گزارش| معامله قرن؛ عبرت قرن
توافقنامه سازش اسلو سبب انحراف مسیر حرکت ملت فلسطین و ایجاد دودستگی بین آنها شد، اما ۲۶ سال مذاکره بینتیجه، نادرستی آن را اثبات کرد و «معامله قرن» موجب شد این شکاف پر شود.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا پس از حدود سه سال حرف و حدیث درباره طرح "معامله قرن" رسماً از آن رونمایی کرد و طرح را فرصتی بزرگ برای صلح در خاورمیانه معرفی کرد؛ اما از همان لحظات اولیه اعلام طرح، مخالفتها با آن شروع شد؛ از خود آمریکا که برنی سندرز سناتور دموکرات مجلس سنا، آن را غیرقابل قبول و موجب دائمی شدن منازعه دانسته است، تا اروپا که جرمی کوربین رهبر حزب کارگر انگلیس، طرح را تهدیدی برای صلح پنداشته است، و آسیا که کشورهایی چون ایران و ترکیه مخالفت قاطع خود را با آن اعلام کردهاند و فلسطینیها که با اتفاق نظر و اجماعی بیسابقه در طول سه دهه گذشته، یکپارچه با طرح ترامپ مخالفت کردهاند و محمود عباس رئیس حکومت خودگردان فلسطین به آن "نه، نه، نه" گفت.
البته در این میان، بودند برخی کشورهای منطقه چون مصر و عربستان، هرچند نمایندگانی برای شرکت در نشست اعلام طرح نفرستادند، اما در بیانیههایی بهشیوه خود از آن حمایت کردند.
بسیاری از تحلیلگران سیاسی رونمایی از طرح معامله قرن را نتیجه سازش و روندی میدانند که در گذشته تشکیلات خودگردان و برخی از رژیمهای عربی منطقه آن را در پیش گرفتند و ترجیح دادند بهجای گزینه مقاومت، در میز مذاکرات با رژیم صهیونیستی حضور یابند و نتیجهاش این شد که روز به روز مجبور شدند امتیازات بیشتری به این رژیم بدهند و در مقابل چیزی عایدشان نشد.
با وجود این میتوان گفت که مذاکرات سازش اسلو آغاز یک مسیر انحرافی بود و با تغییری که در مسیر آزادی فلسطین ایجاد کرد، بخشی از توان و نیروی فلسطینیها را به بیراهه برد، بیراههای که حال پس از 27 سال با به میدان آمدن «معامله قرن» باطل بودنش برای اهل سازش هم اثبات شده است.
مروری بر امضای توافقنامه اسلو
اولین گامهای امضای توافقنامه اسلو به دو سال قبل از امضای آن، یعنی سال 1991 بازمیگردد، زمانی که کنفرانس مادرید بهسرپرستی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق در مادرید در حال برگزاری بود، هیئتی از سازمان آزادیبخش فلسطین بهریاست ابومازن، در اسلوی نروژ در حال برگزاری مذاکرات سری با هیئتی از رژیم صهیونیستی بود. ابومازن صاحب تفکر مذاکره با صهیونیستها در ساف بود. او از نیمه دوم دهه 1970 روابطی را با یهودیان شرقی و کسانی که خواستار صلح بودند آغاز کرده بود.
بهپیشنهاد یوهان یورگن هولست وزیر امور خارجه وقت نروژ و با تماسهایی که با مقامات ساف و رژیم صهیونیستی گرفت، از 20 ژانویه تا 20 آگوست 1993 بین هیئت فلسطینی بهریاست ابومازن و هیئتی از رژیم صهیونیستی بهریاست یوری ساویئر، مدیرکل وقت وزارت خارجه این رژیم 13 دور نشست سرّی در اسلوی نروژ برگزار شد.
ساف در حالی حاضر به مذاکره سرّی با صهیونیستها شده بود که از یک سو کنست رژیم صهیونیستی هرگونه مذاکره با ساف را ممنوع اعلام کرده بود و از دیگر سوی رژیم صهیونیستی در همین زمان که مذاکرات مادرید برگزار میشد حاضر نشده بود ساف را بهرسمیت بشناسد و با آنها سر یک میز به مذاکره بنشیند. صهیونیستها فلسطینیها را بهشرط آنکه عضو ساف یا ساکن قدس نباشند، در یک هیئت اردنی پذیرفتند.
سرانجام 9 سپتامبر 1993 یاسر عرفات طی نامهای رژیم صهیونیستی را بهرسمیت شناخت و شیمون پرز هم طی نامهای ساف را بهرسمیت شناخت و چهار روز بعد در واشنگتن با حضور بیل کلینتون، توافقنامه اسلو را امضا کردند. این توافقنامه را اعلام مبادی نامیدند، زیرا در آن مبانی و مقدمات صلح بین دو طرف تعریف شده بود و قرار شد پس از این توافق، طی مذاکرات تکمیلی حداکثر تا 5 سال مذاکرات نهایی انجام شود و پس از آن دو دولت، یکی یهودی و دیگری فلسطینی، براساس مرزهای سال 1967 بهوجود آید.
مذاکرات تکمیلی بیفایده
در پی امضای توافقنامه اسلو، یاسر عرفات بههمراه بخشی از اعضای ساف که مورد تأیید رژیم صهیونیستی قرار گرفته بودند در ژانویه 1994 از نوار غزه وارد فلسطین شدند و حکومت خودگردان فلسطین در این تاریخ تشکیل شد. از این تاریخ به بعد 8 مرحله مذاکره بین رژیم صهیونیستی و ساف برگزار شد که حکومت خودگردان از این مرحله به بعد بهنمایندگی از ساف در آنها بهشرح ذیل شرکت کرد:
4 مرحله نخست این مذاکرات برای تکمیل روند سازش و توافق نهایی برگزار شد که عبارت بودند از:
توافقنامه قاهره یا اسلو 2 (1995) (یاسر عرفات ــ اسحاق رابین)
وای ریور اول (1998) (یاسر عرفات ــ بنیامین نتانیاهو)
وای ریور دوم (1999) (یاسر عرفات ــ ایهود باراک)
کمپ دیوید دوم (2000) (یاسر عرفات ــ ایهود باراک)
4 مرحله بعدی مذاکرات با مانعتراشیهای رژیم صهیونیستی تحت عنوان فرآیند سازش ادامه یافت و رژیم صهیونیستی با کاستن از شرایط اولیه در هر مرحله تلاش کرد تحقق هدف اولیه این مذاکرات را ــ که تشکیل دو کشور بود ــ به کنار گذارد:
طابا (2001) (یاسر عرفات ــ ایهود باراک)
آناپولیس (2007) (ابومازن ــ ایهود اولمرت)
گفتگوهای واشنگتن (2010) (ابومازن ــ بنیامین نتانیاهو)
مذاکرات قدس ــ اریحا (2013) (ابومازن ــ بنیامین نتانیاهو)
در مجموع این 9 مرحله مذاکره که از توافقنامه اسلو 1993 آغاز شد و تا مذاکرات قدس ــ اریحا که سال 2013 آغاز شد و تا سال 2014 ادامه یافت نتیجه مذاکره برای حکومت خودگردان و ساف این بود که صهیونیستها در آخرین مرحله از مذاکرات سازش پروندههای قدس، مرزها و امنیت را از روند مذاکرات خارج و اعلام کردند حاضر نیستند حتی در مورد آن کمترین گفتگویی انجام دهند.
تنزل خواسته فلسطینیان از «زمین» به «آزادی اسیران»
خواسته فلسطینیان در مراحل اول مذاکرات در 1991، زمین در برابر صلح بود. آنها خواستار این بودند تا با گرفتن زمینهای خود ــ که مقصود آن سرزمینهای 1967 بود نه تمامی فلسطین تاریخی ــ با رژیم صهیونیستی صلح کنند. اما در آخرین مرحله مذاکرات در سال 2013 خواسته آنها آزادی 104 اسیری بود که قرار بود سال 1994 آزاد شوند و هرگز آزاد نشده بودند.
«معامله قرن»؛ خط بطلان بر روند سازش
اما با وجود همه این امتیازات، باز هم صهیونیستها پا را از این فراتر نهادند. صهیونیستها با زدوبندهایی که با ایالات متحده آمریکا در دوره ترامپ کردند طرح دو دولت را بهکلی به کنار گذاشتند و در «معامله قرن» با کمکِ ترامپ طرح تشکیل وطن قومی یهود را بهعنوان برنامه خود معرفی کردند.
در پنچ پرونده اساسی منازعه فلسطین یعنی آوارگان، قدس، مرزها، شهرکهای یهودینشین و آب، امتیازات نقدی کلانی به رژیم صهیونیستی واگذار شده است و تنها امتیازی که به فلسطینیها داده شده است، وعده نسیه تشکیل یک کشور در آینده و پس از یک بازه زمانی حدوداً چهارساله است.
انحرافی که اسلو بهوجود آورد
اسلو آغاز مسیری در مبارزه ملت فلسطین نبود بلکه ایجاد یک انحراف در مسیر آزادی فلسطین بود، روندی که نشان میدهد صهیونیستها به هیچ وجه بهدنبال مذاکره برای رسیدن به نتیجه نبودهاند و تنها مذاکره را برای مذاکره انجام دادهاند. آنها با گذشت زمان، با تغییر شروط خود، فلسطینیها را از رسیدن به نتیجه دلخواه بازداشتند.
اشکال اسلو این بود که بین فلسطینیان یک شکاف عمیق ایجاد کرد و در حقیقت آنها را به دو دسته سازشکار و مقاوم تقسیم کرد. اسلو با ایجاد راه سازش و مذاکره مقابل مقاومت ایستاد. عدهای از فلسطینیان وارد عرصه مذاکره شدند و عدهای دیگر با عدم اعتقاد به مسیر مذاکره با گروه اول مخالفت کردند. اسلو آغاز دودستگی فلسطینیان بود.
«معامله قرن»، اثبات نادرستی مذاکره و سازش
«معامله قرن» با انکار بیش از دو دهه مذاکره، نشان داد مذاکره با دشمن همیشه نادرست بوده و هست، زیرا با ارائه معامله قرن، آمریکاییها سازشکاران را بدون هیچ نتیجهای پس از نزدیک 3 دهه مذاکره رها کردند. معامله قرن در عین اینکه نادرستی مذاکره و سازش را ثابت کرد یک فرصت را نیز برای فلسطینیها بهوجود آورد و آن اینکه شکافی که بر اثر آغاز روند مذاکرات بین فلسطینیها بهوجود آمده بود عملاً حذف شد. هرچند مدافعان سازش هنوز هم بر مدعای خود اصرار دارند اما فلسطینیان عملاً فهمیدهاند که مذاکره بینتیجه است و در عرصه میدان همه گرد مقاومت جمع شدهاند و این یکدستی تا مدتی دیگر خود را نشان خواهد داد.
انتهای پیام/+