پارسای بی‌ادعا ـ ۱۲|گفتگو تسنیم با اولین مربی شهید تهرانی مقدم؛ سخنان باورنکردنی «حاج حسن» یکی پس از دیگری محقق شد

پارسای بی‌ادعا ـ 12|گفتگو تسنیم با اولین مربی شهید تهرانی مقدم؛ سخنان باورنکردنی «حاج حسن» یکی پس از دیگری محقق شد

شهید تهرانی مقدم معتقد بودند، باید موشکی با سوخت جامد بسازیم که زمان آماده‌سازی آن برای بهره‌برداری کوتاه و عمر نگهداری آن طولانی باشد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، همزمان با سالگرد شهادت پدر موشکی جمهوری اسلامی ایران، سردار رشید اسلام شهید تهرانی مقدم به میان همکاران و دوستان قدیمی ایشان رفتیم و برای آشنایی بیشتر با فعالیت‌های ایشان با آنها به گفت‌وگو پرداختیم، تلاش‌هایی که امروز علاوه بر اینکه امنیت مرزهای جمهوری اسلامی ایران را تأمین می‌کند، مظلومین جهان هم چشم امید به آن دارند، تلاش‌هایی با اراده‌های فولادین که ابهت پوشالی ابرقدرت‌های جهان را فرو ریخت، نمونه بی‌نظیر آن موشک‌های حاج حسن بود که پایگاه آمریکایی عین‌الاسد را شخم زدند تا به جهانیان بفهماند که اگر کسی نگاه چپ به این کشور کند، عاقبت این‌چنینی خواهد داشت. به همین دلیل به سراغ اولین مربی شهید تهرانی مقدم رفتیم و با او به گفت‌وگو نشستیم.

آقا سید مهدی هم همانند سایر دوستان شهید تهرانی مقدم به دلیل موضوعات امنیتی از ما خواست که نام خانوادگی ایشان را معرفی نکنیم. او از دوستان صمیمی شهید تهرانی مقدم در سال های دفاع مقدس است که تا سال‌های متمادی ایشان را همراهی کرد. ایشان که دل پری از ناگفته‌ها داشت؛ از سختی‌های شهید تهرانی مقدم در این راه گفت. ایشان معتقد بود که این صنعت به همین سادگی دراختیار ما قرار نگرفته‌‌است. متن زیر مشرح گفت‌وگوی خبرنگار فرهنگی تسنیم، با سید مهدی است:

*در خصوص نحوه آشنایی خود با شهید تهرانی مقدم بفرمایید.

ما با شهید تهرانی مقدم همسایه بودیم و فاصله خانه‌هایمان حدود 20 متر بود، مادر بنده و ایشان با یکدیگر دوست بودند و ارتباط داشتند و خود ایشان هم با برادران کوچکتر من هم بازی بود.

من در زمان نوجوانی شهید تهرانی مقدم، سرباز بودم و ایشان هم معمولاً فوتبال بازی می‌کردند؛ ایشان نقل کردند که وقتی شما – به دلیل اینکه لباس سربازی داشتم- از کوچه عبور می‌کردید من صاف (یعنی به صورت خبردار) می‌ایستادم.

پدر من تفنگ بادی داشت و به بچه‌های محل آموزش تیراندازی می‌دادند، که ایشان هم به منزل ما رفت و آمد داشتند. البته یک هیئتی‌ هم به نام محبان فاطمه(س) ایجاد شده بود، در برخی از زمان‌ها که در منزل ما برگزار می‌شد؛ ایشان را همراه برادرانم در این هیئت می‌دیدم.

شهید تهرانی مقدم زندگی خیلی ساده‌ای داشتند و به سختی امرار و معاش می‌کردند.

یک مسجد کوچی به اسم زیبب کبری (س) بود که در این اواخر پاتوق کارتن‌خواب‌ها شده بود و برادر ایشان با راهنمایی آیت‌الله سید علی لواسانی، اینجا را مجدداً احیا کردند و شروع به آموزش بچه‌ها کردند.

در زمان پیروزی انقلاب اسلامی برادر شهید تهرانی مقدم، (محمد) از من خواست که نیروها را آموزش نظامی بدهم. چراکه من سربازی رفته بودم و برخی از آموزش‌های نظامی را بلد بودم. برای همین به چالوس رفتیم و اولین آموزشگاه سپاه را ایجاد کردیم و ایشان هم آنجا آمدند.

* یعنی شما مسئول آموزش شهید تهرانی مقدم بودید؟

سید مهدی: آموزش‌های نظامی که اگر بگوییم آن تفنگ بادی هم جزء آن باشد، خود من انجام می‌دادم.

یادم هست در یکی از آموزش‌های گروهی که با ارتش داشتیم،‌ تنها کسی که دنبال جنگ‌افزار گروهی رفت، ایشان بود. با آنکه بسیاری از پاسدارها آمده بودند که دوره ویژه ببینند اما هیچ کسی به این موضوع ورود نکرد.

 مطالعه و حافظه قوی؛‌ دو ویژگی شخصی شهید تهرانی مقدم

*شهید تهرانی مقدم در آن پادگان یا آموزشگاه چه‌کاری انجام می‌دادند؟

سید مهدی: شهید تهرانی مقدم بسیار اهل مطالعه بود و حافظه خیلی قوی داشت، به خاطر همین دو علت، کسانی که از گروهک‌های مختلف بُر می‌خوردند و وارد سپاه می‌شدند، پیدا می‌کرد یا آنکه ذهن آنها را اصلاح یا از مجموعه اخراج و به دادگاه معرفی می‌کرد.

*در سال‌های دفاع مقدس هم با یکدیگر بودید؟

سید مهدی: بله؛ یک دوره به آبادان رفته بودیم که ایشان به همراه مرتضی قربانی خودش را به دستگاه خمپاره‌انداز رساند و حرکاتی انجام دادند که بعدها به سازماندهی ایستگاه خمپاره و راه‌اندازی سیستم ادوات منجر شد.

راه‌اندازی توپخانه سپاه با توپ‌هایی عراقی/ آینده‌نگری شهید تهرانی مقدم در عملیات‌ها

در اواخر هم که نتیجه رسید، بنده و سایر بچه‌ها را به مهد کودکی به اسم پوپک دعوت کردند و آنجا بود که ایشان اعلام کرد می‌خواهم توپخانه راه‌اندازی کنم. بچه‌ها بهشان خندیدند و گفتند با کدام ابزار؟ ایشان پاشو گذاشته بود روی جعبه خالی گلوله توپ، گفت که با توپ‌هایی که این گلوله‌ها را شلیک می‌کند. بچه‌ها گفتند اینها که برای بعثی‌هاست. گفت من هم می‌خواهم همین کار را انجام دهم که بعدها هم این امر محقق شد.

قبل از اینکه بیش از 150 توپ را غنیمت بگیریم، ایشان بچه‌ها را انتخاب کرد و برای آموزش توپخانه به اصفهان فرستاد. یعنی اصلاً‌ معطل نشدیم وقتی توانستیم توپ‌ها را به غنیمت بگیریم، فقط سر توپ‌ها را تغییر دادیم و به سمت عراق چرخاندیم. این کار نشان از آینده‌نگری ایشان بود.

جالب‌تر از آنکه با یکی دوتا از بچه‌ها در موقعیت‌های مختلف حضور یافته و مکانی مناسبی برای جاگذاری پایه‌های خمپاره پیدا می‌کرد و پس از آغاز عملیات فقط کافی بود، قبضه را در آن مکان‌ها قرار دهد.

 شهید تهرانی مقدم اهل دستور نبود

*به جز آینده‌نگری شهید تهرانی مقدم دیگر چه ویژگی اخلاقی داشتند؟

سید مهدی: شهید تهرانی مقدم روی نیرو بسیار هزینه و سرمایه‌گزاری می‌کرد. یعنی آنها را زیر بال و پر خود نگه می‌داشت و نمی‌گذاشت آنها پراکنده شوند. بسیار مهربان بود و گوشی شنوا به سخنان تمامی نیروها داشت.

در فرماندهی بسیار مهربان بود یعنی اهل دستور نبود، اگر قرار بود کاری انجام بشود،‌ می‌گفت که بچه‌ها می‌آیید فلان کار را انجام دهیم.(این جمله تکه کلام ایشان بود)

 آموزش شناخت موشک با نیروهایی که دیپلم هم نداشتند

در سال 63 از چالوس به تهران برای توپخانه دعوت شدم و بعد از آن هم به اهواز رفتم. اینجا من یک پا بیشتر نداشتم. که شهید تهرانی مقدم گفت، می‌خواهیم سیستم موشکی را راه‌اندازی کنیم،‌ تو هم باید بیایی. با تلاش ایشان جمعاً 12 نفر شدیم که برای آموزش به سوریه رفتیم.

ایشان اقتدار بی‌نظیری داشتند، در آنجا هم با فرماندهان سوری بسیار قاطع صحبت می‌کرد و آموزش سه ساله را به سه ماه تقلیل داد.

فرماندهان سوری می‌گفتند کسانی که این آموزش –موشکی- را می‌بینند باید کارشناس باشند.-یعنی حداقل لیسانس- در حالیکه بچه‌های ما چند نفر دیپلم بودند و مابقی حتی دیپلم هم نداشتند. به هر حال با همین افراد مجموعه را تشکیل داد.

شهید تهرانی مقدم در آنجا از بنده خواست که مسئولیت آموزش را برعهده بگیرم؛‌ من هم شروطی گذاشتم و قبول کردم. یکی از شروطم این بود که تمام مراحل آموزش باید در پادگان 555 سوری سپری شود. چراکه سوری‌ها برای ما هتلی تدارک دیده بودند که حدوداً 30 کیلومتر با پادگان فاصله داشت همین امر باعث می‌شد اتفاقات مختلفی روی دهد، برای همین تمام آموزش را در پادگان با شرایط بسیار سختی آموزش گذراندیم.

اینقدر ما در آنجا فعالیت داشتیم که می‌گفتند دیگه ما پاسدار در پادگان‌ راه نمی‌دهیم؛ روزی 10 کیلومتر می‌دویدیم، 8 ساعت درس می‌خوانیدم و تازه بعداز ظهرها هم فوتبال بازی می‌کردیم. فقط دوشنبه‌ها که پادگان تعطیل بود بچه‌ها سری به شهر می‌زدند.

 پوشش خدماتی برای دریافت اطلاعات از لیبیایی‌ها/ ابتکار عمل شهید بافقی

پس از آنکه آموزش‌ها تمام شد، به تهران آمدیم و شهید تهرانی مقدم یک فرصت یک‌ماهه داد که تمامی آموزش‌ها توسط بچه‌ها جمع‌بندی شود و شکل طرح درس و کتاب تدوین شود.

بلافاصله پس از آن مکانی برای آموزش و استقرار تدارک دیده شد و با توجه به اینکه عراق شروع کرده بود با موشک به شهرها حمله کردن، ما هم وارد این موضوع شدیم.

در همین زمان‌ها بود که لیبی‌ها هم 8 فروند موشک به همراه خود به ایران آورده بودند که ما – در پوشش- خدماتی، برای آنها کار می‌کردیم. زمانی که دیدند ما خودمان بلد هستیم، قهر کردند و رفتند.

 یکی از بچه‌ها –شهید ناصر جمال بافقی- کاربن دست‌نوشته‌های لیبی‌ها که به سطل آشغال انداختنه بودند را پیدا کرد و در مقابل آئینه قرار داد و مطالب را بازخوانی کرد. همین امر باعث شد که بتوانیم خراب‌کاری آنها را بفهمیم و راه‌اندازی کنیم.

البته بچه‌ها آموزش دیده بودندو می‌توانستد خرابی‌ها را بفهمند اما زمان زیادی طول می‌کشید که با این ابتکار عمل شهید بافقی مشکلات با سرعت عمل بالاتری انجام شد و عملاً‌ فعالیت لیبی‌ها تمام شد.

موشک‌هایی که لیبی‌ها با خودشان آورده بودند، روسی بود.-که در کرمانشاه مستقر بود.- گفتیم اگر قرار باشد همه آنها بزنیم فایده ندارد و شاید دیگر نتوانیم آنها را بسازیم. برای همین از این 8 فروند موشک دو تا از آنها را به پژوهشگاه فرستادیم که آنها را مهندسی معکوس کردند.

کارشناسانی که در زمینه هواپیما، سیستم‌های پروازی-حرکتی تجربه داشتند، دعوت کردیم. آنها هم این موشک‌ها را دمونتاژ کردند و نمونه‌هایی از آن را ساختند.

*در آن زمان شما چه مسئولیتی داشتید؟

سید مهدی:من در آن زمان مسئول آموزش بودم. در یک پادگان نزدیکی کرج مستقر بودیم و نیروهای فراوانی را در آنجا آموزش نظامی دادم. از فرماندهی گرفته تا رژه و غیره.

جالب است در آن زمان این آموزش‌ها نقش عملیاتی هم داشت، یعنی هر روز یکی از رزمنده‌ها مسئول آشپزخانه بود، یکی دیگر مسئول بهداشت بود و.... همین کار باعث شد که آنها در کارهای مختلف موفق باشند.

بیشترین این بچه‌ها را خودم و دانه به دانه از پایگاه‌های بسیج و غیره جمع کردم که الان حدود 70 درصد آنها سرتیپ و سردار هستند.

 دلایل استفاده از سوخت جامد به جای سوخت مایع/ عدم همکاری با شهید تهرانی مقدم

*شهید تهرانی مقدم چه نقشی در موشک‌سازی کشور داشتند و در این زمینه چه سختی‌هایی را متحمل شدند؟

سید مهدی: شهید تهرانی مقدم بعد از مدتی متوجه شدند که این موشک‌ها کارایی لازم را ندارد. چراکه آن موشک‌ها از سوخت مایع استفاده می‌کردند و آماده‌سازی آن زمان‌بر است و فرصت بهره‌برداری آن هم بلند نیست.

برای همین شهید تهرانی مقدم معتقد بودند، باید موشکی با سوخت جامد بسازیم که زمان آماده‌سازی آن برای بهره‌برداری کوتاه و عمر نگهداری آن طولانی باشد.

خیلی‌ها برای این کار به ایشان فرصت و امکانات نمی‌دادند و ما می‌شنیدیم که همکاری جدی با ایشان نمی‌شد.

به خاطر دارم در سال‌های پایانی جنگ، شهید تهرانی مقدم یک بعد از ظهر تابستان بچه‌ها را جمع کرد و گفت که ما باید کروز داشته باشیم؛ دهان بچه‌ها از تعجب باز مانده بود. در یک اتاق خیلی کوچکی این موضوعات با هیجان گفته می‌شد، که بچه‌ها می‌گفتند ما چی داریم؟ ایشان با ماژیک روی تخته پشت سرشان یک خطی کشیدم و گفتن همین را داریم بقیه آن در سرهای شماست.

ایشان برای همین با دانشگاه و مراکز علمی هماهنگ شد و نیروهای مورد نظر خود را جمع‌آوری کرد تا سوخت جامد مورد نظر را تولید کند. در نهایت موفق شد پرواز یک موشک با سوخت جامد را در مرکز شاهرود ببیند.

البته ایشان با نهایت بی‌مهری مواجه بودند و امکانات لازم را نداشتند و با همین امکانات کم توانستند به این افتخارات دست پیدا کنند. مثلاً ما به یک جرثقیل 400 تنی نیاز داشتیم اما به ما یک جرثقیل 200 تنی قدیمی دادند حالا شما بقیه چیزها را را هم همین‌شکل مقایسه کنید.

*خبر شهادت ایشان را چگونه متوجه شدید؟

حدود ساعت 13 بود که قرار بود من به ماموریت دیگری در شاهرود بروم که در منزل بودم. به واسطه این انفجار خانه ما لرزید. اول فکر کردیم زلزله شده که بعداً فهمیدم موضوع دیگری است. چراکه روز قبل به من گفت «فلانی دعا کنید که اگر فردا به نتیجه برسیم دیگر این کار را تمام می‌کنم و می‌روم و به کارهای دیگر می‌رسم.»

اینقدر امکانات ( مثل دوربین و..)کم بود که نتوانستیم بفهمیم این موضوع -انفجار- از کجا نشأت گرفته است.

خوشبختانه تعداد شهدا خیلی پایین بود. شهید تهرانی مقدم بسیار با دقت به مسئله‌ها نگاه می‌کرد و اجازه نمی‌داد همزمان همه گروه‌ها در محل کار حضور داشته باشد.

یکی دیگر از کارهای جالب ایشان این بود که نتیجه کار را هیچ‌گاه در کارگاه‌ها و محل کار قرار نمی‌داد. گزارش‌ها و اسناد را در جای دیگری نگه‌داری می‌کرد که اگر خدای نکرده اتفاقی افتاد، سال‌های تلاش ایشان باقی بماند.

پس از شهادت شهید تهرانی مقدم، رژیم صهیونیستی اعلام کرد که این کار توسط آنها صورت گرفته است که این اعتراف آنها می‌طلبید دادگاه‌های بین‌المللی به این موضوع ورود پیدا کنند و بتوانیم نفس آنها را بگیریم.

*خاطره از شهید تهرانی مقدم دارید؟

ایشان بسیار به فوتبال علاقه داشت. من از کودکی ایشان را می‌دیدم که بچه‌ها را جمع می‌کرد و فوتبال بازی می‌کرد وقتی تیمی تشکیل می‌شد، آن تیم را به شخص دیگری می‌سپرد و می‌رفت تیمی دیگری تشکیل می‌داد.

ایشان همین‌گونه بزرگ شد، یعنی اگر ایستگاهی را فعال می‌کرد، تحویل می‌داد و کار دیگری شروع می‌کرد. سیستم ادوات راه‌اندازی کرد، تحویل داد، مرکز توپخانه تاسیس کرد، تحویل داد، سیستم موشکی هم که به این شکل فراگیر و گسترش داد.

یکی دیگر از خاطره‌های من این است که ایشان به شدت عاشق حضرت زینب (س) بودند برای همین هم نام دختر بزرگشان را زینب قرار دادند. وقتی با هم در سوریه حضور داشتیم، ایشان با ناله با این خانم صحبت می‌کردند.

ماجرای فریادی که سر شهید تهرانی مقدم کشیده شد

حضرت امام پس از پیروزی انقلاب اسلامی به مدرسه رفاه آمده بودند و بنده هم قرار بود، آشنایی با سلاح را به بچه هایی که آنجا حضور داشتند، آموزش دهم. در حیاط مدرسه که خیلی هم بزرگ نبود- حدود 100 بود- یک طرف نعره‌های نصیری بود یک طرف دیگر صدای هویدا، در طرف دیگر هم ارذل و اوباشی بودند که جمع کرده بودند؛ در ضلع چهارم حیاط مدرسه من بودم و این بچه‌ها که قرار بود برای محافظت از امام (ره) آموزش ببینند و حفاظت کنند. در این جمع دیدم یک بچه کوچولویی حضور دارد که اسلحه‌ای که به ایشان داده‌ایم از قدش بزرگ‌تراست، کمی بیشتر که دقت کردم دیدم، حسن-تهرانی مقدم- است.

در همین روزها بود که سر پست، بهش گفتم: «پستت تمام شده برو استراحت کن. گفت نه نیازی نیست من همین جا می‌ایستم. منم در پاسخ به این کارش، اسلحه را از دستش گرفتم و سرش داد زدم که وقتی میگم برو استراحت کن، باید بری بخوابی و دوباره برگردی.» این اولین برخورد نظامی من با ایشان بود.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
triboon
گوشتیران