا داستان و ماجراهای این سبکی هیچ وقت کهنه نمیشوند چون دربردارنده مسائل مهمی هستند که برای نوجوانان در هر زمانی مهم است. لطفا بفرمایید که مساله تهیه کننده وسرمایهگذار در چرخه تولید فیلم کودک و نوجوان امروز چه نقشی دارد؟ این بخش بسیار مهم سینما کمتر به این حوزه ورود میکند و بیشتر بار روی دوش نویسنده و صاحب ایدهها است.
مساله تهیهکنندهها در روزگار کنونی باتوجه به بالا بودن هزینههای ساخت بسیار مهم و حساس است؛ تهیهکننده در صورتی حاضر میشود که سرمایهگذار را وارد سینما و از او استفاده بکند که مطمئن باشد که فیلم فروش خوبی خواهد داشت و صندلیهای سینما خالی نخواهد شد. بخش خصوصی نمیتواند بدون داشتن پشتوانه وارد این چرخه شود و شکست بخورد باید بخش دولتی حالا که امکانات دارد از این بخش حمایت ویژه بکند. اما این بخش حمایت چندانی از سینمای کودک نمیکند و هزینههای زیادی را صرف فیلمهایی میکند که قرار است تا در بخش اجتماعی حرفی برای گفتن داشته باشد. البته منکر این نیستم که باید به این حوزه نیز توجه کرد.
در این صورت است که کمکم پدیده تولید و تهیه تا پخش و اکران روی پای خودش میایستد و قدرت لازم برای کار را پیدا میکند. در حال حاضر وجود بخشی که در خانه سینما با عنوان «مرکز توسعه و حمایت از سینمای کودکان» در حال کار است میتواند به استقلال سینمای کودک کمک شایانی بکند.
چرا در سینمای کودک دوران اول شاهد سهم نوجوان بودیم ولی این سهم برای بچه های امروزی ما از بین رفته است؟ ما دیگر سهمی برای نوجوان در سینمای خودمان نداریم و عموما فیلمها برای بچهها ساخته میشوند. نوجوان ما یا باید برود با بچهها فیلم تماشا کند یا باید برود فیلم بزرگترها را ببیند و در حقیقت سرش بدون کلاه مانده است.
من هم با شما موافق هستم ولی واقعا علت این مهجوریت را نمیدانم چیست. درباره اینکه چرا به بچهها توجه میشود ولی به نوجوانان خیر باید فکر و تأمل بیشتری کرد. ولی باید گفت که علت و قصد خاصی هم در کار نیست که به این موضوع توجه شده است و به دیگری خیر. ما باید به این قشر خاص توجه کنیم، باید این بخش از جامعه که تعداد آنان نیز کم نیست را درک کنیم و در سینما برای آنان تولید کننده باشیم ولی متاسفانه بیشتر فعلا نظارهگر هستیم. نسبت به فیلمهایی که برای بزرگسالان ساخته شده است این مقدار بسیار کم است و باید به همان مقدار که قشر بزرگسال ما اهمیت دارد قشر نوجوان ما نیز مهم باشد.
بخش خصوصی ما میتواند در این بخش ورود کند و فیلم بسازد ولی همانطور که گفتم به شرطی که از برگشت هزینهاش مطمئن باشد.
طبیعتا فیلمهای قشر نوجوان ما مانند کودک قرار نیست که شیرین و خیالی باشد، بلکه مسائل مهم نوجوانانه در آن وجود دارد؛ موضوعات مهم و جدی که باید به آن پرداخت. اگر هم دقت کنیم این مسائل که باید به آن پرداخت کم نیست و در فقر موضوع و مسائل به سر نمیبریم. تنها باید قصه و فیلمنامه خوب برای آن نوشت و از قدرت اقتصادی هم برای تولید و تهیه بهرهمند بود.
ما باید بین قشر کودک و نوجوان تفاوت قائل شویم و بدانیم که سن 12 تا 18 سالگی واقعا مقتضیات خاص خود را دارد و قرار نیست که برود در سینما و فیلمهای بچهها و بزرگترها را تماشا کند. ولی به بچهای که دیگر به او بچه نمیتوان گفت و امروز و فردا است که وارد جامعه بشود، این فضای کودکانه دیگر خوراک او نیست و از سینما زده میشود و بیرون میآید. آنقدر تعداد این آثار کم است که باید گفت تولیدی در زمینه نوجوان نداریم.
انتهای پیام/