خراسان رضوی|روایت تسنیم از قاب وعدههای مسئولان در "ملاعباس"/ اینجا فقط گروههای جهادی به وعده وفا میکنند+تصاویر
گروه استانها-۱۵ کیلومتری که در جاده گناباد به بجستان را میپیماییم به تابلوی روستاهای کلاته کلوخ، محمدآباد و ملاعباس میرسیم، وارد جادهای خاکی میشویم که پس از پیمودن مسافتی صدای ماشین هم از موجهای زیاد جاده درمیآید.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از گناباد، 15 کیلومتری که در جاده گناباد به بجستان را میپیماییم به تابلوی روستاهای کلاته کلوخ، محمدآباد و ملاعباس میرسیم، وارد جادهای خاکی میشویم که پس از پیمودن مسافتی صدای ماشین هم از موجهای زیاد جاده درمیآید؛ مسیر را حدود 25 کیلومتری در این جاده ادامه میدهیم تا به روستای ملاعباس میرسیم.
پیرزن با اسپند به استقبال میآید؛ این رسم مردم کویر است که برای خوشآمدگویی از مهمان و سلامتی او اسپند دود میکنند، بچههای گروه سریع لباسها را تعویض و هرکدام مشغول کاری میشوند؛ ما نیز که برای تهیه گزارش رفته بودیم شروع میکنیم در روستا قدم زدن و یکی از اهالی را برای صحبت پیدا کرده و با آنان همکلام میشویم.
مردم این روستا شغل اصلی آنها به مانند دیگر روستانشینان کشاورزی و دامداری است اما خشکسالیهای متوالی دامهای آنها را به تعداد انگشتان دست رسانده و کشاورزی هم دیگر رونق قدیم را ندارد.
خانههای روستا را که نگاه میکنید دیگر در آن بوی زندگی نیست، خانهها از خشت و گل ساخته شده و بر اثر بارندگی قسمتهایی از آن آب رفتگی دارد، میرحاتم را پیدا میکنیم؛ پیرمردی که از قدیم در این روستا زندگی میکرده و این روزها به نوعی فرماندار روستای ملاعباس است.
درباره خالی بودن خانهها از او میپرسیم که میگوید روزگاری این خانهها پر از آدم بود و از هر خانهای صدای بچهها به گوش میرسید اما خشکسالی فشار آورد و کسی هم از روستایی حمایت نمیکند؛ دانه دانه ساکنان مجبور شدند خانههای خود را رها کنند و برای امرار معاش به شهر بروند.
پیرمرد که اشک در چشمانش جمع شده بود ادامه داد: شما ببنید همین جاده که چند روستای دیگر نیز در مسیر آن است آسفالت نشده و چه وضعیتی دارد.
پیرمرد در حالی که دست ما را میگیرد و زمختی دستش نشان از سختیهای روزگار دارد ما را به سمت طویله گوسفندان میبرد و میگوید برای همین دامها علوفه نداریم و جو و گندم هم خیلی گران شده است.
خانمی را میبینیم که از برداشت آب قنات برمیگردد از او درباره روستا میپرسیم که میگوید اینجا فقط برای عکاسی مسئولان است یعنی میآیند چند عکس میگیرند و قولی میدهند و میروند.از بچههای جهادی سپاه تعریف میکند که هر زمان به روستا آمدهاند و قولی دادهاند اجرا شده و حالا هم سری به آنها میزنند؛ حداقل به درد دلهای آنها گوش میکنند.
بچههای گروه دستان مهرآفرین اهل مصاحبه نیستند و بیشتر اهل کارند؛ مصاحبه نمیتوانیم بگیریم از آنها اما حال خوش آنها نشان از لذتی میدهد که از کار برای مردم میبرند، شوخیها و خندههای روی لب در زیر آفتاب و فشار کار موید این لذت است.
پیرمرد چند وقت قبل به مسئول گروه گفته بود که امسال خانه ما به دلیل نداشتن عایق بر روی سرمان خراب میشود اما یک هفته نگذشت که بچههای گروه خنده را بر لب این مرد روستایی نشاندند و امسال دیگر او نگران آمدن باران
نخواهد بود.
لذت کار گروهی و جهادی به همین است که از پزشک تا کارگر ساده در کنار هم قرار میگیرند و برای یک هدف کار میکنند و همه به این موضوع اشاره کردهاند که این گونه کارها که از دل برمیخیزد هم لذتبخش است و هم برکات آن
را در زندگی خود میبینیم.
گزارش از یاسر سالاری گناباد
انتهای پیام/ ع