یادداشت|افق شایستگی ها، مسئله کرونا و تدبیر عالمانه
عضو انجمن جامعه شناسی ایران در یادداشتی به آسیب شناسی از نحوه مدیریت ویروس کرونا توسط دستگاه های مختلف اجرایی در کشور پرداخت.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، علیرضا کلانتر مهرجردی عضو انجمن جامعه شناسی ایران در یادداشتی با عنوان «افق شایستگی ها، مسئله کرونا و تدبیر عالمانه» به آسیب شناسی از نحوه مدیریت ویروس کرونا توسط دستگاه های مختلف اجرایی در کشور پرداخت. متن این یادداشت به شرح زیر است:
ویروس کرونا به عنوان یک پدیدار جدید، اسباب بازاندیشی و شکل گیری گفتگوهایی در عالم گیتی گشته است. اجمالا در یک صورت بندی گفتمانی، عده ای این ویروس را مبدا تغییرات خُرد و به عبارتی نقد و اصلاح در وضعیت های جاری قلمداد کرده و در رویت و پیش بینی اثرگذاری آن، جانب احتیاط را در تحلیل می گیرند من جمله اینکه در نظم آموزشی، آموزش مجازی به عنوان مسیر جدید طرح می گردد.
در طرف مقابل عده ای با اصرار بر مفهوم تحول و گسست، جهان پس ازکرونا را عالمی متفاوت و دارای فاصله جدی، با قبل آن می پندارند که به شکل بنیادی وضعیت های حال را دگرگون خواهد ساخت من جمله از تغییر در نظم جهانی و... در این افق گفته می شود. فارغ از هرگونه سوگیری نسبت به این دو جهت گفتمانی، و به فرض این که نوش یک جرعه آب، از وعده دریا غنیمت است! اینکه این پدیده با این کیفیت و کمیت حضورش، مدیریت و عملکردها را در بوته آزمونی عیان و ملموس گذاشته و ظرفیتِ پرسش هایی بجا را، در افکار عمومی فراهم کرده یک واقعیت مورد تامل است.
درهمین راستا این کوتاه سخن، کرونا را به مثابه فرصت دیدن تدبیر و بازاندیشی آن گرفته و ضمن اشاره به کانون اصلی پروراننده تدبیر؛ یعنی نهاد علم ودانشگاه و برشمردن کیفیت اهم شایستگی های مورد مطالبه، به اشاره ای؛ به ضعف در کارآمدی و کاربست آموزه ها می پردازد.
دورنگری و آینده اندیشی در هر امر و موضوع، از جمله در انقلاب اسلامی ایجاب می کند کانون های توجه، مداخله و اصلاح، اهم و فی الاهم گردند. این مساله در راهبرد و تاملات رهبران انقلابی ایران حضرت امام خمینی(ره) و حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله) برجسته و شواهد آن فراوان است.
علم و دانشگاه، اقتصاد و صنعت، فرهنگ، دفاع و امنیت و ماموریت های نهادی هر یک از جمله کانون های توجه جدی در منطر رهبران جمهوری اسلامی بوده است. مسائل جاری جامعه ایران و افق و دوربینی رسالت انقلاب اسلامی در جهان، ایجاب می نمود دانشگاه در نگاه راهبران آن نقش و اعتباری کم نظیر داشته باشد. البته فارغ از مبانی دینی و ارزشی در اهمیت علم و دانش اندوزی، اندیشه و عملکرد دیگران معاند و مقابل، در کنار تجارب تلخ گذشته ناشی از وادادگی در این کانون ها، در وقوف آگاهی و این اصرار بی تاثیر نبوده است.
تاریخ افتخارات علمی و مشاهده مناسبات جاری حاکم در علم و نحوه عملکرد حاملان و فاعلان مُدعی در تعیین خطوط قرمز، انحصارات و مرزهای آزاد و انحراف، رُبایش و به بیگاری بُردن اصحاب دانش در ایران، مساله ای بنیادین تشخیص داده شد. متاثر از همین تشخیص و شاهد آن، در شرایطی که کشور در بحران و مشکلات ناشی از جنگ و ویرانی های آن به سر می بُرد امام(ره) فرمودند "جنگ مهم نیست حل می شود...اما مساله دانشگاه یک مساله مهم و فوق العاده است افرادی که از دانشگاه بیرون می آیند یا مخرب یا سازنده کشوراند(صحیفه؛ ج19). امام با تلخی از روندی در ایران می گوید که به تبع سلطه پذیر شدن نهاد علم، نظام علمی کشور با صرف هزینه های هنگفت به تربیت نیروی بیگانه از خود و بریده از سنت های علمی فرهنگی می پرداخت.
انقلاب اسلامی که به تاکید انقلابیون و تایید انقلاب شناسان جهان، در وجه نخست، انقلابی فرهنگی بود نمی توانست این روند را نادیده انگارد! لذا شاهد بودیم از همان اوان پیروزی، تحول در نظام علمی و فرهنگی آن به عنوان فرضی مهم مورد توجه قرار گرفت و بازسازی این نظام، رسالت مهم و تعریف شده ملی گردید به میزان و شدتی که امام (ره) در پیام بهار سال 59 از لزوم انقلاب اساسی در دانشگاههای سراسر کشور سخن گفتند و انقلاب فرهنگی و شکل گیری شورایی عالی به جهت تحقق این هدف، محصول آن بود.
علی رغم اصالت این انتظار و فارغ از همه کش و قوس ها، افراط و تفریط ها در برداشت و تفسیر این آرمان، امامین انقلاب از هر فرصتی در بیان این ویژگی های انقلاب اساسی در کانون علم و دانش، فروگذار نکردند با بررسی سخنان ایشان اهم شایستگی ها و رسالت های مورد تاکید نهاد علم عبارت است از:
-رسالت خودیابی و خودباوری علمی فرهنگی
-رسالت هوشیاری، مسولیت و تعهد به اجتماع در قبال مسایل و عملکردها
-رسالت تربیت عنصری معنوی و پایبند به اخلاق و تخصص
-رسالت جهان-دانش پژوهی و دانش گستری و پذیرش جویندگان آگاهی
-رسالت قرابت و صف واحد مراکز علمی فرهنگی حوزه و دانشگاه و پرهیز از دو انگاری نامیمون
-رسالت علم نافع، مستقل و سازنده
به این مبنا و مقدمه و با گوشه چشمی در بررسی عملکرد علمی- مراکز اعتبارسنجی- در این سالها کشورمان از پیشرفت و تحولات چشمگیر در حوزه علم و نهاد علم برخوردار بوده که باعث مسرت است. بر اساس گزارش توسعه انسانی سازمان ملل که زیر نظر دفتر توسعه آن سازمان منتشر می شود جمهوری اسلامی در این چهار دهه با 5 رتبه صعود در این شاخص، سریع ترین رشد را در میان کشورها به خود اختصاص داده است که نظام آموزش و یادگیری از شاخص های اصلی در این سنجش است. همچنین مرکز منطقه ای اطلاع رسانی علوم و فناوری، رتبه تولید علم ایران را در سال 2018 شانزدهم جهان و اول منطقه و کشورهای اسلامی اعلام کرد که بیانگر رشد کمی قابل توجه تولیدات علمی است.
در عرصه تحقیقات سلول های بنیادی، درمان ناباروری، پیوند مغز استخوان، کلیه، قرنیه وکبد، ایران در میان 5 کشور برتر، و به لحاظ گستردگی و کمیت شاخص های آموزش عالی در میان 10 کشور اول دنیا قرار دارد. در زمینه تولیدات علم پزشکی نیز رتبه 16 را کسب کرده است هر چند در ارزیابی شاخص نوآوری، در رده 61 کشورهای نوآور جای گرفته است.
شایستگی و رسالت های مورد انتظار از نهاد علم متاثر از طلوع انقلاب اسلامی که اجمالا بدان اشاره شد، خبرها و شواهد توفیقات علمی گزارش شده از مراکز اعتبارسنجی و در هم سنجی و مقایسه این دو با نظام تدبیر و عملکرد به مصداق علم چندان که بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست نادانی، علی رغم مهم و مایه مباهات بودن توفیقات، بیانگر یک ضعف و نگرانی راهبردی است که اگرچه در برخی مولفه ها به قرار آنچه که اشاره شد توفیق و پیشرفت رضایت بخش و حتی در برخی فراتر از انتظار است اما نظام آموزش عالی و مدیریت در ایران با توجه به اهداف و آرمان های مورد انتظار، در اعتبار سنجی اثربخشی آموزش های فرهنگی دانشگاهی (در عمل) دارای کاستی است و در سنجش نهادینگی تدبیر علمی بر اساس معیارهای مطرح در گفتمان انقلاب اسلامی و درج شده در اسناد بالادستی دچار خلا جدی بوده و نتیجه آن بروز نقص در اعمال مدیریت و عملکرد هاست بالاخص زمانی که با وضعیت های پیچیده مواجه شویم در حالیکه شاید در نگاه خُرد، تخصصی و فردی آمارها بیان متفاوتی داشته باشند.
رویدادها، بحران ها و پدیده های ناگوار نقش لابراتور و آزمایشگاه را در سنجش تدبیر علمی کشور و ارزیابی توفیق آن، ایفا می کنند. مصداق و نمونه بارز این ظهور کیفیت علمی- عملی (تدبیر)، وضعیتی بود که در حین درگیر شدن جامعه ایران به کرونا پیش آمد. کرونا و شیوع آن در همان آغاز، این آشفتگی و ابهام را نشان داد که مشخص نبود چه نهاد و فردی باید مسولیت مواجهه راهبردی با مساله را عهده دار شود؟ شورای امنیت ملی، وزارت کشور، سازمان مدیریت بحران، وزارت بهداشت... کدام یک و چه کسی مسول است؟
باری "ستاد ملی مقابله با کرونا" با حضور وزرای کشور، راه و شهرسازی، آموزش و پرورش، علوم و تحقیقات، میراث فرهنگی و گردشگری، فرهنگ و ارشاد اسلامی و روسای ستاد کل نیروهای مسلح، صدا و سیما، حج و زیارت، برنامه و بودجه و دادستان کل، سخنگوی دولت و فرمانده نیروی انتظامی با مصوبه شورای عالی امنیت ملی تشکیل و ریاست آن به وزیر بهداشت، درمان وآموزش پزشکی سپرده شد. اولین نشانه ضعف تدبیر، در انتقاداتِ فراوانی ظهور یافت که سطح مدیریت، و نگرانی از پیش بینی کارآمدی ستاد مذبور را مطرح ساخت تا جایی که شورای امنیت ملی تصمیمات ستاد را، به مثابه تصمیم این شورا خواند و نهایتا هم با مسولیت رییس جمهور جلسات شورا تشکیل و ادامه یافت!
اپیدمی کرونا، اگر چه در ظاهر و نگاه خُرد، مساله ای مرتبط با حوزه پزشکی و درمان است اما به استناد تعریف سازمان بهداشت جهانی از سلامت بدون نگاه بین بخشی و بین رشته ای و مسئول سازی حوزه های مرتبط و پاسخ گو کردن موثر، مداخلات از توفیق قابل و حداکثری برخوردار نخواهد گشت. توضیح اینکه حداقل الگوی مورد انتظار در مواجهه با کرونا تشکیل شورایی به مدخلیت شورای عالی امنیت ملی، شورای عالی رفاه و تامین اجتماعی و شورای فرهنگ عمومی است چرا که این اپیدمی دارای نبش و جنبه اجتماعی امنیتی، اقتصادی معیشتی و فرهنگی بوده و می باشد و این مدخلیت قطعا موجبات کارویژه سازی های متناسب فکری و نوآورانه، با ماموریت های ذاتی هر یک از نهاد های مرتبط خواهد بود.
اجمالا؛ از منظر فرهنگی گستره جمعیتی فوت شدگان ناشی از بیماری کرونا و اهمیت تکریم و حفظ کرامت جانباختگان و خانواده آنان در قاموس فرهنگ اسلامی و ملی ایجاب می کرد و می کند با تعطیل و تحدید شدن مراسم سنتی تدفین و حذف امکان مراقبت های تسکینی، در قبال چالش ایجاد شده در فرایند اِعمال سوگ والتیام داغ که موجبات صدمات روحی روانی فراوان به خانواده و اطرافیان متوفی درحال و آینده میگردد فکری و پاسخی ارایه و عملیاتی شود. آیا ضروری نیست مرتبطین این حوزه و متولیان علمی فرهنگی - شورای فرهنگ عمومی- جهت مواجهه با اضطراب انباشتی خانواده های درگیر، جایگزین و مسیر تخلیه و تسلی برای آن بیاندیشند؟ به همین سیاق در کنترل آثار و مصائب اقتصادی اجتماعی و امنیتی آن ( بر طبق نظرسنجی ها، بیش از 60 درصد مردم، خود را در وضعیت حمایت اضطراری می دانند). به نظر می رسد واگذاری مسولیت به ستاد ملی کرونا به شکل فعلی آن و با رویکرد مدیریت صرف بیمار و بیماری و تحمل فشار بر شانه تدبیر مردم نمی تواند وافی به مقصود باشد.
این تجربهِ تدبیر و لزوم مواجهه مناسب تر با مسائل اپیدمیک آتی ناشی از آن، ضروری می سازد که اولا؛ به تامین سند و راهبرد مواجهه با وضعیت های اضطراری( محلی، ملی و جهانی)، با تامل در تجارب ملی و بین المللی همت گماشت و ثانیا با همکاری اجتماعات، انجمن های علمی و سایر ظرفیت های نخبگانی به تدوین نظام اثربخشی آموزشهای فرهنگی دانشگاهی در عمل روی آورد.
انتهای پیام/