ایده توسعهیافتگی پس از جنگ جهانی جایگزین استعمار کهن شد/ تضاد سند ۲۰۳۰ با قانون اساسی و فرهنگ ایران
یک نویسنده گفت: سند ۲۰۳۰ با قانون اساسی و فرهنگ معیار جامعه ایرانی در تضاد است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم ، حسین رمضانی در مراسم رونمایی از کتاب بررسی و نقد سند 2030، توسعه پایدار که در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد، اظهار کرد: در برنامه توسعه ملل متحد اولین نگاه رشد اقتصادی است و در دهه 90 بحث توسعه انسانی مطرح شد و در دو دهه اخیر هم مفهوم محیط زیست اضافه و این باعث شده است دستور کار 2030 که 17 هدف اصلی دارد سه بعد اهداف اقتصادی، محیط زیستی و اجتماعی را در برداشته باشد.
نویسنده کتاب بررسی و نقد سند 2030 افزود: 2030 جزو معاندان سیاسی محسوب میشود و تبعات معاهدات حقوقی را ندارد و تبعات سیاسی دارد. سازوکار گزارشگیری گسترده برای این اسناد تهیه میشود و سران کشورها باید پاسخ دهند چرا برخی شاخصها پایین است.
وی ادامه داد: با امضای سند 2030 مجموعهای از اسناد را امضا کردیم و در چند جا ذکر شده است. در ابعاد روشی و سیاستگذاری و اشاعه جهانی سیاستگذاریها نحوه کارشان بسیار درسآموز است. اینکه چگونه تمام نهادهای بین المللی را با هم لینک و شبکه کارشناسان را برای گزارش گیری از کشورها فعال کردهاند.
رمضانی تصریح کرد: ما باید سندنویسی و پیاده کردن و اجرای آن را یاد بگیریم و این خلائی است که ما داریم و مشاهده این سند در این زمینه کمک میکند.
وی همچنین گفت: امروز ما در یک مواجهه تمدنی با جهان غرب هستیم، مدرنیته و لایههای معرفتی مدرنیسم از طریق سبک زندگی خود را بسط میدهند و اگر بخواهیم هویت خود را حفظ کنیم چارهای نداریم جز اینکه مواجهه تمدنی را داشته باشیم و شکل گیری گفتمان انقلاب اسلامی و باور شدن آن در گروی این مواجهات است.
نویسنده کتاب بررسی و نقد سند 2030 افزود: سند 2030 با قانون اساسی، گفتمان انقلاب اسلامی، فرهنگ معیار جامعه ایرانی، سیاستهای ابلاغی رهبر انقلاب و اسناد بالادستی و برخی قوانین وضع شده در کشور در تضاد است.
رمضانی درباره آسیب های بنیادین ناظرمبنای دستور کار 2030 گفت: ایده توسعه پس از جنگ جهانی دوم جایگزین استعمار کهن شد و دوگانه استعمارکننده و استعمار شده در واقعیت نظم نوین جهانی تبدیل به کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته شده است.
وی تصریح کرد: مفاهیم حفظ بازار آزاد و تجارت در قالب رقابت آزاد را در سند 2030 میبینیم یعنی تا این حد ریز شدهاند که به دولتها اجازه اختصاص یارانه به صنایع خود نمیدهند. همچنین حفظ جهان توسعه یافته و کمترتوسعه یافته برای اهدافی که ترسیم کردهاند دائم تکرار میشود یعنی اقدامات با رهبری کشورهای توسعه یافته انجام میشود.
نویسنده کتاب بررسی و نقد سند 2030 خاطرنشان کرد: سند 2030 رهیافت کاملا فمینیستی دارد. 2030 واقعا دستور کار استعماری است که به دنبال چرخش نوین در فضای بهرهکشی از جوامع است و در مواجهه با جامعه جهانی صداقت ندارد.
انتهای پیام/