کشاندهای به تماشا جهان حیران را...
گاهی مهمان موکبهای بزرگ از طایفههای مهم عراق و گاهی مهمان یک استکان چای که تمام دارایی پیرزن عراقی بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سالها قبل، خبری از پیاده روی اربعین نبود. حتی زمانهایی رسید که زیارت امام حسین علیه السلام در تمام ایام، مجازات داشت و دوستدارانش از زیارت منع میشدند. اما داستان ارادت و عشق به امام حسین علیه السلام متوقف نشد، این داستان ادامه داشت تا رسید به دریای اربعین؛ آنها که دل و جانشان با نام امام حسین گره خورده بود با هر زبان و آیینی هم صدا شدند، به راه افتادند، دیگرانی را همراه کردند، حالا بزرگ شدند، خیلی بزرگ... و این مسیر همچنان ادامه دارد... .
پیاده روی اربعین جدای از از تمام ویژگیها و ظرفیتهای مذهبی و اعتقادی که دارد، عاملی شده برای کمک به وحدت و همدلی بیشتر میان ایران و عراق. دو کشوری که سالها قبل بهواسطه یک جنگ تحمیل شده از یکدیگر دور شده بودند، بعد از تغییرات سیاسی در عراق بهم نزدیک شدند و در این مسیر، پیاده روی اربعین به عنوان یک فرصت ویژه در محکمتر شدن این ارتباط نقش مهمی داشته است. نشانههای این پیوند و دوستی علاوه بر پیامدهای مثبت در منطقه، در عرصه بین المللی هم قابل توجه بوده است.
اربعین فرصتی است که رابطه پیوند و دوستی میان ایران و عراق را دوچندان میکند و افراد و گروههای زیادی به روشهای مختلف به بهانه قدردانی از میزبانی مردم و دولت عراق، در ایام پیاده روی اربعین دست به کار میشوند. یکی از این اقدامات مربوط به گروهی است که با کمک گرفتن از موسیقی و خواندن سرود، پیام تشکر خود را به عراقیها میرسانند. نامش محمدعلی دهدشتی است؛ مدیر گروه تواشیح الغدیر (قم). برای قدردانی از موکب داران اربعین، دورهم جمع شدند. در مسیر پیاده روی اربعین مهمان موکبها میشوند و با اجرای یک سرود از مهمان نوازی آنها تشکر میکنند:
سپاس ای خدمت گزاران، ای خدمتگزاران حسین
سرور آزادگان شما را حفظ کند
و حضرت زهرا شما را در کنف حمایت خود نگاه دارد
خداوند شما را در برابر دشمنان حمایت کند
شما شایستهاید، اهل جود و فضل و بخشش هستید...
گاهی مهمان موکبهای بزرگ از طایفههای مهم عراق بودند و گاهی مهمان یک استکان چای که تمام دارایی پیرزن عراقی بوده. اما موکب بزرگ یا کوچک، طایفه یا پیرزن عراقی، برایشان فرقی نمیکند. نقطه اشتراکشان با هرکس که در این مسیر است، خلاصه شده در هدیه دادنِ سربندی با عبارت «حب الحسین یجمعنا»...
منزل اول
اولین مقصد حوالی شهر کوت است. به قصد خواندن نماز و استراحت، توقف میکنند. اهل یک موکب خرسند از رسیدن مهمان، به تکاپو میافتند و خیلی زود برای پذیرایی آماده میشوند. در همین فرصت کم، بهترین پذیرایی از مهمانها انجام میشود. موقع رفتن است؛ مهمانها دور هم جمع شدند و به قصد تشکر شروع به خواندن میکنند.
دیدار مانگار میشود؛ میزبان و مهمان در آغوش هم تکرار میکنند: حب الحسین یجمعنا...
منزل دوم
نجف، جذابترین آغاز برای اولین قدم از پیاده روی اربعین است. همه چیز از نام امیرالمومین سرآغاز میگیرد. خانهای در نجف دومین مکانی است که گروه برای استراحت درآنجا ساکن میشوند. صاحب خانه، سیدصادق حکیم از خیرین نجف است که در ایام اربعین منزلش را برای استراحت در اختیار زوار گذاشته و در کنار خانوادهاش از مهمانان پذیرایی میکند.
مهمانها بعد از پذیرایی و استراحت راهی میشوند. شروع به خواندن میکنند: «شما شایستهاید، اهل جود و فضل و بخشش هستید...» مردهای خانه تحت تاثیر از قدردانی مهمانها، اهل خانه را صدا میزنند. زنها و دخترها هم میآیند. یک طرف مهمانها درحال تشکر هستند و در مقابل اهل خانه ایستادند که از محبت، چشمهایشان پر آب شده. نگاهها با هم گره میخورد.
دیدار ماندگار میشود؛ میزبان و مهمان در آغوش هم تکرار میکنند: حب الحسین یجمعنا...
منزل سوم
بعضی از موکبها با نام موظیف (مکانی برای پذیرایی از مهمانها) و به شکل خیمه درست شدند. مقصد سوم یکی از این موظیفهاست و با قهوه از مهمانان پذیرایی میکند. کنار چای شیرین معروف عراقیها، قهوه هم داستان خودش را دارد و موکبهای زیادی زوار را به قهوه دعوت میکنند.
کسانی که قهوه میدهند لباسهای مخصوص به تن دارند. در حین پذیرایی مهمانان و اهل خیمه، هم صحبت میشوند. حسن ختام صحبتها پیام قدردانی گروه الغدیر است.
دیدار ماندگار میشود؛ میزبان و مهمان در آغوش هم تکرار میکنند: حب الحسین یجمعنا...
منزل چهارم
عکاشی از عشیرههای معروف در عراق هستند که مانند دیگر طایفههای عراقی محلی را در مسیر پیاده روی اربعین برای خدمت رسانی به زوار تدارک دیدند. گروه، میهمان عکاشیها میشود. مادربزرگی که تا 100 سالگی فاصلهای ندارد، بانی این موکب است. سالها قبل پذیرایی از زوار را شروع کرده و حالا در کنار نوه و نتیجههایش پذیرای مهمانان است. اهل این طایفه هرکدام بهقدر توان، مشغول کارند. یکی سبزی پاک میکند و دیگری درحال توزیع غذاست.
موکب از حسینیهای مجهز به سالنهای مختلف برای استراحت و پذیرایی ساخته شده. پشت حسینه، عدهای سرگرم به پخت غذا هستند. گروه برای رساندن پیام تشکر خود، آنها را غافلگیر میکنند.
دیدار مانگار میشود؛ میزبان و مهمان در آغوش هم تکرار میکنند: حب الحسین یجمعنا...
منزل پنجم
موکب لبنانیها پنجمین مقصد است. ساختمانی بزرگ که اهالی آن درحال استراحت و یا هرکدام گوشه و کنار مشغول به پذیرایی از زوار هستند. گروه با خواندن «سپاس ای خدمت گزاران...» وارد میشوند. اهالی موکب، مشتاق برای باخبر شدن از صدای خواندن، گردهم میآیند. سربندها بر پیشانی میزبانان بسته میشود. لبنانی یا ایرانی، اهل عراق، هرکس از هر ملیتی که داخل موکب است غرق هیجان شده. همه اشک میریزند. از شوق میزبانان، گروه دوباره شروع به خواندن میکنند.
دیدار ماندگار میشود؛ میزبان و مهمان در آغوش هم تکرار میکنند: حب الحسین یجمعنا...
و این مسیر ادامه دارد...
* تیتر، مصرعی از شعر «همچنان باران»، سروده سیدحمیدرضا برقعی است. (چه جذبه ایست در آغوش تو که اینگونه/ کشاندهای به تماشا جهان حیران را)
انتهای پیام/