یادداشت| خیری در دانشی که سود ندارد، نیست
اهمیت جایگاه رفیع و بلند استادان در دانشگاه، وقتی آشکار میشود که بدانیم بر مبنای کلام حضرت علی(ع) که فرمود: «خیری نیست در دانشی که سود ندارد»، ترمیم گسست میان علم و نیازهای روز جامعه در گرو نقش آفرینی استادان است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حجتالاسلام والمسلمین محمدحسین مختاری رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی و استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در یادداشتی به مناسبت سالروز شهادت شهید مرتضی مطهری (روز معلم) نوشت: اهمیت جایگاه رفیع و بلند استادان در دانشگاه، وقتی آشکار میشود که بدانیم بر مبنای کلام نورانی حضرت علی(ع) که فرمود: «خیری نیست در دانشی که سود ندارد»، ترمیم گسست میان علم و نیازهای روز جامعه در گرو نقشآفرینی استادان و اعضای هیأت علمی دانشگاهها امکانپذیر خواهد بود.
مشروح یادداشت به شرح ذیل است:
گرامیداشت روز معلم و مقام استاد و سالروز بزرگداشت استاد شهید مرتضی مطهری، به نوبۀ خود یادآور وظایف و رسالت خطیر اساتید زحمتکش دانشگاهها در معرفتزایی دانشجویان است. در این میان ترسیم چارچوب معرفتی جایگاه استاد در بسط و گسترش عقلانیت و حکمت در نظام آموزشی کشور، انکارناپذیر است.
در وهلۀ نخست باید گفت نهاد آموزش عالی کشور از جمله نهادهایی است که در امتداد کارکردهای خانواده و نهادهای دینی همچون مسجد قرار دارد، لذا ضرورت تطبیق مؤلفههای معرفتی نظام آموزشی کشور با نهاد اجتماعی خانواده، اصل راهبردی است که بیش از پیش باید مورد توجه قرار گیرد.
در این مسیر، سیاستگذاری نظام آموزشی کشور نه از موضع بالا به پایین بلکه باید از موضع نیازسنجیهای اساتید دانشگاهها صورت گیرد، چراکه آنان، به عنوان مهمترین عنصر در سیستم آموزشی کشور، از جایگاه رفیعی برخوردارند و فرهیخته محوری صرفاً در ید توانای استادان دلسوز، امکانپذیر است؛ لذا حفظ حرمت و شأن اساتید دانشگاه در میان شاگردان و دانشجویان اصل بنیادین محسوب میشود؛ چراکه رسالت یک استاد دانشگاه، در طول رسالت خانواده و در امتداد حفظ حرمت والدین تعریف میشود.
این مسأله بر خلاف نظامهای سوسیالیستی است که سیاستگذاریهای آموزشی خود را با نفی مؤلفههای معرفتی خانواده و با رویکرد آمرانه دولت و از موضع بالا به پایین ابلاغ میکنند، در این الگو استاد دانشگاه، نه تنها برای تأمین نیازهای معرفتی دانشجویان از خود هیچ اختیاری ندارد، بلکه حفظ حرمت اساتید نیز در نظامهای مدرنیسم چپ با اما و اگرهای متعدد مواجه میشود.
اهمیت جایگاه رفیع و بلند استادان در دانشگاه، وقتی آشکار میشود که بدانیم بر مبنای کلام نورانی حضرت علی(ع) که فرمود: «خیری نیست در دانشی که سود ندارد»، ترمیم گسست میان علم و نیازهای روز جامعه در گرو نقش آفرینی استادان و اعضای هیأت علمی دانشگاهها امکانپذیر خواهد بود، از این رهگذر علم فی نفسه، ارزش تلقی نمیشود، بلکه منافع راهبردی علم برای دانشجویان مطرح است؛ از این رهگذر ویژگیهای شخصیتی و سبک رهبری کلاس درس و متدولوژی تدریس استادان دانشگاه ارتباط ناگسستنی با کیفیت تدریس اساتید دانشگاه ایفا میکند.
با همۀ این تفاسیر، متأسفانه نهاد آموزش عالی در سالهای اخیر با غفلت از ظرفیتهای عظیم اساتید دانشگاهها، در تعمیق معرفتی دانشجویان، نخبهگرایی و اشرافیت علمی را بر مبنای روشمندی علمی و منطبق با نیازهای کشورهای غربی دنبال کرده و با خلع ید استادان، فرهیختهمحوری را به قهقرا سوق داده است.
اصرار بر نخبهگرایی (بخوانید اشرافیت علمی) سازمانی، به جای فرهیختگی استاد محور، حاصلی جز افزایش مهاجرت دانشجویان به خارج از کشور به همراه نداشته است، به راستی آیا این آسیب کلیدی در فضای علمی کشور را نمیتوان نفوذ جریانی بیگانگان در عمق منافع علمی کشور بدون کمترین تبعات و پیامد برای دشمنان نظام اسلامی محسوب کرد؟
متأسفانه نخبهگرایی در برخی دانشگاههای کشور، صرفاً بر اساس معیارهای کشورهای غربی در مقولهای به نام «ISI»صورت میپذیرد و تمام سعی و تلاش ظرفیت علمی کشور بر این نکته منحصر میشود که سوژهها و نیازهای مورد نظر جوامع غربی در داخل کشور و با تحقیقات وسیع علمی و پژوهشی اساتید و دانشجویان ایرانی توأم شود.
برای برون رفت از این بحران آموزشی، بازگشت به نظام آموزش عالی با محوریت اساتید دانشگاه، اجتنابناپذیر است؛ این مهم در گرو تغییر ساختار قدرت از حیطۀ بخشنامههای آمرانۀ نظام آموزشی کشور به سوی تفویض اختیارات به اساتید زحمتکش و پرتلاش محقق خواهد شد.
در این صورت است که دانشافزایی بر سیستم آموزشی کشور مستقر خواهد شد و نقشآفرینی و عزّت روزافزون استادان دانشگاه در پاسخگویی به نیازهای جامعه ارتقاء خواهد یافت، همچنین عزت دانشجویان نیز در قالب نوآوریها و ابتکارات علمی به منصۀ ظهور خواهد رسید و نظام علمی کشور از وابستگی نظری و معرفتی رهایی خواهد یافت.
بدیهی است تأکید بر استادمحوری در نظام آموزشی کشور به مثابۀ اصالتبخشی به دانش، در یک جامعه است، در نتیجه وقتی ساختار معرفتی علم از طریق اساتید با نیازهای بومی و معرفتی جامعه منطبق شود، یقیناً علم به حکمت تبدیل خواهد شد و ترسیم جامعۀ حکمت محور، دور از انتظار نخواهد بود. این مسأله به نوبۀ خود مقدمهای برای بومی کردن دانش در نظام اسلامی است؛ مؤلفهای مهم و راهبردی که دانشگاهها را از بحرانهای متعدد دانشی نجات خواهد داد و علوم انسانی را در دانشگاهها تسریع خواهد کرد.
اهمیت این مسأله از آن جهت است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ظهور مدرنیسم چپگرا، ساختار آموزشی دولتمحور را جایگزین نظام خانوادهمحور کرد؛ در نتیجه نقش اساتید معزز از آن جهت که از خاستگاه خانواده محور برخوردار بود به شدت تضعیف شد، حال بازگشت قدرت به ساختار اساتید، تقویت خانوادهگرایی را موجب خواهد شد؛ زیرا یک استاد دانشگاه، دانشجویان را به چشم فرزندان و خانواده خود مینگرد و این ظرفیت راهبردی در اساتید دانشگاه، کیفیت محوری و فرهیختگی را به جای نخبهگرایی کمّیگرا خواهد نشاند، این مسأله یعنی تحقق مهمترین مطالبه انقلاب اسلامی ایران در تقدم تربیت و تزکیه بر تعلیم که در سایۀ استاد محوری و توجه به نیازهای فرهنگی و معرفتی جامعۀ اسلامی به منصۀ ظهور خواهد رسید.
انتهای پیام/