یادداشت| بضاعت واقعی صنعت نشر در ایران
تا زمانی که تصویر درست و منصفانهای از قدر و اندازه صنعت نشر در ایران و تعداد کسب و کارهای فعال در آن نداشته باشیم، همه برنامهریزیها و سیاستگذاریها با شکست مواجه میشود.
خبرگزاری تسنیم، سیدعلی کاشفیخوانساری:
گهگاه در مجامع فرهنگی صحبتهایی درباره بزرگی و کوچکی صنعت نشر ایران میشود و بر اساس آن تحلیلها و قضاوتهایی میشود که بعضاً واقعبینانه نیست و پیشنهادهایی ارائه میشود که تناسبی با وضعیت موجود ندارد. یک مدیر دولتی از فعالیت هشت تا 10 هزار ناشر در ایران خبر میدهد و منتقدی در مقابل میگوید کمتر از 100 ناشر واقعی در ایران به فعالیت مشغولاند و از آن نتیجه میگیرد نشر در ایران، حرفهای در حال مرگ و زوال است.
بیشک تا زمانی که ما تصویر درست و منصفانهای از قدر و اندازه صنعت نشر در ایران و تعداد کسب و کارهای فعال در آن نداشته باشیم، همه برنامهریزیها و سیاستگذاریهای ما با شکست مواجه میشود. واقعیت این است که کسب و کارهای فعال در این صنعت نه آن 10 هزار واحد صنفی هستند و نه آن صد بنگاه فرضی. صنعت نشر شامل اصناف مختلفی همچون پدیدآورندگان، ناشران، موزعان، کتابفروشان و حتی چاپخانهداران و کتابداران است. در آن میان ناشران در پیشانی این صنعت قرار دادند که تولید نهایی توسط ایشان صورت میگیرد و در دایره به هم پیوسته حیات کتاب که از زایش تا خوانش آن را شامل میشود در بالای چرخه به چشم میخورند.
برای پاسخ به این سؤال که چه تعداد ناشر حرفهای در صنعت نشر ایران مشغول به کار هستند، میتوان از منظرها و جنبههای متفاوتی ورود کرد و به جوابهای متنوعی رسید. با این حال اگر نشر را همچون دیگر فعالیتهای اقتصادی بدانیم میتوان برای حرفهای بودن و حرفهای شدن آن ملاکهای عینیتر و علمیتری برشمرد. مثلا میشود گفت نشر حرفهای کسبوکاری است که با سود اقتصادی همراه است. یا ناشر حرفهای حتماً لیست بیمه، اظهارنامه مالیاتی و جواز کسب دارد. و یا ...
با ملاکهایی ساده تعداد بسیار زیادی از فهرست ده هزارتایی مجوزهای نشر را میتوان از فهرست کسب و کارهای حرفهای خارج کرد. مثلاً تمام ناشران دولتی و وابسته به بودجه عمومی از این فهرست کنار خواهند رفت. یا ناشری که در سال کمتر از 40 کتاب چاپ میکند، بسیار بعید است که به ویژگیهای یک بنگاه اقتصادی پایدار دست یافته باشد. معمولا ناشری که سالانه به طور متوسط بیش از 100 کتاب منتشر میکند را ناشر بزرگ، ناشری که بیش از 30 کتاب در سال منتشر میکند را ناشر متوسط و کمتر از آن را ناشر کوچک مینامند. ملاکهای دیگری در میان اهالی این حرفه شنیده میشود مثلاً اینکه هرگاه ناشری بیش از مجموع کتابهای چاپ اولش تجدید چاپ داشته باشد دیگر حرفهای و پایدار شده است.
واقعیت این است که از میان 10 هزار پروانه نشر موجود تنها حدود دو هزار ناشر در نمایشگاه بینالمللی کتاب شرکت میکردهاند که از آن میان حدود 100 تا 150 ناشر هم دولتی بوده و از تعریف کسب و کار حرفهای نشر خارج بودهاند. البته تعداد ناشران دولتی در کل بسیار بیشتر است. همچنین علاوه بر حدود 500 ناشر شهرستانی حاضر در نمایشگاه میتوان نمونههایی را یافت که گرچه به استانداردهای کسب و کار حرفهای رسیدهاند اما در نمایشگاه کتاب تهران حضور نمییافتند.
سالهای گذشته هر ساله حدود هزار تا هزار و 200 ناشر در بخش عمومی و حدود همین تعداد مجموعاً در بخشهای ناشران دانشگاهی، کودک و آموزشی حضور مییافتند. اگر ملاکهایی مانند استمرار فعالیت، کمیت تولید، تعداد تجدید چاپ، مجموع شمارگان، گردش مالی، امکانات مرتبط (دفتر، چاپخانه، انبار، کتابفروشی، ...)، ساختارمندی (نظام حقوق، بیمه، مالیات، حسابداری، انبارداری، توزیع، باشگاه مشتریان، سایت، فروش الکترونیک، ...)، کارشناسان حرفهای (تولید، هنری، فنی، روابط عمومی، مضای مجازی) و ... را به کار ببریم، میتوانیم بگوییم حداکثر با حدود 400 بنگاه نشر حرفهای در کشورمان روبرو هستیم. حدود 200 ناشر غیر دولتی عمومی و حدود 200 ناشر غیردولتی در حوزههای کودک، آموزشی و دانشگاهی. این ناشران عملاً موتور حرکت همه صنعت نشر شامل هزاران شخصیت حقیقی و حقوقی هستند.
اگر در سیاستگذاریها و طراحی برنامههای فرهنگی، نشر ایران را از آنچه برآورد شده خیلی بزرگتر و یا خیلی کوچکتر فرض کنیم دچار خطای محاسباتی شدهایم.
اینجا است که در مییابیم در بحرانهایی همچون بحران فعلی نشر ناشی از تحریم و کرونا، با طراحی نظامهای حمایتی منطقی برای تنها 400 بنگاه اقتصادی، میتوان به تعاقب آن چند هزار ناشر متوسط و کوچک، چندین هزار نویسنده و مترجم و تصویرگر و گرافیست و ویراستار، چند صد کتابفروشی و ... را از بحران خارج کرد.
انتهای پیام/