اندیشکده| آمریکا از سیاست خارجی ترامپ در قبال ایران نتایج معکوس گرفته است
یک کارشناس با سابقه و ارشد امنیت ملی آمریکا در مقالهای با انتقاد از وضعیت سیاست خارجی کنونی آمریکا، نوشت: آشفتگی سیاست ترامپ در برابر ایران، اولویتهای دیگر آمریکا را تضعیف کرده است.
برت مکگورک از مقامات ارشد امنیت ملی در زمان ریاست جمهوری جرج بوش، باراک اوباما و همچنین دونالد ترامپ بوده و اکنون از اساتید معروف دانشگاه استنفورد و همچنین از اعضای غیردانم اندیشکده کارنگی است، در مقالهای با عنوان «هزینه سیاست خارجی نامتجانس» نوشت: سیاست خارجی دولت فعلی آمریکا فاقد اهداف سازگار، یکپارچگی درونی و سنجش کافی پیش از تصمیمسازیهای مهم است.
در این گزارش که در نشریه فارن افرز وابسته به اندیشکده شورای روابط خارجی آمریکا منتشر شد، آمده است: اهداف با مقاصد افراطی درحالی پیگیری میشوند که به ضروریات تحقق آنها توجه نشده است. اما در دنیای واقعی، دشمنان، رقبا یا متحدان اهداف خود را مستقل از ایالات متحده پیگیری میکنند و در این مواقع ترامپ از تمرکز بر اهداف پرریسک به رهاکردن کامل آنها چرخش مسیر میدهد.
این کارشناس در ادامه با انتقاد از وضعیت سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران مینویسد: ازهمگسستگی و عدم تجانس سیاست خارجی آمریکا در هیچ زمینهای به اندازه سیاست دولت ترامپ در برابر ایران خود را نشان نمیدهد.
در حالی که در راهبرد امنیت ملی و راهبرد دفاع ملی ترامپ، رقابت بزرگ قدرت علیه روسیه و چین مورد تاکید قرار گرفته بود و آسیا منطقهای بود که در اولویت مشارکتهای آمریکا قرار داشت. اما برغم این چرخش راهبردی به سوی آسیا، ترامپ اهداف آمریکا در سراسر خاورمیانه را گسترش داد و بیشتر از همه بر ایران متمرکز شد.
مک گورک نوشت: تاکید بر خروج ایرانیها از سوریه، خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای برجام در کنار افزایش تحریمها علیه ایران و تمرکز بر سیاست فشار اقتصادی تحت عنوان راهبرد فشار حداکثری، از جمله سیاستهایی است که دولت ترامپ بدون در نظر گرفتن هدف مشخص بر اجرای آنها در قبال تهران اتفاق نظر دارد.
در این گزارش با اشاره به پیش فرض آمریکا در اتخاذ این سیاستها و گمانهزنی آنها مبنی بر این که این سیاست فشار، ایران را به زانو درآورده و به پای میز گفتگوها میکشاند و یا این که نظام را تهدید میکند، آمده است: دولت ترامپ به نتایج معکوس راهبرد خود توجه نکردند.
اگر دولت ترامپ احتمال این فرضیه معکوس را در نظر میگرفت، میتوانست رویکردی سازگار با راهبرد امنیت ملیاش را به کار بگیرد و در طرحی بلندمدت ایران را در همکاری و سازگاری با همپیمانان ایالات متحده نگه دارد و به جای خروج از برجام آن را بهینهسازی کند
این تحلیلگر تصریح کرد: سیاست فشار حداکثری هیچ یک از اهداف 12 گانه وزارت خارجه آمریکا را محقق نکرده؛ رفتار ایران تحریکآمیزتر شده؛ گسترش برنامه هستهای ایران افزایش و محدودیتهایش کاهش یافته و پشتیبانی ایران از نیروهای منطقه افزایش یافته است. بنابراین از آنجا که واشتنگتن نمیتواند حتی به یک هدف محقق شده استناد کند باید گفت که سیاست فشار اقتصادی به پایان خود رسیده است.
وی ادامه می دهد که اکنون فقط شاهد با افزایش توجیهات سیاسی توسط واشنگتن هستیم: زمانی که ایران به منافع آمریکا در خلیج فارس حمله میکند، مقامات آمریکایی ادعا میکنند که این حملات نشانهی هراس و وحشتی است که فشار اقتصادی در ایرانیان ایجاد کرده است. زمانی که در حملات وقفه ایجاد میشود، مقامات آمریکایی از احیای بازدارندگی سخن میگویند تا زمانی که دوباره حملات از سرگرفته شود و آمریکا باز به افزایش تحریمها یا حضور نظامی خود در منطقه روی بیاورد.
وی افزود: نه در دولت و نه در کنگره هیچ تلاش جدی برای ارزیابی موفقیتآمیز بودن این سیاست در تحقق اهداف اعلام شده، انجام نمیشود.
در این گزارش آمده است: سابقه سیاست فشار حداکثری تا به امروز نشان میدهد که فشار اقتصادی نتایج معکوسی برای واشنگتن به همراه خواهد داشت و نمیتواند به توافق هستهای تازه و بهتر یا تغییرات چشمگیر در رفتار وسیاستهای ایران بیانجامد.
این کارشناس در بخشی دیگر از این گزارش با اشاره به اقدام آمریکا در ترور سپهبد قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران نوشت: ترور سلیمانی باعث شد تناقضات سیاست آمریکا به اوج برسد. به دنبال این اقدام بسیاری از دستاوردهای آمریکا در خلیج فارس...مخاطره افتاده است.
سیاست فشار حداکثری ترامپ نه تنها در تحقق اهداف اعلامشدهاش شکست خورده بلکه در راستای منافع دو قدرت بزرگی عمل کرده است که در راهبرد امنیت ملی دولت ترامپ مقابله با آنها هدفگذاری شده بود.
در بخش دیگری از انتقاد این کارشناس به وضعیت سیاست خارجی ترامپ، آمده است: واشنگتن از قدرت اقتصادی خود به عنوان اهرمی برای مجبور کردن متحدانش به پیروی از سیاستی استفاده کردهکه به باور آنها یک سیاست بسیار پرریسک و خودنابودگر است. این اعمال زور و قلدری میتواند برای جایگاه آمریکا در اقتصاد جهانی پیامدهای بلندمدتی داشته باشد. این برتری از دیرباز بر پایه این باور شکل گرفته که آمریکا از برتری دلار به عنوان ابزاری برای پیگیری اهداف یکجانبه استفاده نخواهد کرد. چین و روسیه از این ملاحظات برای توسعه شبکههای تجاری با سایر کشورها- از جمله هند و ترکیه- و دورزدن تحریم های آمریکا استفاده کردهاند.
انتهای پیام/