وقتی "خیمهگاه" امام حسین خانم بازیگر را منقلب میکند/ مسیحیان را در پیادهروی اربعین دیدم به مسلمانیام بالیدم + فیلم
نیلوفر شهیدی همیشه آرزویش بازی در نقش حضرت زینب(س) است مخصوصاً زمانی که میگوید بالای تلّزینبیه و خیمهگاه در کربلا، دلم برای امام حسین(ع) سوخت.
خبرگزاری تسنیم- مجتبی برزگر: این روزها کمکار شده و سال گذشته "مرضیه" را روی آنتن شبکه دو سیما داشت که البته امسال هم در دهه اول محرم تکرار شد. در فیلم تلویزیونی "راز برلین" را برای پخش در روز شهادت امام رضا(ع) دارد که به تعبیر خودش در روزهای سختِ کرونایی، به سرانجام رسید.
نقش خواهرزاده یکی از مسئولان در سریال "گاندو" نام "نیلوفر شهیدی" را بیشتر سر زبانها انداخت؛ بازیگری که نقش همسر احسان؛ خبرنگار داستان (پژمان بازغی) در سریال "مرضیه" شبکه دو و کاراکتر دختر نیره و تراب- زن جاوید را در سریال "وارش" ایفا کرد. نیلوفر شهیدی فرزند اسفندیار شهیدی از فیلمبرداران قدیمی سینمای ایران است که با وجود قبولی در رشته هنر، در رشته کامپیوتر فارغالتحصیل شد و کارشناسی ارشد این رشته را دارد.
کارش را با سریال "به کجا چنین شتابان" ابوالقاسم طالبی آغاز کرد. او از مردم خواست در این روزهای کرونایی رعایت کنند تا هم خودشان سلامت باشند و هم دیگران؛ او درباره پیادهروی اربعین امسال و زیارت همراه با بازیگران و هنرمندان، گفـت: من کربلا رفتم و به یکی از آرزوهای بزرگ زندگیام رسیدم. جالب است بدانید که آنقدر شوق داشتم در فرودگاه نجف عکس گرفتم و شاید بسیاری از رسانهها هم از آن عکس استفاده کردند. امیدوارم آخرین باری نباشد که به این زیارت رفتهام و امام حسین(ع) دوباره قسمتم کند.
با نیلوفر شهیدی ویدئویی گفتوگو کردیم که مخاطبین میتوانند این مصاحبه را از ویدئوی موجود در متن مشاهده کنند. مشروح آن نیز در ادامه آمده است:
ترجیح دادم اتفاقات کرونا را پشت سر بگذاریم
* دلیل کمکاری این روزهایتان چیست؟
واقعیت این است که ترجیح دادم اتفاقات کرونا را پشت سر بگذاریم؛ چون سختی و پیچیدگی کار در دوران کرونا را با بازی جلوی دوربین فیلم تلویزیونی "راز برلین" به چشم خودم دیدم. من در این دوران بیشتر کتاب میخوانم و فیلم نگاه میکنم. حتی کارهایی که از آن آگاهی نداشتم را سعی کردم بیاموزم و یاد بگیرم.
وقتی ارباب دعوتم کرد!
* ما یادمان میآید این روزها شما با پستهای اینستاگرامیتان اعلام میکردید که با هنرمندان در راه پیادهروی کربلا قرار دارید و نام شما را هم در زمره زائران اربعینی نوشتهاند. چطور شد نیلوفر شهیدی در این مسیر قرار گرفت؟
ساعت 9 و نیم، 10 شب بود که با من تماس گرفتند و گفتند کربلا میآیید؟ و من هم گفتم چرا که نه! البته آن روزها قرار بود اتفاق خاصی برای زندگیام بیفتد و ازدواج کنم. یعنی دو هفته قبل از آن تماس و به گونهای دعوت از سوی ارباب! گفتم اجازه بدهید با شما تماس میگیرم. صادقانه نتوانستم در آن زمان جواب بدهم. گوشی را قطع کردم و بسیار منقلب شدم.همهچیز را کنار هم قرار دادم و تصمیم گرفتم که زنگ بزنم و این افتخار نصیبم شود.
این روزها با خودم میگویم چقدر خوب شد که رفتم
بنابراین تماس گرفتم و گفتم من میآیم. پاسپورتم را ارسال کردم و سه روز بعد عازم شدیم. همهچیز به یک باره اتفاق افتاد و هنوز هم نمیدانستم چطور شد. جالب است که خانواده به من از شرایط هوایی و بیماریهایی که وجود دارد و خیلی از اتفاقات دیگر میگفتند اما من میگفتم باید بروم. حتی جالب است برخی به من میگفتند انشاءالله سال بعد بروید! این روزها که راه بسته شده و نمیتوانیم برویم با خودم میگویم چقدر خوب شد که افتخار پیدا کردم سال قبل زائر اربعین شدم.
عقد خانم بازیگر در روز ربیعالاول
* به هر حال قرار بود زندگی جدیدی را آغاز کنید که فکر میکنم اول ربیعالاول این اتفاق افتاد...
بله مراسم عقد و عروسی من در روز اول ربیعالاول اتفاق افتاد. یعنی چند روز بعد از بازگشت از پیادهروی اربعین. واقعاً هیچچیز نمیتوانست مرا منصرف کند؛ آقا مرا طلبیده بود و سر از پا نمیشناختم؛ حتی آن زمان که خبرهایی از شلوغی و اتفاقات دیگر به گوشم میرسید. با خودم میگفتم حتماً باید بروم چیزی در این سفر وجود دارد که هرطور شده باید بروم.
* و با پیام دهکردی، شقایق فراهانی و جواد افشار و خیلی از هنرمندان دیگر همسفر شدید...
سفرهای زیادی رفتهام اما هیچکدام از این سفرها به اندازه کربلا برای من دیدنی، جذاب و پُر از احساسهای خوب نبود. از طرفی همسفر شدن با هنرمندانی مثل پیام دهکردی، جواد افشار، محمد سلوکی، شقایق فراهانی طبیعتاً جذابیتهای خاص خودش را داشت. اول رفتیم نجف و پیادهروی را از آنجا به سمت کربلا آغاز کردیم.
آنجا به سکوت عجیب و غریبی رسیدم
* البته این سفر برای شما بیش از دیگران خاص بود چون قرار بود زندگی جدیدی را آغاز کنید. از امام حسین(ع) چه چیزهایی خواستید؟
این روزها که به خاطر کرونا نمیتوانیم کربلا برویم برای کسانی که در این مسیر قرار گرفتهاند سختتر از آنهایی است که قسمتشان نشده! اصلاً این موقعیت قابل درک نیست؛ باید این مسیر را رفت و به این درک و احساس رسید. باید با تمام وجود این سفر را لمس کرد و همهچیز را از نزدیک دید.
همانطور که شما به زندگی جدید اشاره کردید، من در جایجایِ این سفر از امام حسین(ع) خواستم که مرا در شروع این زندگی جدید یاری دهد و بهترینها برای من و همسرم رقم بخورد. واقعاً آنجا این طور نیست که فقط از امام حسین(ع) خواسته داشته باشیم. آنجا به سکوتی رسیدم که فقط نگاه میکردم و انرژیها واقعاً فوقالعاده بود. خودی وجود نداشت و همهچیز اهلبیت بود.
خارجیهایی را دیدم که با ما پیاده میآمدند
*اولین باری که با گنبد امیرالمومنین و امام حسین(ع) مواجه شدید چه حسّ و حالی داشتید؟
من سفر مکه مشرف شدم، اما کربلا ویژگیهای خاصی داشت. وقتی همه به من میگفتند متوجه نمیشدم تا خودم رفتم. چرا که وقتی مکه میروید به تبع مسلمان میبینید چه شیعه و چه سنی. در کربلا اینطور نیست؛ در کربلا تنها چیزی که اهمیت ندارد دین شما است. انگار آدمها همه طوری خالصانه و صادقانه میآیند به زیارت خود امام حسین(ع)؛ چون ما آنجا فقط مسلمان نمیبینیم؛ هندی، مسیحی و خیلی از ادیان دیگر پا به این مسیر میگذارند و ما به چشم خودمان میبینیم. جالب است برایتان بگویم که در کنار پرواز ما، دو پرواز لندن نشست.
واقعاً گنبد امام حسین(ع) را دیدم نفس نمیتوانستم بکشم
برای من جالب بود ساعتهای اولیه که پیادهروی را آغاز کرده بودیم موجی از مردم حرکت میکردند. موکبها و پذیراییها همه امروز به خاطراتی تبدیل شدهاند که در روزهای دلتنگیام مرورشان میکنم. واقعاً به نقطهای رسیدم که دیگر هیچچیز نمیدیدم فقط این مسیر را میدیدم و برایم جالب بود فقط به حرم امام حسین(ع) برسیم. اینکه شما گفتید اولین بار گنبد را دیدم چه حسی داشتم واقعا نفس نمیتوانستم بکشم. اولین باری که گنبد امام حسین(ع) را دیدم نفس کشیدن برایم سخت بود. می دانید تنها چیزی که میتوانم بگویم سفر کربلا را نمیتوان تعریف کرد و باید از نزدیک لمسش کرد.
خیمهگاه منقلبم کرد
*کجای این سفر خیلی منقلبتان کرد و یا به قولی کجا دلتان برای امام حسین(ع) سوخت؟
خیمهگاه. خیلی حال عجیبی داشت یعنی میدانید آن فضای خیمهگاه و تلزینبیه بسیار حالم را منقلب کردند.
*الان هم منقلب شدید؟
اصلاً از روی که محرم شده، حالم بد است. احساس میکنم جایی باید بروم و کاری کنم اما تواناییاش وجود دارد. الان میفهمم کسانی را که سالی یک بار چطوری عاشقانه به سمت کربلا میرفتن. قبلاً تصاویرش را میدیدم خیلی برای من جذاب بود و احساس میکردم چقدر اتفاق ویژهای است. واقعا تا سفر کربلا را تجربه کنیم نمیتوانیم درک کنیم این ویژه بودن کربلا را!
تلّزینبیه حال عجیب و غریبی به من دست داد
واقعاً تلّزینبیه منقلبم کرد. وقتی آنجا ایستادم انگار یک بار این حوادث در ذهنم بازسازی میشد. یکی از اتفاقات جالبی که شاید قابل توجه باشد این است، اولین باری که وارد حرم امام حسین(ع) شدم اصلاً عادت ندارم دستم را به ضریح برسانم اما آنجا شرایط فرق میکرد. با اینکه شلوغ بود و نمیتوانستم نزدیک شوم بغضکردم و گوشهای ایستادم. به امام حسین گفتم یعنی نمیخواهی بگذاری به ضریحت نزدیک شوم. خیلی برایم جالب بود که چند دقیقهای نگذاشت که خیلِ جمعیت مرا به حرم نزدیک کرد و یک لحظه دیدم حرم را در آغوش گرفتهام.
نمیتوانم دلتنگیام را سامان دهم
* شما با دلتنگیهایتان چه میکنید؛ مثل خیلیها که این روزها نمیتوانند کربلا بروند ناراحت و دلتنگند.
نمیتوان این دلتنگی را سامان داد. خاطرات مرور میکنم و برنامهها و تصاویر کربلا را میبینم اما هیچکدامشان جای رفتن را نمیگیرد. حالم را منقلب میکند وقتی جلوی تلویزیون مینشینم. وقتی تصاویر زنده از حرم امام حسین و حضرت علی نشان میدهند حالم دگرگون میشود. انشاءالله هرچه زودتر این مشکلات کرونایی تمام شود و بتوانیم به این سفر مقدس برویم.
مسیحیان را در پیادهروی اربعین دیدم به مسلمانیام بالیدم
* یک مقدار درباره آن خارجیهایی که در میان راهپیمایان حسینی میدیدید برای ما بگویید.
حضورشان برای من قابل توجه بود. راستش را بخواهید آنجا به خودم بالیدم مسلمانم. البته شنیدهام بسیاری از آنها هر سال به این سفر میآیند. واقعاً نمیتوان هنوزم خیلی درباره این سفر صحبت کنم. حتی بعد از اینکه برگشتم مدتها نمیتوانستم به لحاظ روحی هضمش کنم. خیلی زمان برد بفهمم آنچیزهایی را که دیدهام.
آرزو دارم نقش حضرت زینب(س) را بازی کنم
* الان تلفن را برمیدارند و به شما زنگ میزنند که شما برای سریال امام حسین(ع) انتخاب شدهاید.قلباً دوست دارید چه نقشی به شما پیشنهاد شود؟
طبیعتاً حضرت زینب(س) حتی اگر نور جلوی صورتِ این کاراکتر هنگام پخش بگذارند. انشاءالله این اتفاقات کرونا بگذرد و خود امام حسین(ع) بطلبد کجا بهتر از کربلا...
* فکر کنید که ارتباط مستقیم با کربلا است به امام حسین(ع) چه میگویید؟
السلام علیک یا اباعبدالله.
انتهای پیام/