شهید آوینی مسلمانیاش را با امام خمینی(ره) نوسازی کرد/ او در پی تصرف تئوریک ماهیت سینما برای «آرمانهای انقلاب» بود
مسعود نقاشزاده، دوست سیدمرتضی آوینی و مدرس دانشگاه و پژوهشگر هنر از مبانی فکری و دغدغه شهید آوینی در مقالات و نظریههای سینمایی او پرده برمیدارد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در سالگرد شهادت سید شهیدان اهل قلم «سید مرتضی آوینی» بازخوانی اندیشههای او بار دیگر ما را با ابعاد نظری و فکری او آشنا میکند.
شهید آوینی انسانی ذوابعاد بود که این تکثر را میتوان در مقالات و کتب او دید. مطالبی در حوزه سینما، نقاشی و تجمسی، رسانه و ارتباطات، سیاست و فلسفه دارد که با اینکه هر کدام در حوزه موضوعی خاص خود قرار دارد، یکپارچگی در شیوه نگارش و هدفگذاری را میتوان به خوبی لمس کرد.
تبیین تمام اندیشههای او در یک مصاحبه یا یادداشت صحیح نیست چه بسیاری از مسائل مطرح نمیشود و اینگونه درحق وی جفا خواهد شد. بنابراین تصمیم بر این شد تا در مصاحبهای با یکی از فعالین حوزه نظری سینما که با شهید آوینی در دوران جوانی ارتباط داشته است و به مسائل و نظریات او آشنا است گفتوگو شود. گفتوگو با «مسعود نقاشزاده» که کمتر از او درباره آوینی خواندیم اما حرفهای ناگفته و جذابی دارد و بر خلاف برخی دیگر حتی به اندازه یک کلمه قصد بالا رفتن از نردبان آوینی را ندارد.
وی سردبیر مجله سینمایی و معاونت فرهنگی فارابی بود. نقاشزاده یکی از ماندگارترین فیلمهای دفاع مقدس با نام کودک و فرشته را ساخته است. وی همینطور دارای دکتری پژوهش هنر و مدرس دانشگاه است. وی مسئولیتهای متعدد اجرایی از جمله معاون آموزش و پژوهش خانه سینما، معاون پژوهشی دانشگاه صدا و سیما، معاون تولید و مشاور عالی مرکز سیما فیلم و معاون تأمین و تولید مؤسسه رسانههای تصویری به عهده داشته و عضو هیئت علمی دانشگاه است.
آوینی بیوقفه در تکاپوی فکری بود
آقای نقاش زاده دغدغه اصلی شهید آوینی در نگارش مقالات نظری در حوزه سینما چه بود؟ ایشان چه خلأی را احساس میکردند که مجدانه در حوزه مباحث نظری سینما یادداشت مینوشتند؟
در مورد تأملات نظری شهید آوینی درباره سینما، شاید بهتر باشد از آثار منتشر شده او، و اولین کتابش یعنی آینه جادو شروع کنیم. جلد اول کتاب آینه جادو که در زمان حیات سید مرتضی آوینی توسط انتشارات برگ در سال 1370 منتشر شد، حاوی 9 مقاله در مورد سینما است. البته بعد از آن هم در سال 1375 انتشارات ساقی این کتاب را در سه جلد منتشر کرد. جلد اول مقالات و گفتارهای اوست با ویرایش دقیقتر و تازهتر، جلد دوم مجموعه نقدهای سینمایی و جلد سوم هم سخنرانیهای شهید آوینی است.
جلد اول آینه جادو، شامل مقالاتی از آوینی بود که از سال 1367 تا 1369 در فصلنامه فارابی و ماهنامه سوره چاپ شده بود و در حقیقت بازتابی از نظرات او و همینطور مبانی فلسفی و دینی نگاه او نسبت به سینما و هنر بود. در آن 9 مقالهای که در جلد اول آینه جادو هست، اولین مقاله «جذابیت در سینما» و آخرین مقاله «تأملاتی در ماهیت سینما» است که این مقاله بلندترین مقاله سیدمرتضی آوینی و تقریبا 100 صفحه است.
به گمان من، موضوع این دو مقاله یعنی «جذابیت در سینما» و «تأمل در ماهیت سینما»، شاید مهمترین دغدغههای نظری و تئوریک سیدمرتضی آوینی در حوزه سینما بود. در مدتی که او را میشناختم و ایامی که به او نزدیک بودم، او بیوقفه در حال تکاپوی فکری بود و حقیقتجویی و آرمانخواهی، ویژگی اصلی این تکاپو و تلاش فکری بود. او تکاپوی جدی اندیشهای در پارادایم حقیقتجویی و آرمان خواهی داشت. البته تکاپوی فکری او که در قالب مقالات نظری منعکس میشد، متکی به یک تجربه مستندسازی کمابیش 10 ساله هم بود. شهید آوینی از همان اولین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مستندسازی را شروع کرده بود. روشن است که نوشتن این مقالات نمیتوانست فقط متکی به تجربه مستندسازی یا فیلمسازی باشد.
برای شناخت سینما باید فلسفه غرب را شناخت
با وجود اینکه شهید آوینی هنر را به خوبی میشناختند، کافی بود تا از رهاورد هنر به مباحث نظری هنری ورود کنند، اما توجه جدی به فلسفه دارند، علّت آن چیست؟
سیدمرتضی آوینی تجربه عمیق و پر دامنهای در ادبیات، فلسفه، شعر و نقاشی و به طور کلی هنر داشت. اما باور جدی داشت که تمدن غرب محصول فلسفه غرب است است و بنابراین برای شناخت تمدن غرب و سینما که یکی از مظاهر این تمدن است، باید فلسفه غرب را شناخت. به این ترتیب باید توجه کرد که برای مرتضی آوینی، سینما فقط ابزاری برای تبلیغ یا بازنمایی ایدههای فرهنگی مورد علاقه اش نبود؛ بلکه سینما برای او هنری موثر و مبتنی بر یک آبشخور عمیق فلسفی بود.
به زعم او سوبژکتیویسم که مهمترین گرایش در فلسفه غرب شمار میرفت، عملاً باعث پدید آمدن انسان خودبنیاد بیخدا شده بود و سینما نیز محصول چنین تفکر و چنین تمدنی بود. اما میدانست که همین سینمایی که مولود این جریان فکری و فلسفی است، رسانهای فرهنگساز و استراتژیک است. آوینی تأکید داشت که سینما باید جذابیت داشته باشد و ایجاد جذابیت هم نیازمند به تسلط به تکنیک است.
اگر دقیقتر به مقالات و آثار فکری او نگاه کنیم میبینیم که او در مورد سینما پیوسته در مورد جذابیت و تکنیک سخن گفته و از این طریق سعی میکرد درباره ماهیت سینما هم کنکاش کند. در واقع جذابیت در سینما موضوع مهمی برای سید مرتضی بود، چون در دوران او تولید محصولات فرهنگی و هنری که به مخاطب توجهی نداشتند رایج و او بر این باور بود که سینما برای کنشگری فرهنگی، نیازمند جذابیت است.
اما به گمان من، مرتضی آوینی از طریق بحث در خصوص جذابیت در سینما، بنا داشت ماهیت سینما را مورد توجه قرار دهد؛ کما اینکه در مقاله ماهیت سینما به تفصیل در این باره سخن گفته است.
آوینی مسلمانی نوساخته بود
اما نباید فراموش کنیم که مرتضی آوینی انقلابی و مسلمان نوساخته بود. منظورم از نوساخته این است که پس از مواجهه با آرمانهای امام و اندیشه انقلاب اسلامی، بار دیگر مسلمانی خود را از نو ساخته بود. او مسلمانی را بر پایه باورها و آرمانهای انقلاب اسلامی، دوباره برای خود تعریف کرده بود.
پیوند سینما با آرمانهای امام
واقعیت هم این است که انقلاب اسلامی برای مرتضی آوینی امر بسیار مهم تاریخی و چنان که در جایی گفته است انقلاب اسلامی مهمترین نقطه عطف زندگی بشر در افق تاریخ بشریت است. همین امر باعث شده بود که مرتضی دلبستگی عمیق و عاشقانهای به انقلاب و پیش از آن به امام داشته باشد. این وجه نگاه مرتضی آوینی وقتی با نگاه او به سینما و ماهیت سینما پیوند میخورد، باید یک بروندادی میداشت که از نظر تئوریک خودش را راضی کند و بتواند توضیح دهد که سینما در این روزگار به چه کاری میآید و به چه دردی میخورد؟
پس ایشان به دنبال پیوندی میان سینما و به نوعی انقلاب بودند؟
بله، از اینجا بود که بحثهایی در مورد سینمای اشراقی و فطرتگرا را شروع کرد. او از سینما انتظاری داشت که در واقع از کارکردهای فکری پیچیدهترین دستگاههای فرهنگی انتظار داشت. سیدمرتضی آوینی خیلی مایل بود که ببیند چگونه میتوان به لحاظ تئوریک، راهی برای پیوند سینما به آرمانهای انقلاب اسلامی پیدا کرد و این نیروی عظیم را در خدمت آرمانهای انقلاب اسلامی درآورد. البته این کار سادهای نبود و نیست؛ او با این قصد که نظریهپردازی کند و آنها را در حوزههای مختلف سازماندهی و بعد منتشر کند، مقاله نمینوشت.
مقالات آوینی متکی به ذوقورزی شجاعانه او است
آوینی ذوق ادبی و فرهنگی بسیار پرورده شدهای داشت؛ و این خاستگاه او را به میدان چالشهای تئوریک میکشید و چون بسیار اهل مطالعه و در عین حال هنرمند بود، این ذوق به او کمک میکرد که گرایشهای فکری و تعاملاتش در حوزههای گوناگون را تبدیل به تأملاتی نظری و در قالب مقالاتی منتشر کند. اما چنان که گفتم، این مقالات با وجود جسارتی که در آنها هست، با قصد نظریهپردازی و یا ارائه دستگاه نظری معین، نوشته نشدند. بلکه بیشتر متکی به ذوقورزی شجاعانهای است که سیدمرتضی در موضوعات گوناگون در حوزه ماهیت سینما و مسائل مربوط به سینما به کار میبست.
عنوان مقالات سید مرتضی آوینی در آینه جادو نشان میدهد که مرتضی میخواست ماهیت و سرشت سینما و البته سویههای مختلفی که منجر به پدید آمدن یک محصول سینمایی اثرگذار میشود را کندوکاو کند و بعد ببیند که چهطور میتواند آنها را با آرمانهای خودش درباره انقلاب اسلامی پیوند بزند. به همین دلیل، بعدتر هم سیدمرتضی در مورد سنیما فکر کرده و درباره حکمت سینما مطالبی داشته است.
بله، یکی از سؤالات ما هم درباره کتاب «حکمت سینما» است. این کتاب چه مطالبی را دارد و ماجرای نگارش آن چیست؟
این کتاب با عنوان «حکمت سینما» در سال 1374 توسط انتشارات بنیاد سینمایی فارابی منتشر شد؛ حاصل چند سخنرانی در بنیاد سینمایی فارابی درباره سینما بوده است. این سخنرانیها اول به صورت مطالبی در فصلنامه فارابی و نشریات دیگر و بعد هم در قالب کتاب منتشر میشود.
در حکمت سینما هم، سیدمرتضی داشت از طریق کندوکاو در مسائل و اقتضائات و ماهیت سینما و نسبتشان با فلسفه این موضوع را جستجو میکرد که چگونه میتوان ماهیت سینما را تصرف کرد و برای آرمانهای ارزشمندی که به زعم او آرمانهایی تاریخی در افق بشریت به شمار میرفتند، به کار گرفت. بنابراین مسئله سیدمرتضی آوینی صرفاً مواجهه با برخی مصادیق سینما یا مصادیقی که نزدیک به علائق و دلبستگیهای او بودند، نبود.
البته در جلد دوم آینه جادو که نقدهای سینمایی اوست، به برخی از این مصادیق پرداخته و در مورد فیلمهای مختلف چند دوره جشنواره فیلم فجر اظهار نظر کرده و راجع به برخی از فیلمها نقدهای مثبت و منفی هم نوشته است. اما به گمان من، برای او مسئله مهمتر، تلاش برای تصرف تئوریک ماهیت سینما و فراچنگ آوردن آن چیزی بوده است که میتوان آن را در راستای اندیشههای آرمانی به کار گرفت.
او خود را بیش از هر چیز انقلابی میدانست
در نهایت شخصیت آوینی در حوزه نظری و هنری دقیقاً کیست؟
به نظر من مرتضی آوینی، آرمانگرای انقلابی و شجاع بود. انقلابی به دو معنا؛ اول باورداشت عمیق به آرمانهای انقلاب اسلامی و دوم و از آن مهمتر، به مفهوم کسی که توانایی این را دارد که به سادگی و به راحتی بر افکار و اندیشههای خودش بشورد و سر به طغیان بردارد. اصولاً انقلابیگری به عنوان سلوک و منش در وجودش نهادینه شده بود و به همین دلیل در مواجهه با حقایق تازه، دستاوردهای علمی، دانشگاهی و فرهنگی خودش را به سادگی نادیده میگیرد و به ایدههای تازهای دست پیدا میکند.
بنابراین مهمترین وجه شخصیت مرتضی آوینی این بود که در واقع برای خودش جایگاهی به عنوان یک فیلمساز یا نظریهپرداز یا نویسنده قائل نبود. اگر از او میپرسیدیم کیستی و قرار بود بی تعارف پاسخ بدهد؛ شاید میگفت پیش از هر چیزی خود را انقلابی میداند؛ انقلابی آرمانخواهی که حاضر است برای فراهم کردن امکان تحقق آرمانها، همه دستاوردهای خودش را نادیده بگیرد و هر کاری که لازم است بکند. فیلم مستند میسازد، مقاله مینویسد، نقد مینویسد، یا اگر لازم شد تبدیل به یک محقق تاریخ میشود.
او کنشگر فرهنگی آرمانگرا بود. او در واقع بیش از همه نسبت به خودش و دیدگاههایش جسارت داشت و برای حقیقتجویی این کار را لازم و ضروری میدانست. امیدوارم آثار مرتضی آوینی و البته مهمتر از آن، روحیه انقلابی و آرمانخواه او برای جوانانی که امروز در پی آنند که چگونه میشود راهی به سوی قلهها باز کرد، راهی فراهم کند و البته من اطمینان دارم، علاقهمندان سیدمرتضی آوینی به این زوایای روح و زوایای اندیشه او نظر دارند و در صورت علاقه و پیگیری، ظرایف بسیاری بر آنها روشن خواهد شد.
انتهای پیام/