گزارش تاریخ|چگونه فعالیتهای فراگیرترین حزب جمهوری اسلامی متوقف شد؟
"حزب جمهوری اسلامی" که فراگیرترین حزب در تاریخ احزاب جمهوری اسلامی شناخته میشود، به دلیل غالب شدن چپها و تکروی آنان با موافقت امام خمینی تعطیل شد.
گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم- 11 خرداد سال 1366 حزب جمهوری اسلامی ایران با درخواست آیتالله خامنهای و حجتالاسلام هاشمیرفسنجانی و با موافقت امام خمینی (ره) فعالیتهای حزب جمهوری اسلامی متوقف شد.
آیتالله خامنهای و حجتالاسلام هاشمیرفسنجانی در نامهای به امام ضمن اشاره به انگیزه تاسیس حزب جمهوری اسلامی در آغاز انقلاب و خدماتی که حزب به انقلاب اسلامی کرده بود، عنوان کردند در شرایط موجود، ضرورتی برای وجود حزب نیست و جامعه به وحدت و انسجام نیازمند است و ممکن است تحزب بهانهای برای ایجاد اختلاف و موجب خدشه در وحدت ملت گردد. آنان پیشنهاد دادند حزب جمهوری اسلامی فعالیتهای خود را متوقف کند.
امام نیز پاسخ به نامه آیتالله خامنهای و حجتالاسلام هاشمیرفسنجانی، با این پیشنهاد موافقت نمود. در نامه امام آمده بود: «...موافقت میشود، لازم است، تذکر دهم که حضرات آقایان مؤسین محترم حزب مورد علاقه اینجانب میباشند، امیدوارم همگی در این موقع حساس با اتفاق و اتحاد در پیشبرد مقاصد عالیه اسلام و جمهوری اسلامی کوشا باشید...».
اولین حزب فراگیر
یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی با تایید امام خمینی (ره)، حزب جمهوری اسلامی با انتشار بیانیهای اعلام موجودیت کرد. موسسان آن آیات و حجج اسلام محمدحسین بهشتی، سیدعلی خامنهای، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، اکبر هاشمی رفسنجانی و محمدجواد باهنر بودند.
این حزب پس از اعلام موجودیت، در تهران و شهرستانها اقدام به عضوگیری کرد که گفته میشود حدود 2 میلیون نفر در سراسر کشور عضو این حزب شدند که در تاریخ احزاب جمهوری اسلامی ایران بیسابقه است.
حزب جمهوری اسلامی که با هدف کادرسازی و پرورش مدیران و شخصیتهای سیاسی همسو با دیدگاههای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی انقلاب اسلامی و امام خمینی (ره) برای اداره نظام تاسیس شده بود، در چند انتخابات نقش داشت. نخستین آن، انتخابات خبرگان قانون اساسی بود که حزب توانست بیش از 60 کرسی (حدود 80 درصد) مجلس را به دست بیاورد. در جریان تشریح و تصویب بندهای قانون اساسی نیز اعضای این حزب از جمله آیتالله بهشتی و دکتر حسن آیت، نقش مهمی داشتند.
در انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز حزب جمهوری اسلامی ایران توانست بسیاری از کرسیهای مجلس اول را به دست آورد. افرادی که تحت عنوان حزب جمهوری اسلامی وارد مجلس شدند، دارای سلایق مختلف اما همسو با انقلاب اسلامی بودند.
حجتالاسلام همدانی مسئول شاخه دانشجویی حزب همچنین معتقد است که حزب در انتخابات رفراندوم که معروف به «آری یا خیر به نظام جمهوری اسلامی» است، نقش داشت. او در گفتگو با تسنیم گفت: «موفقیت در رفراندوم جمهوری اسلامی مدیون حزب جمهوری اسلامی است. حزب در آن زمان افراد بسیاری به مناطق مختلف کشور فرستاد تا مردم را به حضور در انتخابات و رأی به جمهوری اسلامی تشویق کند.»
حزب جمهوری اسلامی در اولین انتخابات ریاستجمهوری که پیش از انتخابات مجلس برگزار شد، برخلاف تمایل جامعه روحانیت مبارز از ابوالحسن بنیصدر حمایت نکرد و جلالالدین فارسی را به عنوان کاندیدای حزب معرفی کرد. اما به دلیل اینکه در مورد اصالت فارسی شبههای به وجود آمده بود، از سوی وزارت کشور و با تایید امام خمینی از لیست نامزدهای ریاست جمهوری کنار گذاشته شد و حزب به صورت تلویحی اقدام به معرفی حسن حبیبی کرد.
معرفی تلویحی و دیرهنگام حبیبی، موجب شد تا کاندیدای حزب نتواند با بنیصدر رقابت کند و در نتیجه حزب در این انتخابات موفقیتی به دست نیاورد. حزب هرچند ابتدا از ریاستجمهوری بنیصدر حمایت کرد، اما پس از اقدامات اختلافبرانگیز وی با همراهی سازمان مجاهدین خلق (منافقین) علیه شهیدبهشتی و نیروهای انقلاب و مشخص شدن بیکفایتیش در منصب ریاستجمهوری، تعداد بسیاری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی که از اعضای حزب جمهوری اسلامی بودند، نقش مهمی در استیضاح او ایفا کردند.
اعضای حزب جمهوری اسلامی در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی، اکثریت کرسیها را به دست آوردند و در تدوین قانون اساسی نقش مهم و اساسی ایفا کردند که نمونه آن اعمال نظرات و پیشنهادات آیتالله بهشتی دبیرکل حزب و دکتر آیت دبیر سیاسی حزب است.
ترور سران حزب
برخی از اعضای مهم و کلیدی حزب جمهوری اسلامی که از شخصیتهای برجسته نظام جمهوری اسلامی بودند، در عملیاتهای تروریستی مختلفی از سوی گروه فرقان و سازمان مجاهدین خلق شهید و مجروح شدند.
مهمترین آن انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در تاریخ هفتم تیر ماه سال 60 بود. در این حادثه آیتالله محمدحسین بهشتی دبیرکل حزب جمهوری اسلامی و رئیس دیوان عالی قضایی کشور و جمع بسیاری از اعضای حزب که برخی از آنان وزرای دولت و نماینده مجلس بودند، به شهادت رسیدند. این انفجار توسط محمدرضا کلاهی نفوذی سازمان مجاهدین خلق در حزب جمهوری اسلامی انجام گرفت.
یک روز پیش از آن نیز آیتالله سیدعلی خامنهای امام جمعه موقت تهران و نماینده امام در شورای عالی دفاع که از موسسان حزب جمهوری اسلامی بود، در مسجد ابوذر تهران بر اثر انفجار بمبی که روی آن نوشته شده بود «هدیه گروه فرقان» مجروح شد. البته عامل این بمبگذاری جواد قدیری از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود.
در روز 14 مرداد 60 نیز حسن آیت دبیر سیاسی حزب جمهوری اسلامی توسط سازمان مجاهدین خلق ترور شد و به شهادت رسید. حسن آیت از مخالفان جدی میرحسین موسوی در حزب و مخالف تصدی پست وزارت امور خارجه توسط میرحسین در مجلس بود. آیت معتقد بود که هدف میرحسین انحلال حزب جمهوری اسلامی است.
پس از شهادت آیتالله بهشتی، حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد باهنر نخستوزیر به عنوان دومین دبیرکل حزب جمهوری اسلامی انتخاب شد. او در روز 8 شهریور همراه با محمدعلی رجایی رئیسجمهور بر اثر انفجار بمبی که توسط مسعود کشمیری عامل نفوذی سازمان مجاهدین خلق در دفتر نخستوزیری جایگذاری شده بود، به شهادت رسید.
پس از شهادت حجتالاسلام باهنر، آیتالله خامنهای سومین رئیسجمهور با اصرار هاشمی رفسنجانی و اعضای شورای مرکزی حزب دبیرکلی حزب را پذیرفت.
آیتالله بهشتی، حجتالاسلام باهنر و آیتالله خامنهای به ترتیب سه دبیرکل حزب جمهوری اسلامی بودند. بهشتی و باهنر در تیر ماه و شهریور ماه سال 60 بر اثر انفجارهای تروریستی که توسط عوامل نفوذی سازمان مجاهدین خلق (محمدرضا کلاهی و مسعود کشمیری) انجام گرفت، به شهادت رسیدند. آیتالله خامنهای که یک روز پیش از انفجار ساختمان حزب جمهوری اسلامی در مسجد ابوذر ترور شده بود، زمانی که رئیسجمهور بود با اصرار هاشمیرفسنجانی، دبیرکل حزب جمهوری اسلامی را پذیرفت.
آیتالله خامنهای پس از انتخاب به ریاستجمهوری، علیاکبر ولایتی از اعضای حزب جمهوری اسلامی را به عنوان نخستوزیر پیشنهادی به مجلس معرفی کرد، اما ولایتی رای اعتماد لازم از سوی نمایندگان را به دست نیاورد. در نتیجه پس از گمانهزنیها و پیشبینیها از عدم رایآوری علیاکبر پرورش و محمد غرضی، رئیسجمهور میرحسین موسوی یکی دیگر از اعضای حزب جمهوری اسلامی که با معرفی دکتر پیمان به حزب آمده بود و وزیر امور خارجه دولت باهنر را به عنوان نخستوزیر پیشنهادی به مجلس معرفی کرد.
موسوی پس از ورود به حزب حلقهای 5 نفره تشکیل داد و با هاشمی رفسنجانی در ارتباط بود. آنان به صورت هفتگی با هاشمی رفسنجانی جلسه داشتند و رشد موسوی در حزب تاحدودی مدیون این حلقه و هاشمی رفسنجانی است.
با نخستوزیر شدن میرحسین موسوی و مشخص شدن سیاستها و برنامههای اقتصادی دولتش، حزب جمهوری اسلامی به دو جناح چپ و راست تقسیم شد. میرحسین موسوی چهره اصلی جناح چپ حزب جمهوری اسلامی بود. اختلافات او و همفکرانش با جناح راست حزب در بحث اقتصاد بود. موسوی معتقد به اقتصاد دولتی و جناح راست معتقد به اقتصاد مردمی و آزاد بود.
هفت عضو کابینه میرحسین از اعضای جناح راست حزب بودند. احمد توکلی و حبیبالله عسگراولادی با اوج گرفتن اختلافات، از عضویت در هیات دولت استعفا دادند. همچنین هفت وزیر معترض در نامهای خطاب به امام خمینی (ره) عنوان کردند: «عدهای خواهان مردمی شدن دولت هستند و در مقابل عدهای دیگر خواهان دولتی شدن مردم هستند!»
5 نفر از اعضای شاخص جناح چپ حزب نیز که دیدگاههای متفاوتی در مسائل اقتصادی و ایدئولوژیکی با جناح راست و دبیرکل وقت حزب داشتند، در نامهای خطاب به آیتالله خامنهای، به شرح اختلاف نظرات خود پرداختند. میرحسین موسوی، مسیح مهاجری، جواد اژهای، محمدرضا بهشتی و ابوالقاسم سرحدیزاده امضاکنندگان آن نامه بودند. آنان همچنین در نامه خود عنوان کردند که با ادامه روندی که حزب در پیش گرفته نمیتوانند در کنگره دوم شرکت کنند و اختلافات را عمیقتر از آن میدانند که بتوان به سادگی از آن عبور کرد.
با عدم شرکت این 5 نفر در کنگره دوم، انتخابات شورای مرکزی برگزار نشد و شورای مرکزی اول که آن 5 نفر هم عضو آن بودند، مجدد به فعالیت پرداخت.
کنگره دوم حزب جمهوری اسلامی در حالی برگزار شد که 5 عضو شورای مرکزی اول از جمله میرحسین موسوی در آن شرکت نکردند. هاشمی رفسنجانی هم قصد شرکت نداشت، اما با اصرار آیتالله خامنهای و برای اینکه اختلافها تشدید نشود، شرکت کرد. همچنین تصمیم گرفته شد، شورای مرکزی اول در دوره دوم به فعالیتهای خود ادامه دهد تا شاید اختلافات رفع شود یا اینکه تشدید نشود.
پایان عمر حزب با تشدید اختلافات
در سال 1365 آیتالله خامنهای حضور مجدد در انتخابات ریاست جمهوری را مشروط به نخستوزیر نبودن میرحسین موسوی دانست؛ اما پس از برگزاری چهارمین انتخابات ریاست جمهوری مخالفتهای جناح چپِ حزب و درگیریها تشدید شد. در نتیجه آیتالله خامنهای با توصیه امام خمینی (ره)، نخستوزیری مجدد میرحسین موسوی را پذیرفت.
با انتخاب دوباره میرحسین موسوی به عنوان نخستوزیر، تحرکات و اقدامات جناح چپ در حزب جمهوری اسلامی بیشتر شد. اعضای این جناح با هر اتفاقی، جناح مقابل (از جمله 99 نماینده مخالف موسوی) را متهم میکرد و مناقشات بالا میگرفت.
همچنین با حکم امام خمینی (ره) مبنی بر ممنوعیت عضویت بسیجیان و ائمه جمعه به استثنای آیتالله خامنهای و هاشمی رفسنجانی (که از اعضای هیات موسس حزب جمهوری اسلامی بودند) در احزاب، بدنه جناح راست حزب ریزش کرد و از قدرت سابق برخوردار نبود. در نتیجه جناح چپ که معتقد به اقتصاد دولتی و پیرو ایدئولوژی سوسیالیستی بود بر حزب غالب شد.
در نهایت بزرگترین حزب جمهوری اسلامی که حزبی فراگیر بود، در سال 66 به تریبونی برای چپها تبدیل شد. آیتالله خامنهای و هاشمی رفسنجانی با توجه به اینکه حزب از هدف ابتدایی و اصلی خود دور شده و به محل اختلاف و درگیری مسئولان نظام تبدیل شده بود، در نامهای به امام خمینی (ره) متوقف شدن فعالیتهای این حزب را درخواست کردند. امام نیز در نهمین سال عمر حزب جمهوری اسلامی با این درخواست موافقت کردند.
انتهای پیام/