در خانه بمانیم، کتاب بخوانیم| «پیدایش و شکل‌گیری تعلیم و تربیت نوین در ایران عصر مشروطیت»؛ موانع نخبه‌پروری در ایران چه بود؟


آرمان ترقی و آموزش نخبگان با برافتادن امیرکبیر و آغاز صدارت میرزا آقاخان با موانع زیادی روبرو شد و اعمال محدودیت در تألیف و انتشار کتاب، روزنامه رسمی و مخالفت با ورود تأسیسات علمی و فناوری، ضربه زیادی به رویکرد نخبه‌پروری در ایران زد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از همدان، آموزش و پرورش به عنوان نهادی مؤثر در تربیت فرزندان و انتقال فرهنگ، آداب و رسوم و میراث گذشتگان به نسل آینده در دوره‌های مختلف با فراز و فرودهایی روبرو بوده است.

پس از انقلاب مشروطه، تعلیم و تربیت وارد مرحله جدیدی شده و مدارس جدید در کنار مکتب‌خانه‌ها و مدارس علمیه سربرآوردند؛ مراکزی که نخستین آن‌ها، دارالفنون بود.

از مهم‌ترین اهداف آموزش و پرورش در عصر مشروطیت که امروز نیز دنبال می‌شود؛ آرمان توسعه اجتماعی و اقتصادی در پرتو آموزش همگانی است.

در کنار آموزش عمومی، ارتقاء دانش و کسب مهارت‌های مختلف برای برطرف کردن نیازهای جامعه، بهبود معیشت عمومی و خودکفایی فنی از اهداف مهم آموزش‌ و پرورش ایران در گذشته و حال بوده است.

کتاب «پیدایش و شکل‌گیری تعلیم و تربیت نوین در ایران عصر مشروطیت» نوشته سعید خرم‌روئی سعی کرده تا به بررسی ویژگی‌های آموزش و پرورش و موانع و مشکلات آن بپردازد.

این کتاب در 419 صفحه به وسیله انتشارات دانشگاه بوعلی سینا منتشر شده و شامل 3 فصل می‌شود: سیمای ایران در آستانه عصر مشروطیت، تعلیم و تربیت در آستانه عصر مشروطیت و آغاز پیدایش رویکردهای نوین تعلیم و تربیت.

 

 

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «آرمان ترقی و آموزش نخبگان با برافتادن امیرکبیر و آغاز صدارت میرزا آقاخان که نماینده افکار ارتجاعی زمان خویش بود با موانع زیادی مواجه شد.

اعمال محدودیت در تألیف و انتشار کتاب، روزنامه رسمی و مخالفت با ورود هرگونه تأسیسات علمی و فناوری از مشخصات این دوره است.

وی حتی با تأسیس تلگراف مخالف بود و تصمیم داشت استادان اروپایی جذب شده در تنها مؤسسه آموزش عالی نوبنیاد ایران(دارالفنون) را به کشورشان عودت دهد زیرا روش‌های آموزشی(علمی-عملی) به کار گرفته شده در این مؤسسه هرچند تا اندازه‌ای مقدماتی بود؛ می‌توانست برای هیئت حاکمه خطرآفرین باشد.

به هر نحو اعمال محدودیت‌ها در راستای آزادی عمل استادان در تحقق اهداف تربیتی مدرسه موجب شد آسیب جدی به رویکرد نخبه‌پروری وارد آید.

ناصرالدین شاه نیز نسبت به پیشبرد آرمان ترقی مردد بود زیرا احتمال می‌داد مدرسه، کانون اندیشه‌های سیاسی همچون آزادی‌خواهی، قانون‌خواهی و غیره گردد؛ از سوی دیگر آبرو و حیثیت حکومت قاجار را در گرو ادامه فعالیت دارالفنون می‌دید زیرا تنها مؤسسه آموزش عالی تخصصی برای تربیت صاحب منصبان آینده بود و تحصیل و کسب مدرک علمی آن، جایگاه خاصی در سطح اجتماع و دربار پیدا کرده بود».

انتهای پیام/744/ی