شیوه موسی (ع) در آرامش‌بخشی به مردم در مقابله با فرعون

شیوه موسی (ع) در آرامش‌بخشی به مردم در مقابله با فرعون

زمانی که قوم موسی علیه‌السلام با فرعونیان مواجه شدند، ترس آنها را فراگرفت و گفتند قطعاً گرفتار آنها خواهیم شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، زمانی بود که بر سرزمین مصر ظلم و ستم حاکم بود و فرعون با ستم فراوان بر بنی‌اسرائیل حکومت می‌کرد. شبی فرعون در عالم خواب دید آتشی از سوی شام شعله‌ور شده است. این آتش زبانه‌کشان به طرف مصر آمد و به خانه‌های اشراف افتاد و بعد کاخ‌ها و باغ‌ها و تالارها را فرا گرفت و همه را به خاکستر و دود تبدیل کرد. فرعون وحشت‌زده از خواب برخاست و در غم و اندوه فرو رفت. او معبّرین را به حضور طلبید و گفت: چنین خوابی دیدم، تعبیرش چیست؟ یکی از آنها گفت: به زودی پسری به دنیا می‌آید که تو را از بین خواهد برد. فرعون با شنیدن این جمله دستور داد تا هر پسر نوزادی را که به دنیا می آید، بکشند.

مادر موسی(ع) به وحی الهی ایشان را داخل قایقی کوچک قرار داد و این قایق در حاشیه رودخانه درون نیزارها پنهان شد تا اینکه همسر فرعون او را پیدا و به فرزندی خود قبول کرد. آیه هفتم سوره قصص این ماجرا را اینگونه توضیح می‌دهد: «وَ أَوْحَیْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ؛ ما به مادر موسى الهام کردیم که: «او را شیر بده و هنگامى که بر او ترسیدى، وى را در دریا(ى نیل) بینداز و نترس و غمگین مباش که ما او را به تو باز مى‌گردانیم و او را از رسولان قرار مى‌دهیم.»

فرعون همراه همسرش به اذن‌الله او را از آب گرفت و موسی علیه‌السلام را به فرزندخواندگی گرفت. زمانی که موسی علیه‌السلام به سن جوانی رسید، به اذن الله به سوی مَدین رفت و با حضرت شعیب آشنا شد. شعیب یکی از دختران خویش را به ازدواج حضرت موسی علیه‌السلام در آورد. موسی علیه‌السلام به دستور خداوند به سوی مصر بازگشت. میانه راه، ندایی از جانب پروردگار برآمد و او را مکلف کرد به مصر برود و فرعون را به پرستش خدا و آزاد کردن بنی‌اسرائیل دعوت کند. خداوند در آیات 30 تا 32 سوره قصص این داستان را شرح داده است.

فَلَمَّا أَتاها نُودِیَ مِنْ شاطِئِ‏ الْوادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یا مُوسى‏ إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمین(30)  وَ أَنْ أَلْقِ عَصاکَ فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ کَأَنَّها جَانٌّ وَلَّى مُدْبِراً وَ لَمْ یُعَقِّبْ یا مُوسى‏ أَقْبِلْ وَ لا تَخَفْ إِنَّکَ مِنَ الْآمِنینَ (31) اسْلُکْ یَدَکَ فی‏ جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ وَ اضْمُمْ إِلَیْکَ جَناحَکَ مِنَ الرَّهْبِ فَذانِکَ بُرْهانانِ مِنْ رَبِّکَ إِلى‏ فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقینَ (32) پس زمانی که به آن [آتش‏] رسید، از جانب راستِ وادى، در آن جایگاه مبارک، از آن درخت ندا آمد که: «اى موسى، منم، من، خداوند، پروردگار جهانیان.» و [فرمود:] «عصاى خود را بیفکن.» پس چون دید آن مِثْلِ مارى می‌‏جُنبد، پشت کرد و برنگشت. «اى موسى، پیش آى و مترس که تو در امانى.» «دست خود را به گریبانت ببر تا سپید بی‌گزند بیرون بیاید، و [براى رهایى ] از این هراس بازویت را به خویشتن بچسبان. این دو [نشانه‏] دو برهان از جانب پروردگار تو است [که باید] به سوى فرعون و سران [کشور] او [ببرى‏]، زیرا آنان همواره قومى نافرمانند.»

زمانی که موسی علیه‌السلام به مصر رسید، با معجزاتی که خداوند به وی عطا کرده بود، فرعون را به سوی خداوند دعوت کرد. فرعون دعوت ایشان را نپذیرفت و از در مخالفت وارد شد. پس از سال‌ها بالأخره خداوند به ایشان دستور داد بنی‌اسرائیل را شبانه از سرزمین مصر خارج کند. خداوند در آیات 52 تا 67 سوره شعراء این داستان را شرح می‌دهد. در آیه 52 می‌فرماید: «وَ أَوْحَیْنا إِلى‏ مُوسى‏ أَنْ أَسْرِ بِعِبادی إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ؛ به موسى وحى کردیم که: «بندگان مرا شبانه حرکت بده، زیرا شما مورد تعقیب قرار خواهید گرفت.» زمانی که موسی علیه‌السلام قوم خویش را حرکت داد، فرعون بر اساس آنچه خداوند به موسی علیه‌السلام فرموده بود، همراه با لشکریان خویش آنها را تعقیب کردند. زمانی که قوم موسی علیه‌السلام با فرعونیان مواجه شدند، ترس آنها را فراگرفت و گفتند قطعاً گرفتار آنها خواهیم شد. فَلَمَّا تَراءَا الْجَمْعانِ قالَ أَصْحابُ مُوسى‏ إِنَّا لَمُدْرَکُونَ؛ وقتی دو گروه، همدیگر را دیدند، یاران موسى گفتند: «ما قطعاً گرفتار خواهیم شد.» موسی علیه‌السلام به آنها گفت «قالَ کَلاَّ إِنَّ مَعی‏ رَبِّی سَیَهْدینِ؛ چنین نیست، زیرا پروردگارم با من است و به زودى مرا راهنمایى و هدایت خواهد کرد.»

در این هنگام بود که خداوند به ایشان وحی کرد «با عصاى خود بر این دریا بزن.» پس از آنکه موسی علیه‌السلام این کار را کرد، شکافی در دریا همچون کوهى ایجاد شد. پس از آن بود که بنی‌اسرائیل همراه با موسی علیه‌السلام از دریا عبور کردند. اما زمانی که فرعون همراه با سپاهیان خویش قصد عبور از دریا داشت، به ناگاه دریا به حالت اولیه خود بازگشت و به این ترتیب فرعونیان در دریا غرق شدند. «وَ أَنْجَیْنا مُوسى‏ وَ مَنْ مَعَهُ أَجْمَعینَ (65) ثُمَّ أَغْرَقْنَا الْآخَرینَ (66)؛ موسى و همه کسانى را که همراه او بودند نجات دادیم؛ آنگاه دیگران را غرق کردیم. مسلّماً در این [واقعه‏] نشانه‌ای بود، و[لى‏] بیشترشان ایمان‌‏آورنده نبودند. خداوند در انتهای این ماجرا تصریح دارد بر اینکه این ماجرا را برای همیشه آیه و نشانه قرار دادیم تا همگان به هوش باشند که در چنین رویدادهایی خداوند همواره جبهه حق را یاری کرده و جبهه باطل را در نهایت به هلاکت می‌رساند.

این قسمت از ماجرای موسی علیه‌السلام گویای آن است که رهبران آسمانى، در بحران‌ها دلى آرام دارند و نیز مایه‌ى آرامش دیگرانند، آنجا که فرمود «کَلَّا إِنَّ مَعِی رَبِّی؛ پروردگارم با من است و به زودى مرا راهنمایى و هدایت خواهد کرد». نکته دیگر اینکه بر اساس این آیات، همواره باید به وعده‌هاى الهى یقین داشت و نباید هنگام برخورد با دشمن، (حتى زمانى که در یک طرف دریا و در طرف دیگر سپاه دشمن است،) مأیوس شد و بر خدا توکل کرد.

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران