بررسی سرگذشت تصنیف‌سازی در ایران/ "نرگس مست" یاد شیدا و عارف قزوینی را زنده کرد

بررسی سرگذشت تصنیف‌سازی در ایران/ "نرگس مست" یاد شیدا و عارف قزوینی را زنده کرد

اکران مجازیِ فیلم «نرگس مست» موجب زنده شدن یادِ تصنیف‌سازان بزرگی مانند عارف قزوینی و علی اکبر شیدا شد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، این روزها فیلم «نرگس مست» به صورت آنلاین در برخی از سایت‌های معتبر در حال اکران است. موضوع این فیلم درباره سازسازی قدیمی است که در خانه‌اش با گروه جوانی که تمرین موسیقی می‌کنند، مراوده دارد. او در فضای ذهنی خودش استادان موسیقی ایران را گاه به جای این جوانان تصور می‌کند و در خیال خودش با استادانی چون علی اکبر شیدا، عارف قزوینی، قمرالملوک وزیری و برخی دیگر از بزرگان دیدار می‌کند.

در این فیلم بیننده برخی از تصنیف‌های معروف موسیقی ایران را می‌شنود و با سازندگان این آثار آشنا می‌شود.

انتشار این فیلم بهانه‌ای شد تا مروری داشته باشیم به سرگذشت برخی از تصنیف‌سازان موسیقی ایران، بزرگانی مانند عارف قزوینی و علی اکبر شیدا.

روح‌الله خالقی در کتاب سرگذشت موسیقی ایران، در بخشی با عنوان «سخنی از تصنیف‌ها» اینچنین می‌نویسد:

کلمات تألیف و تصنیف، علاوه بر معنای خاصی که در جمع‌آوری مطالب و نگارش کتب داشته، در مورد ترکیب کردن و ساختن آهنگ‌ها نیز به کار رفته است. در موسیقی، تصنیف عبارت از آهنگ‌های کوتاهی است که همواره با شعر توأم بوده و کلمات آن روی مضامین خاصی ساخته شده و گاهی هم از حوادث و اتفاقات زمانه بحثی مختصر کرده و جنبه‌ انتقادی داشته است.

آهنگ‌های محلی نیز نوعی از همین تصنیف‌های ابتدایی است که اروپایی‌ها ریشه‌ موسیقی ما را در آن جست‌وجو می‌کنند و موسیقی‌دان‌های تحصیل کرده‌ی اروپا رفته هم تصور می‌کنند این نواها طبیعی‌ترین و دست‌نخورده‌ترین نغمات موسیقی ایران را تشکیل می‌دهد. اگر در ممالک اروپا چنین باشد، در ایران این فکر چندان صحیح به نظر نمی‌رسد؛ زیرا ما علاوه بر این نغمه‌های عامیانه، ردیفی داریم که اساس موسیقی ما است و وقتی خوب دقت کنیم می‌بینیم که این ترانه‌ها فقط در بعضی پرده‌های ردیف ما ساخته شده که ساده‌تر یا به اصطلاح دیر، عوامانه و بازاری بوده است. چنان که اغلب آهنگ‌های محلی در پرده‌ دشتی است؛ بعضی از آن‌ها هم در پرده‌ ابوعطا و تُرک و افشاری است و اهل فن می‌دانند که تمام این آوازها در مایه‌ شور است. ما وقتی ردیف دستگاه شور و متعلقات آن را می‌نوازیم، همه‌ این نواها را دربر دارد. شک نیست که آهنگ‌های محلی چون نواهای ساده‌ ضربی است، بسیار زود رایج و متداول می‌شود و زود هم از رونق می‌افتد و نوای دیگری جانشین آن‌ها می‌شود.

تصنیف‌ها هم همین حال را دارد، همان‌طور که به سرعت انتشار می‌یابد و دهان به دهان می‌گردد و در کوچه و بازار خوانده می‌شود، زود هم از بین می‌رود. ما کتابی نداریم که کلمات و آهنگ‌های این تصنیف‌ها را از قدیم ضبط کرده باشد تا در اطراف این منبع طبیعی موسیقی خودمان بحث و گفت‌وگو کنیم.

ادوارد بروان در جایی می‌نویسد:

ایرانی‌ها فقط اشعار سعدی و حافظ و قاآنی را با سه‌تار و زیر سایه‌ درخت‌ها نمی‌خوانند، بلکه هنگامی که در باغ‌ها به تفرح مشغول‌اند اشعار دیگری را هم می‌خوانند... غیر از اشعار بزرگ و بلند و فصیح و محکم، ایرانی‌ها اشعاری سبُک دارند که وزن آن نیز غیر از اوزان شعری معمولی است که در کتاب‌ها دیده می‌شود و این اشعار همانا تصنیف است که در جاده‌ها و باغ‌ها و گاهی با آهنگ سه‌تار می‌خوانند و تا آنجا که من تحقیق کرده‌ام، سرایندگان آنها هم معلوم نیست و کسانی که تصنیف می‌سرایند ترجیح می‌دهند گمنام باشند...

هنگامی که ادوارد براون در شیراز بوده است، یکی از این تصنیف‌ها را که مردم در سرزنش «صاحب دیوان» ساخته بودند به شرح زیر می‌خوانده‌اند:

دلگشا را ساخت زیر سُرسرک / دلگشا را ساخت با چوب و فَلَک

حیف ای دلگشا / حیف ای دلگشا

«صاحب دیوان» حاکم شیراز بوده که با مردم خوب رفتار نکرده و همین که معزول شده و به تهران عزیمت کرده است، این شعر انتقادی را درباره‌ او گفتند و با آهنگ مخصوص در کوی و برزن خواندند و از عزل او شادی کردند.

در کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» روح‌الله خالقی نمونه‌هایی از قدیمی‌ترین تصنیف‌های ایرانی را ذکر می‌کند. تصنیف‌هایی که تنها شعرشان موجود است و آهنگشان را کسی نمی‌داند.

ادامه دارد...

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران