ماجرای پیشنهاد وزارت نفت به شهید وزوایی/ «یک محسن عزیز»؛ نمایندهای از انسان انقلاب اسلامی
در مراسم معرفی کتاب «یک محسن عزیز» جمعی از دوستان شهید وزوایی به خاطرهگویی درباره این شهید پرداختند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، کتاب «یک محسن عزیز» روایتی مستند از زندگی شهید محسن وزوایی با حضور محسن مؤمنی شریف رییس حوزه هنری، عبدالحمید قرهداغی مدیرعامل انتشارات سوره مهر، مجدالدین معلمی معاون هنری حوزه هنری و جمعی از همرزمان، دوستان و خانواده این شهید در تالار سوره حوزه هنری بازمعرفی شد.
شفیعی ادامه داد: محسن عزیز انسانی خطشکن بود و در هر عملیاتی که حضور داشت در نوک پیکان حمله قرار داشت.
محسن مؤمنی شریف، رییس حوزه هنری، هم در سخنانی با ابراز اینکه شهید محسن وزوایی در کتاب «یک محسن عزیز» بهصورت کاملاً زنده توصیف شده است، اضافه کرد: درباره شهید وزوایی آثاری منتشر شده و مستنداتی وجود دارد اما خصوصیت اصلی این کتاب این است که از زاویهای کاملاً جدید به این شهید بزرگوار پرداخته است. خانم غفارحدادی از زاویه نهاد خانواده کوشیده به روایت شهید وزوایی بپردازد و همین باعث شده این کار یک اثر ویژه و ارزشمند در عرصه ادبیات دفاع مقدس باشد.
رییس حوزه هنری اظهار داشت: با اینکه بیش از 30 سال از شهادت شهیدان دفاع مقدس میگذرد، اما بهمحض انتشار آثاری در رابطه با این عزیزان، نسل جوان امروز بهراحتی با این آثار ارتباط برقرار میکند. خواندن آثاری همچون «یک محسن عزیز» برای آنانی که میخواهند با انسان انقلاب اسلامی آشنا شوند، مفید خواهد بود.
وی افزود: بهعنوان یک مسئول فرهنگی از لشکر 10 سیدالشهدا(ع) استدعا دارم که همت کنند و حوزه هنری را در تدوین خاطرات قهرمانان این لشکر یاری کنند چرا که وظیفه همه ماست رشادت قهرمانان این لشکر را به نسل جوان ایران اسلامی منتقل کنیم.
فائضه غفارحدادی در این کتاب روایتی متفاوت از زندگی قهرمان نبردهای بازیدراز ارائه کرده است. او در این کتاب برای نخستینبار از نامههایی استفاده کرده که شهید وزوایی، قهرمان داستانش سالها برای خواهری که در آمریکا داشته، ارسال میکرده است؛ نامههایی که بُعد دیگری از شخصیت شهید وزوایی را به نمایش میگذارد.
غفار حدادی تلاش کرده تا با جستوجو و یافتن راویان متعدد، روایتی نو از زندگی یکی از دانشجویان پیرو خط امام(ره) ارائه دهد که نقشی تأثیرگذار در برهههای مختلف تاریخ انقلاب و جنگ تحمیلی داشت. او در اثر جدید ضمن مطالعه کارهای گذشته، با پیدا کردن اسناد جدید و همصحبتی با راویان متعدد که گاه برای اولینبار صورت گرفته، اثری خوشخوان ارائه کرده که برای همه بهویژه نسل جوان خواندنی است و لحظات شیرینی را رقم خواهد زد.
غفارحدادی در مقدمه این اثر درباره روش کار و شخصیت شهید وزوایی مینویسد: «روزی در میانه 18سالگی شبیه ما بود. شبیه ما آدمهای معمولیِ این روزها و نه حتی آدمهای نسلِ خودش. میتوانست خوش باشد و بیخیالِ همهچیز رشد کند و به پول و شهرت و هر چیزی که میخواست برسد. میتوانست به تاریخ گره نخورد؛ در روزگاری که تاریخ، زیادی گره خورده بود. ولی افتاد به باز کردن یک به یک گرههایی که سر راه رشد کشورش افتاده بود و یا در لحظه میافتاد. استبداد، فقر، استعمار، جنگ. با دست، با دندان، با جان. یکی را که باز میکرد، گره کورتری جلوی راهش سبز میشد. عادت به کارهای سخت نداشت. اما آدمِ کارهای سخت شد، بس که امید داشت به حل مشکلها و نمیترسید از خطر کردن و ناامید نمیشد از شکستها. گرهها جلویش غول میشدند و او از هفتخوان میگذشت تا آنها را باز کند و گاهی هفت وادی سخت را باید میگذراند که قسمتی از جغرافیای مردم را از دست بدقلقیِ تاریخ نجات بدهد. روزی که در میانه بیستودوسالگی، از جانش برای باز کردن گرهی مایه گذاشت، اصلاً شبیه آدمهای معمولی نبود، نه آدمهای معمولیِ نسل خودش و نه آدمهای نسل ما و نه حتی نسل گذشتهاش. این کتاب شرح یک سفر چهارساله است، چهارسالی که در آن کسی از یک آدم معمولی به یک قهرمانِ فراموشنشدنی تبدیل شده است، شرح یک سفر چهارساله جذاب و رو به رشد، یک سفرِ عمودی.
آنچه مرا به نوشتن این سفرنامه تشویق کرد، «نشناختن» بود، نشناختنِ کسی که رزومهاش میگفت یکی از بزرگترین و موفقترین فرماندهان دوران جنگ بوده. اما چرا «شناختهشده» نبود؟ با این سؤال وارد زندگی محسن شدم و هرچه پیشتر رفتم، بیشتر دانستم که تاریخِ بیوفا بهجبران دخالتهای محسن، او را به دیار غفلت تبعید کرده...».
برای دریافت نسخه چاپی این کتاب اینجا کلیک کنید.
انتهای پیام/+