تفاوتی آشکار که در جشنواره قصهگویی مغفول ماند
در جشنواره بینالمللی قصهگویی کانون پرورش فکری کودکان که چند روز پیش برگزار شد، شاهد اجرای چند نمایش یک نفره به جای قصهگویی بودیم. موضوعی که محل انتقاد و طعنه قصهگوی کوبایی مهمان جشنواره هم قرار گرفت.
خبرگزاری تسنیم، سیدعلی کاشفی خوانساری
پیشتر در یادداشتهایی به مرزهای روشن قصهگویی با سایر هنرها اشاره کردهام. در آنجا نوشتهام که یک نفره بودن، فقدان دیوار چهارم، وجود راوی و همچنین استفاده محدود از سایر هنرها و مهارتها به روشنی هر بیننده غیرمتخصصی را از اشتباه گرفتن قصهگویی با نمایش خلاصی میدهد.
در جشنواره بینالمللی قصهگویی کانون پرورش فکری کودکان که چند روز پیش برگزار شد، شاهد اجرای چند نمایش یکنفره به جای قصهگویی بودیم. موضوعی که محل انتقاد و طعنه قصهگوی کوبایی مهمان جشنواره هم قرار گرفت و سردرگمی و گلایه تعدادی از قصهگویان و مربیان را به همراه داشت.
پس حالا یکبار دیگر و خیلی ساده توضیح میدهم که مهمترین فرق قصهگویی و نمایش چیست و امیدوارم از این پس شاهد اتفاقاتی که به اعتبار جشنوارههای ملی کشورمان خدشه وارد سازد، نباشیم. گفتنی است آنچه عرض میکنم اصلاً کشف یا ابداع من نیست و بارها و بارها در کتب مختلف قصهگویی به روشنی بیان شده است.
فرض کنید من میخواهم یکبار ماجرای آرش کمانگیر را برای شما قصهگویی کنم و یکبار در قالب تئاتری یک نفره آن را به نمایش بگذارم.
در زمان قصهگویی آنکه روبهروی شما میایستد و با شما حرف میزند، منم. ایرانی 48 سالهای که در قرن بیست و یکم میلادی در شهر تهران و از راه نوشتن و تدریس زندگی میکند.
آنجا من برای شما تعریف میکنم که چندهزار سال قبل هنگام جنگهای ایران و توران، تعیین مرز به تیرانداختن سپاهی و رمهدار شجاع ایرانی به نام آرش موکول شده است. منِ قصهگو وقتی قصه آرش را برای شما میگویم، با لحن و تونالیته صدایم، با حرکات تن و بدنم، با خطوط چهرهام، با تقلید صدا، با کشیدن کمان، با ... و ... آن داستان را برای شما مجسم میکنم. به نحوی که شما همه نگران آرش و محل سقوط تیرش میشوید.
اما وقتی من میخواهم داستان آرش را برای شما «نمایش» بدهم، از قالب خودم بیرون میآیم و در نقش آرش فرو میروم. دیگر آن که روبهروی شما ایستاده یک روزنامهنگارِ همشهری شما نیست. بلکه آرش دلاوری از هزارههای قبل است. لباس و ابزاری که همراه بازیگر است، لباس و ابزار آرش است. جایی که او ایستاده، کتابخانه یا سالنی که شما به تماشا آمدهاید نیست بلکه صحنه جنگ ایرانیان و تورانیان است. بازیگر روبهروی شما برای شما تعریف نمیکند که آرش چه کرد. بلکه او خودش آرش است و شما حرفها و کارهای او را میبینید و میشنوید.
ممکن است آن کس در تئاتر روبهروی شما ایستاده خود آرش نباشد و مثلاً یکی از همرزمان او باشد و یا یکی از دشمنان. ممکن است آن بازیگر در لحظاتی از نمایش آرش باشد و در لحظاتی دیگر مادر آرش، همسر آرش، دوست آرش و فرمانده آرش شود. در هر حال آنچه شما میبینید نمایش است و قصهگویی نیست. چون یک نفر که «خودش» است و «کس دیگری» نشده است، ماجرای آرش را برای شما روایت نمیکند تا با قصهگویی مواجه باشید. بلکه شما افرادی را که شخصیتهای قصه آرشند و در زمان و مکان وقوع آن قصه حضور دارند، میبینید.
قصهگو ممکن است نقال دورهگرد باشد، یا مربی مهد کودک و یا کتابدار کتابخانه کودکان و یا حتی مادر. او به هنگام قصهگویی به بچهها نمیگوید که من شیرم و یا من زن جادوگر و یا رستم پهلوانم. قصهگو آن کسی که بوده است باقی میماند اما قصه زمانها و مکانها و آدمهای دیگر را برای ما تعریف میکند.
اگر دیدید آن کسی که روبهروی شما ایستاده و با شما حرف میزند، خودش است او قصهگوست، اما اگر آن فرد یکی از قهرمانان قصه بود که در زمان و مکان دیگری جز آنجا که شما نشستهاید، قرار داشت، او بازیگر است و آنچه میبینید نمایش (و نه یک قصهگویی) است.
سخنران مذهبی بالای منبر، خواننده در ارکستر و مجری تلویزیونی در برابر دوربین هم مثل قصهگو، هنگام اجرای برنامه گرچه تغییراتی در لحن و گفتار و لباس خود میدهند و یا حتی ممکن است کمی گریم شوند، اما همچنان خودشانند اما بازیگر تئاتر هنگام هنرنمایی، درست مثل کسی که نقاب به چهره زده باشد و یا تنپوش و عروسکپوشی به تن کرده باشد، به دیگری بدل میشوند و دیگر خودشان نیستند.
باز هم مثال دیگری؛ مهران مدیری در برنامه دورهمی خودش است اما در سریال هیولا دیگری بود. موقعیت اول مشابه قصهگویی و دومی بازیگری است. اما در همان برنامه دورهمی، قیمت در حال نمایش دادن است چرا که شخصیتی بهجز خودش را ارایه میکند.
این تفاوت روشن، قطعی و همیشگی تئاتر و قصهگویی است.
گرچه در همه جای دنیا کسانی هستند که همزمان دو هنر نمایش و قصهگویی را بهعنوان شغل و حرفه خود انتخاب کردهاند، اما آنها به روشنی و صراحت میدانند که چه زمانی در حال قصهگو و چه زمان بازیگر نمایشند. نمایش در هیچ شرایطی نمیتواند و نباید به عنوان قصهگویی به مخاطبان عرضه شود چراکه این کار اشتباه، غیرحرفهای و فریبکارانه است.
انتهای پیام/