هنر و ادبیات انقلاب ـ ۲ / اپرتهای انقلابی تا شبه داستان و گزارشنویسی در مشروطه
ادبیات دوره مشروطه، اعم از شعر و نثر، نقش بزرگی در فراز و فرود نهضت مشروطه ایفا کرده است. این ادبیات هم بر مشروطه و مشروطیت تاثیر گذاشت و هم از آن متاثر شد.
خبرگزاری تسنیم- سعید تشکری
هنر و ادبیات انقلاب گفت دوم:
تجددخواهی در دوران مشروطه نهایتش به استبداد رسید و همین سرنوشت هم در انتظار میراث هنر مشروطه بود. انقلاب مشروطه برای ما در سه عرصه داستان و نمایش، موسیقی و نقاشی فوقالعاده است. حالا بیاییم در دو حوزه داستان و نمایشنامهنویسی آن را بررسی کنیم.
حوزه ادبیات داستانی
در حوزه داستان در دوران مشروطه چه تغییری ایجاد میشود؟
در گزارشهای تحقیقی آمده است، ادبیات دوره مشروطه، اعم از شعر و نثر، نقش بزرگی در فراز و فرود نهضت مشروطه ایفا کرده است. این ادبیات هم بر مشروطه و مشروطیت تاثیر گذاشت و هم از آن متاثر شد. رنگ و بوی به شدت سیاسی و بعضاً اجتماعی این ادبیات به خوبی در آثار نویسندگان این دوره بازتاب یافته است.
محمدجعفر یاحقی، استاد و محقق دانشگاه فرودوسی مشهد، در جایی میگوید: «در اینکه در تقسیمبندی دورههای ادبی، دوره مشروطه را باید دنباله ادبیات کلاسیک فارسی به شمار آوریم یا آن را به مثابه درآمدی بر ادبیات معاصر فارسی قلمداد کنیم، یا اینکه از اساس برای آن حساب جداگانهای باز کنیم، میان ادبیاتشناسان توافقی نیست.»
دقیقتر اینکه ادبیات منسوب به این دوران که «ادبیات مشروطه» خوانده میشود، متعاقب آشنایی پیشگامان تجددخواه با مظاهر تمدن جدید و با افکار و آثار نویسندگان و متفکران سدههای 18 و 19 مغربزمین، تدریجاً شکل گرفت و با آزادیخواهی و قانونطلبی پابهپا پیش رفت. با انتشار روزنامه و تأسیس دارالفنون (1268ق / 1851م) روند آشنایی ایران با جهان نوین رو به شتاب نهاد. رواج ترجمه به عنوان یک امر فرهنگی مهم و ترجمه آثار مهمی چون تاریخ «پطرکبیر»، «شارل دوازدهم» و «اسکندر مقدونی» همگی از ولتر، و رمانهای تاریخی و علمی مانند «سه تفنگدار»، «کنت مونت کریستو» و «لویی چهاردهم» از الکساندر دوما، «تلماک» از فنلن، «روبنسون کروزوئه» از دانیل دوفو، «مسافرتهای گالیور» از جاناتان سویفت و بالاخره «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» اثر جیمز موریه به ترجمه میرزا حبیب اصفهانی، راه را برای آشنایی با بسیاری از مسائل مربوط به زندگی مغرب زمین باز کرد و سرانجام به شکلگیری حلقههای روشنفکری در ایران منتهی شد.
از دهههای پایانی سده سیزدهم/ نوزدهم پای تجددخواهی به ادبیات هم باز شد و نویسندگان پیشگام با نقد سنتیهای ادبی گذشته، ضرورت تحول در ادبیات دیرین فارسی را یادآوری میکردند و ادبیات نوین مشروطه با ایدهها و نظریههای متفاوت با گذشته، از اینجا شکل گرفت.
در این مسیر از کوششهای نویسندگانی مانند میرزافتحعلی آخوندزاده (متوفای 1295/1878)، میرزا ملکمخان (م1326/1908)، میرزا آقاخان کرمانی (م1314/1896)، زینالعابدین مراغهای (م 1328/1910) و عبدالرحیم طالبوف باید یاد کرد که در واقع با نظریه نوینی که در ادبیات مطرح کردند، با تکیه بر دو اصل سادهنویسی، بر ورود تفکر فلسفه اثباتی غرب در ادب فارسی نیز تأکید داشتند. به این ترتیب مقارن با اوجگیری نهضت مشروطه در ایران، ادبیات نوینی پا به عرصه وجود گذاشت که به دلیل مشخصههایی که داشت، بعدها به «ادبیات مشروطه» نامبردار شد.
در ادبیات مشروطه نثر هم مانند شعر و شاید بیشتر از آن اهمیت پیدا کرد. پیدا شدن انواع جدید نثر مثل متون ترجمه، داستان، ادبیات روزنامهای، رمانهای تاریخی و مانند اینها، اهمیت نثر را در این دوره بیشتر کرد. شیوهای که در نثر سنتی فارسی به قائممقام فراهانی (1252/1836) ختم میشد، یعنی نثر منشیانه و ادبی تقریباً با «منشآت» قائممقام راه تازهای در پیش گرفت که بنای آن بر سادگی و پرهیز از پیرایههای ادبی بود. این خصلت با فن ترجمه و روزنامهنویسی سازگاری بیشتری داشت و به علت حجم بالای این آثار در دوره قاجاری، با سرعت رو به گسترش نهاد و در آثار کسانی مانند محمدتقی خان سپهر ملقب به «لسانالملک» (1297/1880) و رضاقلیخان هدایت (1288/1871) دنبال شد.
با این حال نثر امثال سپهر و هدایت را شاید نتوان به دوره مشروطه نسبت داد، هرچند که به عنوان بستر و زمینه پیدایی نثر این دوره قابل ذکر است سادگی زبان و نزدیکی آن به گفتار، از طریق راهیابی اصطلاحات و واژگان گفتاری به نثر ـ که روزنامهنویسی و ترجمه مروج آن بودند ـ از ویژگیهای بارز این نثر به حساب آمده است. رواج مقاله و گزارشنویسی به شیوه فرنگی آن، بر این جریان تأثیر گذاشت و سادهنویسی را بیش از پیش ترویج کرد. به این ترتیب راه بر نثر ساده آثار و نوشتههایی از قبیل: «مسالک المحسنین» و «کتاب احمد طالبوف» یا «سیاحتنامه ابراهیمبیک» اثر حاج زینالعابدین مراغهای ـ که هر سه از کتابهای تأثیرگذار در اندیشه و زبان عصر مشروطه بودند ـ هموار شد؛ به ویژه که پیش از آن زبان نرم و داستانی فارسی در کتابهای دیگری از قبیل: «هزار و یک شب» عبداللطیف طسوجی و «امیر ارسلان نامدار» اثر نقیبالممالک نیز تجربه شده بود. سفرنامه و خاطرهنویسی هم از رهاوردهای ادبی دوره قاجاری و آستانه ادبیات مشروطه است. سفرنامههای ناصرالدینشاه یعنی «سفرنامه فرنگستان» و همچنین «سرگذشت سفر مکه» امینالدوله، روزنامه «خاطرات اعتمادالسلطنه» و «خاطرات حاج سیاح» از این قبیل است .
حوزه نمایشنامه نویسی
از رهاوردهای دیگر ادبی این دوره، نمایشنامهنویسی به شیوه جدید است که پیش از آن با ترجمه آثار مولیر (م1673) و کارهای میرزافتحعلی آخوندزاده آغاز شد و با آثاری نظیر «بقال بازی در حضور» منسوب به اعتمادالسلطنه و نمایشنامههای میرزاآقا تبریزی و ملکمخان دنبال شد.
نمایشنامهنویسی که در این دوره با اقبال مواجه شده بود، پس از استقرار مشروطه با آثار کسانی مانند مرتضی قلیخان مؤیدالممالک فکری (1337/1919) و احمد کمالالوزراء (1309/1892) ادامه پیدا میکرد و زمینه برای پدیدآمدن آثار جدیتر و فنیتری نظیر «جعفرخان از فرنگ آمده» حسن مقدم که در واقع باید در زمره نخستین آثار نمایشی فارسی به سبک کاملاً جدید و در زمره ادبیات معاصر فارسی بررسی شود، فراهم آمد.
از دیگر رویکردهای ادبی این دوره، رو آمدن هنر طنزنویسی و گسترش آن است. این فن که از گذشتههای دور در ادب فارسی به شکلی کاملاً فنی و تخصصی برای خواص ادامه داشت، در این دوره به هنری عام و مردمی بدل شد و سر از روزنامهها درآورد و به همین دلیل توانست تأثیر شگرفی بر جریانهای سیاسی و فرهنگی عصر مشروطه بگذارد. بیگمان در این هنر باید «چرند و پرند» دهخدا را که در روزنامه «صوراسرافیل» منتشر میشد و همچنین طنزهای منظوم سید اشرفالدین گیلانی را که در روزنامه «نسیم شمال» رشت انتشار مییافت، در صدر همه مورد توجه قرار داد. با گسترش اقدامات ادبی و فرهنگی که در آستانة نهضت مشروطه صورت گرفت و حرکتهای ترقیخواهانهای که امیرکبیر آغاز کرده بود، چهره فرهنگی جامعه ایرانی کاملاً تغییر کرد و برای تحول به یک مرحله نوین اجتماعی آماده شد؛ بهویژه که گروهی از تحصیلکردگان دارالفنون و فرنگرفتگان به شکلهای مختلف به جریان نوگرایی اجتماعی و فرهنگی دامن میزدند و ضرورت آشنایی مردم را با پدیدههای نو و مظاهر فرهنگ جهانی که با شتاب رو در ترقی داشت، بیش از پیش یادآوری میکردند.
ادامه دارد...
انتهای پیام/