اثر شاخص و به شدت گمنام ادبیات معاصر
مرتضی شمسآبادی در یادداشتی بهمناسبت سالروز حماسه ۹ دی، به معرفی کتاب «نشانی روی آب و رد کبوترها» پرداخته است؛ رمانی که در آن گوشهای از تاریخ انقلاب را تا وقایع ۸۸ با زبانی داستانی روایت میکند.
خبرگزاری تسنیم، مرتضی شمسآبادی:
زهره یزدانپناه قرهتپه بعد از تعداد زیادی از فیلمهای مستند و زندگینامهنگاریها و کتابهای مستندی که ایدهپردازی، کارگردانی، نویسندگی و تدوین کرده، آخرین رمان خود را به نام «نشانی روی آب و رد کبوترها» در انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسانده است. رمانی در 316 صفحه که میتوان آن را به نحوی، مروری بر بخشی از تاریخ معاصر کشور دانست.
«نشانی روی آب و رد کبوترها» داستان خانوادهای روستایی در کوههای سبلان است که زندگی ایشان را از زمان شکلگیری انقلاب روایت میکند و داستان را به پیش میبرد تا به دوران هشت ساله جنگ میرسد و همین طور بعد از آن، تا زمانی که بچههای این خانواده بزرگ شده و حالا درگیر ماجراهای فتنه 88 میشوند. در نهایت، در صفحه آخر رمان، نویسنده روایتِ داستان این خانواده را در راهپیمایی 9 دی به پایان میرساند. کمتر اثری را اینچنین میتوان یافت. در بین رمانها حداقل تا به حال کتابی ندیدهام که توأمان به انقلاب، جنگ، فتنه 88 و راهپیمایی 9 دی بپردازد؛ آن هم در قالب شخصیتهایی ثابت و واحد که زندگیشان را از بچگی تا بزرگسالی میبینیم. بچههایی که میتوان آنها را شناسنامه زنده این سالها دانست. شناسنامههایی که امروز هنوز میتوان آنها را در شهرهای مختلف پیدا کرد؛ اما ما، بهعنوان میراثداران تاریخ کشورمان، چه اندازه حاضر به پیگیری و حفظ و حمایت از اینهاییم و به حرفهاشان گوش میدهیم و خواستار شرح اتفاقاتی هستیم که بر ایشان گذشته است. خانم یزدانپناه اما سراغ همین آدمها رفته و زندگی ناب و شنیدنی اینان را برای ما تعریف میکند.
این رمان را میتوان از دو جهت رمانی خانوادگی دانست؛ اول از این حیث که تمام رمان بر محور یک خانواده میگردد و درباره این خانواده است و دوم از این حیث که میتوان آن را در کنار سایر اعضای خانواده خواند. کافی است فرزندانتان نوجوانان باشند. حتی شنیدن این داستان میتواند برای بچههای سالهای بعد از دبستان هم خالی از لطف نباشد.
از مهمترین ویژگیهایی که این کتاب دارد، این است نویسنده که قصهگویی خود را از این خانواده و زندگی و زمانهشان که مدام در حال تغییر از شاهنشاهی به انقلاب و بعد، جنگ و فتنه است، با نخ تسبیح وقایع کربلا و عاشورا گره زده و به هم متصل کرده است؛ مخصوصاً که در انتهای رمان هم در حال هوای ایام محرم با فتنه دست و پنجه نرم میکنیم و انگار کنید که به نحوی تمام تعزیهخوانیهای این رمان در محرم و نهم دی به آرامش و پایان خود میرسد.
روستاییان تعزیهای دارند که عدهای از افراد شاخص روستا، چه بزرگترها و چه بچهها، در آن تعزیهخوانی میکنند. این تعزیه هم ما را پیوند میدهد به عاشورا و نویسنده راحتتر میتواند هرجا که احساس نیاز کرد، به آن روز بزرگ گریزی بزند و هم به نحوی در تکمیل شکلگیری شخصیت افرادی که دربارهشان میخوانیم، به ما کمک میکند. آنکه «امامخوان» و آنکه «شمرخوان» است، تا بچههای که نقشهای دیگر را برعهده دارند و هرکسی به نحوی نقشی را برعهده گرفته که نمایندهای از شخصیت او در داستانی است که روایت میشود. بیبیمنظرِ زیبا و دلنشینی هم که در رمان داریم، به نحوی نماینده مهر و محبت و بزرگیِ خانم حضرت زینب(سلام الله علیها) است. حتی نویسنده در این حین از تشابه اسمی قاسم و علیاکبر هم نهایت استفاده را برده و این نخ تسبیح و پیوند را محکمتر کرده است. شاید که نه، بیشک یکی از حرفها و خطهای نویسنده برای مخاطبش این بوده که چطور آدمها در طول عمر خود انتخاب میکنند حسینی زندگی کنند یا یزیدی و چطور این انتخابها بر زندگی خودشان و اطرافیانشان اثر میگذارد.
ما ایرانیها که متأسفانه حافظه تاریخی به شدت ضعیفی داریم و خیلی سریع آنچه برما گذشته، فراموش میکنیم، بیش از دیگر ملتها نیاز به خواندن رمان خواهیم داشت؛ چراکه رمان، این اثر هنری بزرگ، بهترین ابزار برای یادآوری و زنده نگاه داشتن این تاریخ برای مخاطبش است. انقلاب، جنگ و فتنه 88 وقایعی نیستند که یک ایرانی بخواهد آنها را فراموش کند. از طرفی باید به این نکته ظریف هم توجه کرد که اینها را میبایست از زاویهها و نگاهها و ابعاد مختلف بخواند و بررسی کند تا به فهم درست و دقیقی از هرکدام از اینها برسد، نه اینکه کورکورانه در هر یک از دو جبهه تمام این رخدادها قرار بگیرد؛ که اگر جاهلانه در هرسوی این جبهه باشد، هم خود را به کشتن خواهد داد و هم کشورش را به خطر خواهد انداخت؛ آنچنان که داشتهایم از این دست آدمها در طول تاریخمان و کماکان نیز داریم.
خواندن این رمان از لحاظ نزدیکی به ایام 9 دی و هم از لحاظ اتفاقاتی که توسط برخی آشوبگران و سوءاستفادهکنندگان در خلال اعتراضات صادقانه مردمی رخ داد، ما را اندکی به خودمان و تاریخمان نزدیکتر میکند. هرچند اگر در این ایام هم نبودیم، باز باید این رمان زیبا را میخواندیم تا هم از ادبیات معاصر لذت ببریم و هم روح و ذهن خود را در زندگیِ زلال، صمیمی و ساده یک خانواده روستایی شستوشو و صفا دهیم.
انتهای پیام/