سینمای بعد از پیروزی انقلاب در خلق «قهرمان» موفق بود
سینمای حادثهای یکی از جذابترین ژانرهای سینما است که بعد از انقلاب اسلامی جان گرفت و به مرور بعد از پایان جنگ و در اواخر دهه ۷۰ کمرنگ شد. این ژانر در خلق قهرمان بیشترین ظرفیت را دارد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سینمای حادثهای یکی از مهمترین گونههای سینمایی است که در دهه 60 و اوایل دهه 70 شاهد مصادیق زیادی از آن بودیم. فیلمهایی سینماگران جوان اعم از نویسندگان، کارگردانان، تهیهکنندگان، بازیگران و ... در ساخت و شکلگیری آن نقش بسزایی داشتند.
اما این گونه سینمایی در سالهای میانه دهه 70 رو به فراموشی نهاد که درباره آن تحلیل و بحث جامعه شناختی بسیار زیادی میطلبد که بیان شود اما صحبت درباره ساخت و تولید آن و فضای اجتماعی سالهای مربوط آن، باید با خود سینماگرانی گفتگو کرد که در آن سالها در تولید نقش جدی داشتند.
بنابراین در این گزارش به گفتگوی کوتاهی با فریدون جیرانی کارگردان سینمای ایران که در آن سالها نویسندگی آثاری چون آفتابنشینها و سناتور را به عنوان سینمای حادثهای برعهده داشته است پرداختیم که ابعاد آن را برای علاقمندان این ژانر سینمایی روشن کند.
جیرانی درباره اینکه چرا در سالهای ابتدایی انقلاب گونه حادثهای بیشتر از دیگر ژانرهای سینمایی خلق میشد بیان کرد: یک جنس سینما در ابتدای انقلاب شکل گرفت که سینمای حادثهای نام دارد. سینمای ایران به دلیل اینکه تازه انقلاب شده بود و همینطور به دلیل اینکه ماهیت و تکلیف سینما نسبت به برخی ژانرها مانند عاشقانه و ملودرام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معلوم نبود، به سمت سینمای حادثهای رفت.
وی ادامه داد: بعد از مدتی هم که عراق به ایران حمله کرد و دفاع مقدس آغاز شد، سینمای جنگی ما شکل گرفت. نکته مهم درباره سینمای جنگی اینکه ما قبل از انقلاب کمتر تجربه جنگ داشتیم و برای همین فیلم جنگی بسیار کمتر تولید شده بود مانند «خداحافظ تهران» از ساموئل خاچیکیان. در این شرایط سینماگران جوان و تازهکار آن روزهای ما به سمت سینمای حادثهای، اکشن و جنگی رفتند و باعث شکل گرفتن این سینما در ایران شد.
پوستر بازجویی یک جنایت؛ یکی از معروفترین فیلمهای حادثهای و جنایی
فیلمهای «دادا»، «آفتابنشینها»، «سناتور» «ریشه در خون» و... فیلمهایی بودند که از سینماگرانی مانند صباغزاده، قادری، مطلبی و الوند ساخته شد و در سینماها نقش بست. فیلمهای «کانی مانگا» و «عقابها» نیز جزو فیلمهای مطرح دفاع ملت ما است که در آن سالها ساخته شده بود. قهرمان در آن روزها معنا داشت.
جیرانی درباره اینکه چرا قهرمانها در این سینما به وفور دیده میشدند بیان کرد: در جامعه آن سالها تازه انقلاب شده بود و با وجود جنگ، در کشور روحیه امیدواری وجود داشت و نشاط آن باعث شده بود تا «قهرمان» در ایران ایجاد و سینمای قهرمانی در ژانر حادثهای و جنگی پدیدار شود. بعد از جنگ و تا اوایل دهه 70 به دلیل تغییراتی که در کشور و جامعه رخ داد، فضا بازتر شد و در کنار فیلمهای حادثهای ملودرامهای اجتماعی نیز بیشتر شدند و در نتیجه تم فیلمها هم تغییر کرد و قهرمانهای متفاوتی در سینما ظهور کردند. فیلمهای «دندان مار»، «عروس» و «هامون» همه محصول دوره بعد از اتمام جنگ به بعدند.
پوستر فیلم دندان مار اثر مسعود کیمیایی
کارگردان «مرگ تدریجی یک رویا» در پاسخ به این سؤال که چرا سینمای امروز ایران کمتر قهرمان دارد پاسخ داد: قهرمان محصول جامعه امیدوار است متأسفانه امروز جامعه افسرده شده است و این افسردگی هر وقت در جامعه باشد سینمای آن نیز به تبع در تولید قهرمان کمکار میشود. جامعه افسرده قهرمان بیرون نمیدهد مگر آنکه تب و تابی در کشور رخ دهد که امیدواری ایجاد شود و در نتیجه قهرمان پدیدار شود. مثلاً فردا اگر واکسن کرونا کشف شود یا قیمت دلار پایین بیاید و تورم در کشور کنترل شود فضای جامعه کمی بهتر میشود و نشاط به جامعه برمیگردد و در چنین زمانی سینمای قهرمانی نیز میتواند رخ نمایی کند. به نظر من قهرمان محصول جامعه و تفکر جمعی جامعه است.
نمایی از کانی مانگا
جیرانی در واکنش به خبرنگار تسنیم مبنی بر اینکه سینما خود میتواند با تغییر فضا کنشگرانه عمل کند بیان کرد: البته منکر تأثیر سینما بر جامعه نیستم و سینما هم میتواند کنشگر باشد.
کارگردان «من مادر هستم» و «پارک وی» همینطور در پاسخ به این سؤال که از دیگر عللی که باعث شده است تا سینمای قهرمانی و حادثهای کمرنگ شود بیان کرد: «از دلایل دیگر اینکه سینمای حادثهای الان در کشور ما کمرنگ شده است تنها شرایط جامعه نیست بلکه مسائل اقتصادی سینما نیز تأثیر گذار است. در شرایط فعلی ساخت فیلم حادثهای مانند سناتور بسیار گرانتر از زمانی است که ساخته شده بود، خصوصاً به خاطر آنکه باید از تکنیکهای جدید استفاده کند تا جذابیت لازم را داشته باشد و این هزینه بسیار زیادی را با خود میآورد. بنابراین این سبک از سینما را به نظرم تنها دولت میتواند بسازد.»
به نظر میرسد که سینمای حادثهای در سالهای اخیر و با توجه به گرانی شدیدی که در صنعت سینما حاکم شده است، منتظر توجه بیشتر دولت و سازمان سینمایی است. بهتر است که نهادهای مرتبط با دولت مانند فارابی به جای وامهای کوچکی که با آن تله فیلم هم نمیشود ساخت به فکر ساخت فیلمهای حادثهای و قهرمانی باشد؛ بدون اینکه منتظر ایجاد تب و تاب و اتفاق نشاط آوری در جامعه باشد. اینگونه سینمای حادثهای و قهرمان محور بار دیگر جان میگیرد و ضمن احترام به سلیقه مخاطبین این ژانر سینمایی، شاهد امیدآفرینی در جامعه خواهیم بود.