شبکه نمایش خانگی|ویدئو چکی به نام یک سریال/ بازی خستهکننده منوچهر هادی با سریالهای یکنواخت
سریالهای شبکه نمایش خانگی فرصت خوبی برای سازندگان سریالهای آبکی است تا پول هنگفتی به جیب بزنند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، نقدها به شبکه نمایش خانگی در ادامه پخش قسمتهای جدید سریالهای این گونه جدید رسانهای نقدها به درام و داستانهای آن موج تازهای پیدا کرده است.
از آنجایی که این سریالها ماهیتاً با فصلبندی همراهاند و شاید تا چند فصل ساخته و نمایش داده شوند، در ایران نیز سازندگان آن قصد دارند تا سریال خود را تا بعضاً تا سه یا چهار فصل بسازند. اما نکته مهم برای ساخت سریال تا چند فصل داشتن پیرنگ، تم و جذابیت کافی در درام برای فراز و فرود داستانی طولانی است.
اما سریالهای نمایش خانگی ما نه تنها عموماً از این نکته مهم تهیاند بلکه خلاف آن در خستهکننده بودن و نداشتن طرح کافی دارای تمشک طلاییاند. بسیاری از این سریالها در بخش کامنتهای خود در بسترهای اینتنرتی خود دارای نقدهای تند و نظرات صریحی درباره بیارزش بودن آن بودند اما یکباره با مطرح شدن نقدهای جدی و تند از سوی منتقدین سینمایی، کامنتهای یکپارچه با تعابیر یکنواختی مانند عالی و بینظیر در ذیل سریالهای مذکور مطرح شده است که به نظر میرسد از سوی هواداران بازیگران سریال است تا بتواند کمی فضا را به نفع سریال تغییر دهد.
اما این تمام ماجرا به عنوان نادیده گرفتن حقوق مخاطب برای گرفتن وقت و هزینه لازم مخاطب نیست، بلکه کارگردانانی مانند منوچهر هادی بعد از ساختن یک فصل سریال «عاشقانه» سراغ ساختن سریال دیگری با نام «دل» میرود و بعد از ساختن یک فصلی که نمایش آن تمام نشده است به سراغ ساخت فصل دوم سریال قبلی با نام دیگری میرود و احتمالاً بعد از ساختن فصل دوم سریال قبلی به سراغ ساختن فصل دوم سریال فعلی –دل- میرود. این بازی با فکر و وقت مخاطب چه توجیهی دارد؟
*زندگی تماشاگر کالایی بیارزش برای سریالسازان آبکی
این شیوه ساخت و نمایش سریال در شبکه نمایش خانگی نشان دهنده عدم توجه به حقوق مخاطبین در این رسانه جدید تصویری است که در آن مخاطب و وقت آن را کالایی بیارزش تلقی میکنند. در این زمینه دو نفر از منتقدان و فعالان رسانهای به تازگی در صفحات مجازی مطالبی را نوشتهاند که مورد توجه قرار گرفت.
یکی از آنان –آرامه اعتمادی- بعد از خبر ساختن فصل دوم سریال عاشقانه با این مضمون که شبکه نمایش خانگی بیشتر شبیه خانه سازندگان این سریالها شده است خطاب به منوچهر هادی از وی خواست که دست از سر شبکه نمایش خانگی بردارد.
وی در حساب توئیتری خود نوشت: «قسمت 23 سریال دل، با 52 دقیقه در بازار پخش و ارایه شده. از سر کنجکاوی دقایق مفیدش را محاسبه کردم؛ با حذف صحنههای «موسیقی(کلیپطور)»، «آنچه دیدهاید» و «آنچه خواهید دید» و «فلش بک»ها، با اغماض، حدودا 29 دقیقه روند داستانگویی این قسمت بوده.»
یکی دیگر از نویسندگان سینمایی نیز در این زمینه اینگونه نوشت که برای نگارش یادداشتی درباره سریال «دل» 15 قسمت را در مدت زمان کوتاهی تماشا کرده است بدون اینکه چیزی از دست برود. او سریال دل را یک زباله عنوان کرده است. وی در بخش نظرات اشاره کرده است که طرفداران بازیگران سریال مذکور برای ابراز خشم خود به صفحه توئیتر او حمله کردهاند و هرچه از دهانشان درآمده است به او گفتهاند. اما این نقطه پایان ماجرا نیست زیرا آنقدر این سریال مخالف و منتقد دارد که بعد از کامنتهای متملقین سلبریتیهای این سریال، آنان به مواجهه با هواداران پرداختند.
*فرصت خوب برای چسباندن سروته سریالهای قبلی و بعدی
به نظر میرسد که این شیفت کردن سازندگان سریالها فرصت خوبی است برای آنان تا زمانی که مخاطبین داستان و فضای سریال قبلی را که بیسروته بوده است فراموش کنند وارد ساخت و نمایش سریال جدید شوند. اتفاقی که دقیقاً برای سریال عاشقانه افتاده است مخاطبین جدیدی که شاید بدون تماشای سریال قبلی نیز بتوانند سریال جدید را که عنوانی جدید نیز پیدا کرده است تماشا کنند.
*برای خرید از بقالی هم کت شلوار و کروات میزنند
این رویه جدای از شیادی و کلاهبردای از وقت و هزینه مردم منجر به تنزل ذائقه و سطح مخاطبین شده است. مخاطبین این سریالها مدام در حال تماشای خیانت و عشقهای چند ضلعی هستند. کاراکترهای این سریالها یا در اوج فقر و بدختیاند یا در اوج رفاه و ثروت. آدمهای سریال دل برای رفتن به یک سوپر مارکت کت و شلوار و کروات میزنند و آخرین ماشینهای گران قیمت را زیر پای خود دارند از آن طرف بخش دیگری از کاراکترها آنقدر بدبخت و بیکس اند که باید از وسط خیابان جمعشان کرد.
این میل شدید برای تبرج و تجمل واقعاً جای تعجب و سؤال دارد؟!
به راستی این جامعه امروز مردم ما است؟ کجای این شهر و کشور این چنین زندگی میکنند که آدمهای سریال دل؟ لاقال کاراکترها را قدری خاکستری کنیم که باورپذیرتر باشند. ما که در نسبت میان اخلاق، فرهنگ و تمدن ایران و مردم زحمت کشیده آن در تاریخ بینسبتیم و رسماً در جزیره تنهایی خود زندگی میکنیم، لااقل داستانی برای آنان تعریف کنیم که وقتشان را حرام نکنیم و به دین و فرهنگ آنان خیانت نکنیم.
باور کنیم که فیلمهای دوران قبل از انقلاب هرچه بود و باهر محتوایی لااقل مردم را از دیدن و وقت گذاشتن برای آن پشیمان نمیکرد و با حس و حال و هوای زندگی مردم در طبقه متوسط و عمومی جامعه یک ربط و منطقی داشت.
اینجا است که باید از مدیران و مسئولان فرهنگی کشور خصوصاً سازمان سینمایی سؤال کرد که متولی این حوزه چه کسانیند؟ آیا جداکردن بخش شبکه نمایش خانگی با توجیه یک کاسه کردن پروانههای ساخت و نمایش آثار شبکه نمایش با فیلمهای سینمایی به منظور صرفهجویی در وقت و هزینه زمینه را برای جولان دادن محتوای غیر متعارف و ساخت آثار بیارزش فراهم نکرده است؟
انتهای پیام/