در "سرچشمه" مطرح شد: نهضت آزادی از آیت الله طالقانی استفاده کرد یا آیت الله طالقانی از نهضت آزادی؟
پژوهشگر تاریخ معاصر میهمان شانزدهمین برنامه تلویزیونی "سرچشمه" بود و به "نهضت آزادی" شااره کرد که برای شاه مشروعیت تاریخی و حقوقی قائل بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مجتبی سلطانی پژوهشگر تاریخ معاصر میهمان شانزدهمین برنامه تلویزیونی "سرچشمه" بود که از شبکه پنج سیما پخش شد.
سلطانی در پاسخ به سؤالی در خصوص شرایط سیاسی و اجتماعی ایران در زمان تأسیس نهضت آزادی اظهار داشت: در جریانشناسی خط سازش یا گرایشات لیبرالی در تاریخ معاصر ایران به ویژه لیبرالیسم اسلام گرایی که با عنوان لیبرالیستهای التقاطی یا مسلمان یا اسلام گرا مطرح شدند، یکی از مصادیق جریان نهضت آزادی هست که بنا به علل روشنی اهمیت تاریخی پیدا کرده است.
وی افزود: البته این گروه از بدو تاسیس تا الان، گروه بزرگ و وسیعی نبوده و چون نخبه گرا بوده از بدو تاسیس نتوانست با تودههای مردم ارتباط برقرار کرده و عضو گیری تشکیلاتی کند و عملاً به یک محفل نخبهگرا تبدیل شد که سعی میکرد افراد خاصی را در طیف دانشگاهی جذب کند.
سلطانی همچنین در پاسخ به پرسشی پیرامون دلیل جدا شدن اعضای نهضت آزادی از جبهه مقاومت ملی و تشکیل گروهی به نام نهضت آزادی تصریح کرد: یک خلا تاریخی وجود دارد و آن اینکه برخی میگویند نهضت مقاومت ملی در خوشبینانهترین نقل های تاریخی که همراه با اغراق هم هست، در سال 1336 فروپاشیده و برخی نیز معتقدند که بیش از دو سال عمر مفید نداشته است و طبق قولها، بیش از 3-4 سال فعالیت محفلی نداشته و کاملاً تحت کنترل و اشراف فرمانداری نظامی بوده و منشاء اثر چندانی نبوده است.
وی با بیان اینکه از همان ابتدا آمریکاییها با این گروه ارتباط برقرار میکنند و اولین ارتباط مهم آمریکایی ها با بنیانگذاران نهضت آزادی از نهضت مقاومت ملی توسط مامورین سیا در سفارت آمریکا شروع می شود، گفت: مثلاً یکی از مهمترین کسانی که آن زمان ارتباط برقرار میکند «ریچارد کاتم» از کارکنان ارشد سفارت آمریکا بوده و البته منابع غربی تصریح میکنند که آن موقع برای آژانس اطلاعات آمریکا یا سیا کار میکرده است.
سلطانی ضمن اشاره به اینکه خود اعضای نهضت آزادی تصریح میکنند که کاتم با اعضای نهضت مقاومت ملی ایران تماس دارد و از جمله عباس امیرانتظام واسطه و رابطه نهضت مقاومت ملی با ریچارد کاتم هست، گفت: البته ریچارد کاتم بعداً به دلیل کتابی که در مورد ناسیونالیسم در ایران می نویسد، مشهور می شود و چند دوره به سفارت آمریکا می آید که یکی در سال 32 و بار دیگر در اوایل دهه 1340 هست که در ایران حاضر میشود.
وی با اشاره به اینکه اسناد منتشر شده در قالب کتابهای پژوهشی نشان میدهد که ریچارد کاتم در کودتای 28 مرداد علیه نهضت ملی شدن صنعت نفت و مصدق همکاری میکند، اظهار داشت: جبهه ملی از سال 1328 که تأسیس میشود با آمریکاییها ارتباط دارد و ارتباط با آمریکاییها سنت سیاسی و یکی از اولین مشخصههای جریانات ناسیونالیسم سکولار در ایران بوده و از همان بدو تأسیس حزب ایران با آمریکاییها ارتباط دارند.
ارتباط با آمریکاییها میراث تشکیلاتی جبهه ملی است
این پژوهشگر تاریخ معاصر افزود: گرایش و ارتباط به آمریکا به لحاظ تشکیلاتی از حزب ایران شروع میشود و جبهه ملی که شکل میگیرد، رسماً با آمریکاییها ارتباط دارند و هم رئیس ایستگاه سیاسی سیا در ایران و هم امور سیاسی سفارت مستقیماً با سران و مؤسسین جبهه ملی در ارتباط و تعاملند و ارتباط با آمریکاییها میراث تشکیلاتی جبهه ملی بوده است.
وی ادامه داد: در تداوم همان ارتباط ها آمریکاییها آلترناتیو جبهه ملی و ناسیونالیسم سکولار را برای تحولات احتمالی یا روز مبادای رژیم سلطنتی در نظر گرفته بودند.
آمریکاییها جبهه ملی را آلترناتیو رژیم سلطنتی میدانستند
سلطانی در پاسخ به سوالی درباره حضور افراد روحانی مثل آیت الله طالقانی در کنار افراد جبهه ملی و نهضت آزادی اظهار داشت: تبلیغاتی در درون جبهه ملی و دانشجویان و فضای سیاسی آن موقع شد که اینها هم مذهبیتر و هم انقلابیتر و هم ضد شاهترند و هم این که سازش کار نیستند، در حالی که همه اینها بودند.
وی افزود: آن مقداری که جبهه ملی اسم از اسلام میآورد، اینها هم اسم از اسلام می آوردند و در کنگره جبهه ملی روحانیون هم بودند و در شورای مرکزی و موسس جبهه ملی دوم، علاوه بر بازرگان، یدالله سحابی و حسن نزیه، آیت الله طالقانی هم عضویت داشت.
آیتالله طالقانی معتقد به وحدت بین آیتالله کاشانی، فداییان اسلام، جبهه ملی و مصدق بود
وی ادامه داد: آیتالله طالقانی از یک طرف طرفدار و همراه با فداییان اسلام و آیتالله کاشانی و از طرف دیگر طرفدار مصدق بود و مشی آیتالله طالقانی در دوران ملی شدن صنعت نفت، الفت دادن به این گرایشات مختلف سیاسی و تأکید بر وحدت و جلوگیری از اختلاف بدون نفی دیگران بود و ایشان در جریان ملی شدن صنعت نفت بر این باور بود که باید وحدت بین آیتالله کاشانی و فداییان اسلام و جبهه ملی و دکتر مصدق تداوم و تعمیق یابد تا نهضت به موفقیت برسد.
این پژوهشگر تاریخ معاصر با بیان اینکه جریانهایی در درون جبهه ملی میگفتند باید آیت الله کاشانی و فداییان اسلام نفی شود و از این طرف هم کسانی در فداییان اسلام و کنار آیتالله کاشانی بودند که معتقد بودند طرف مقابل باید نفی شود، اظهار داشت: یعنی جریان نفی، از دو طرف حضور داشت و از جمله مهندس بازرگان متعلق به جناحی بود که به شدت مخالف آیتالله کاشانی و فدائیان اسلام و طرفدار حذف جریان اسلامی و رهبری قطعی و بدون رقیب مصدق بودند، ولی آیت الله طالقانی اینگونه نبود.
نهضت آزادی مصدقی بودن را یکی از ارکان ایدئولوژی سیاسی خود میدانست
وی افزود: نهضت آزادی میگوید ایدئولوژی سیاسی ما این است که ایرانی، مسلمان، مصدقی و تابع قانون اساسی مشروطهایم؛ یعنی مصدقی بودن و مصدق را به عنوان ایدئولوگ و رهبر سیاسی دانستن را به عنوان یکی از ارکان ایدئولوژی سیاسی خود میدانستند، اما آیتالله طالقانی به عنوان یک روحانی فعال سیاسی معتقد به ائتلاف بین جناحهای مذهبی و غیر مذهبی برای مقابله با استبداد سلطنتی و نفوذ بیگانگان بود.
حضور آیتالله طالقانی در جبهه ملی حضور حزبی نبود
سلطانی با تأکید بر اینکه حضور آیت الله طالقانی در جبهه ملی به معنای نفی طرف مقابل نیست و ضمن اینکه حضور حزبی هم نیست، تصریح کرد: غیر از اینکه خود آیتالله طالقانی در شورای مرکزی جبهه ملی هست و نهضت آزادی تشکیل میشود، بعد بازرگان میگوید ایشان موسس درجه دوم است و به عنوان موسس درجه اول نبوده و این یعنی ما نشستهایم و تأسیس کردهایم و از ایشان هم دعوت به همکاری کردهایم.
وی ادامه داد: خود آیتالله طالقانی هم میگوید از من دعوت به همکاری کردند و من استخاره کردم و با این گروه برای انجام وظایف دینی خودم رفتم. آیتالله طالقانی میگوید من نگاه حزبی هم نداشتم و نگاهم این بود که جمعی از فعالین سیاسی که متدیناند، جمعیتی تشکیل دادهاند و من هم مسائل اسلامی را برای اینها مطرح میکنم و سؤالات اسلامی را پاسخ میگویم و از آنها حمایت میکنم.
نهضت آزادی از آیت الله طالقانی استفاده کرد و یا آیت الله طالقانی از نهضت آزادی؟
سلطانی در پاسخ به این سؤال که آیا نهضت آزادی از آقای طالقانی استفاده کرد و یا آقای طالقانی از نهضت آزادی استفاده کرد، تصریح کرد: سردبیر سابق آیندگان که سکولار هم هست و همکار داریوش همایون صهیونیست بود، مقالهای نوشته و میگوید «اگر نهضت آزادی نبود آیت الله طالقانی یک امام جماعت معمولی مسجد هدایت بود» و دکتر یزدی هم چنین ادعایی کرده و میگوید «آقای طالقانی هویتش را در کنار آزادی به دست آورد و پس از انقلاب که به ایشان گفتیم به نهضت آزادی بیاید، قبول نکرد و گفت میخواهم به طور مستقل در کنار رهبری انقلاب باشم و این درست نیست که از این گروه استفاده کرده است و الان که رشد کرده، نهضت آزادی را کنار میگذارد».
این پژوهشگر تاریخ معاصر با بیان اینکه آیتالله طالقانی قبل از نهضت آزادی و جبهه ملی برای خود یک چهره روحانی برجسته فعال سیاسی بود و پدرش آن هم از روحانیون برجسته بودند اظهار داشت: نشان به آن نشان که اگر آیتالله طالقانی آدم معمولی بود، چرا نهضت آزادی اطلاعیه مستقل آیت الله طالقانی را در روز تأسیس میخواند.
وی با اشاره به ماجرای دستگیری کادر نهضت آزادی و ارتباط آن با بیانیه ششگانه اظهار داشت: ماجرای دستگیری کادر نهضت آزادی از نظر تاریخی ربطی به صدور اعلامیه ندارد، ضمن اینکه موضع نهضت آزادی و جبهه ملی یکی بوده و جبهه ملی میگفت «اصلاحات آری، دیکتاتوری نه» و نهضت آزادی هم همین ایده را داشته و مخالفتی با اصل موضوع اصلاحات نداشته است، با این تفاوت که بدنه نهضت آزادی، انجمنهای اسلامی و نیروهای مذهبی بودند که چندان تابع رهبری و سران تشکیلاتی خودشان نبودند؛ یعنی بدون ارتباط با سران تشکیلاتی یا فراتر از توان و توصیه سرانشان گرایشات مذهبی و انقلابی در حمایت از امام نشان میدادند.
حرکت حضرت امام مبتنی بر تدریج و اتمام حجت با رژیم شاه بود
وی ادامه داد: دیدگاه حضرت امام(ره) نوعی اتمام حجت با رژیم بود، نسبت به اینکه باید اصلاحات صحیح دینی انجام دهید؛ ولی چون وابسته هستید، نه اراده این کار و نه توانش را دارید، بنابراین باید به تغییر تن بدهید و کشور نیازمند اصلاحات اساسی هست و حرکت حضرت امام مبتنی بر تدریج و اتمام حجت بود.
سلطانی با بیان اینکه حرکت جمعهای سیاسی مثل نهضت آزادی و جبهه ملی مبتنی بر تعامل و پیدا کردن فرصت معامله و مشارکت در نظام حکومتی حاکم بود، اظهار داشت: از ابتدا در مقابل رویکردی بودند که معتقد بود این رژیم فاقد مشروعیتهای تاریخی هست، ضمن اینکه حتی سیاسیون سکولار هم بعد از کودتای 28 مرداد معتقد بودند این حکومت دستنشانده آمریکاییها هست و حداقل مشروعیتهایی را که هم داشته از دست داده است.
نهضت آزادی برای شاه مشروعیت تاریخی و حقوقی قائل بود
وی افزود: در تحلیلهای جبهه ملی و نهضت آزادی همواره بر عدم مشروعیت حکومت بعد از کودتا اشاره میشد ولی دامنه این را در حد نخست وزیر و هیئت دولت محدود می کردند و این یعنی خود سلطنت و رژیم سلطنتی و مقام سلطنتی را مبرای از آن عدم مشروعیت میدانستند، در حالی که بعد مدعی شدند که شاه مخلوق کودتا هست و با شاه کودتاچی مخالف بودیم، اما در هیچکدام از فعالیتهای آشکار سیاسیشان کوچکترین تحلیل و اشارهای که مشروعیت رژیم سلطنتی را زیر سؤال ببرد نیست و حتی کودتای 28 مرداد را در حوزه تغییر دولت تفکیک میکردند و برای رژیم و شاه که نماد سلطنت بود و با کودتا برگشته بود، عملاً مشروعیت تاریخی و حقوقی صریح یا دو فاکتو قائل بودند.
وی افزود: در روز تأسیس حتی وقتی بیانیه تاسیس نهضت آزادی را میخوانند، میگویند ما طرفدار این هستیم که بدنه شاه نسل اندر نسل در این کشور حکومت کند و سلطنت باشد، فقط میگوییم طبق قانون اساسی، شاه باید سلطنت کند نه حکومت؛ و این همان حرفی بود که جبهه ملی و مصدق هم میزدند.
سلطانی ادامه داد: در حالی که نهضت آزادی و جبهه ملی اعلام میکردند که ما به قانون اساسی وفاداریم، در همان قانون اساسی اصولی وجود داشت که اختیارات شاه را بسیار فراتر از سلطنت تشریفاتی مطرح میکرد که از آن جمله اصل 35 متمم میگفت که سلطنت ازطرف خداوند پادشاه تقریظ شده و در اعقاب و ذکور ایشان نسل اندر نسل برقرار خواهد بود و وزرای دولت مسئولند، اما عزل و نصب وزرا به موجب فرمان همایونی پادشاه است و اعطای درجات نظامی و نشانها و امتیازات افتخاری و فرمانفرمایی و کلیه اصول بَرّی و بَحری و اعلام جنگ و صلح با پادشاه است.
این پژوهشگر تاریخ معاصر افزود: طنز و تناقض ماجرا این است که شاهی که باقیمانده مشروعیت احتمالاً موجود خود را بعد از کودتای 28 مرداد از دست داده، هنوز در سال 40 توسط نهضت آزادی و جبهه ملی به او اعلام وفاداری میشود و حتی این وفاداری در محاکمات هم وجود دارد.
وی با بیان اینکه وقتی شاه در ماجرای رفراندوم ششم بهمن 41 سران نهضت آزادی را دستگیر میکند، از 6 بهمن 41 تا فروردین و اردیبهشت ماه سال 42، حمله به مدرسه فیضیه قم و طالبیه تبریز صورت می گیرد، گفت: بعد از اینکه پس از ماجرای فیضیه لبه تیز حملات امام علیه حکومت شاه و شخص شاه صریح تر می شود، امام را دستگیر میکنند و در همه این وقایع عناصر نهضت آزادی داخل بازداشت و زنداناند.
سلطانی با اشاره به اینکه بدنه نهضت آزادی در قیام 15 خرداد به طور فعال شرکت میکند و از آن جمله نیروهای جبهه ملی و نهضت آزادی بودند که گرایش مذهبی هم داشتند، گفت: در حالی که سران جبهه ملی و نهضت آزادی زندان بودند و هیچ نقشی نداشتند، یکسری اطلاعیه توسط جبهه ملی و نهضت آزادی در حمایت از قیام 15 خرداد منتشر میشود. عناصر جبهه ملی به دلیل تعاملی که با رژیم شاه میکنند، بدون محاکمه آرامآرام از زندان آزاد میشوند، در حالیکه بنابر منابع لیبرال، مبنای کیفرخواست دادستان علیه سران نهضت آزادی، اعلامیه هایی هست که درباره 15 خرداد در بیرون زندان منتشر شده بود.
وی افزود: جالب این است که سران نهضت آزادی بعداً دستور میدهند که اطلاعیههایی منتشر بشود که اطلاعیههای پانزده خرداد را تکذیب کنند و حتی یک اطلاعیه میزنند و میگویند این اطلاعیهها کار ساواک است چون ما ضد سلطنت و ضد شاه نیستیم.
سلطانی با تأکید بر اینکه سران نهضت آزادی قربانی وقایع 15 خرداد و مشارکت نسل جوان نهضت در 15 خرداد بودند، گفت: برای زهر چشم گرفتن از نیروهای مذهبی و بستن مسیر گرایشهای مذهبی مردم و ایجاد رعب و وحشت، احکامی نسبتاً سنگین به چند نفر از سران نهضت آزادی دادند و دو حکم 10 ساله یکی برای آقای طالقانی و دیگری برای مهندس بازرگان صادر کردند که البته آقای طالقانی قبل از 15 خرداد از زندان آزاد میشود و در پانزده خرداد به طور فعال شرکت میکند و دستگیرش میکنند و جرم آیت الله طالقانی مشارکت در 15 خرداد بوده و ایشان نیروهای نظامی و ارتشی را علیه حکومت شاه شورانده است.
این پژوهشگر تاریخ معاصر با بیان اینکه از سال 1342 تا 1343 کل افرادی که از نهضت آزادی دستگیر و محاکمه میشوند 19 نفر است، گفت: از بین این 19 نفر هم دو یا سه نفر اصلی هستند و بقیه همه درجه دوم و درجه سوماند.
بازرگان در دفاعیات شجاعانهتش نسبت به سلطنت حالت دفاع داشت
وی با بیان اینکه مهندس بازرگان و آیتالله طالقانی هر دو نیمی از محکومیتشان را میگذرانند و البته آیتالله طالقانی پس از آزادی دوباره به فعالیت سیاسی ادامه میدهد و دستگیر و زندانی میشود، اظهار داشت: مهندس بازرگان بعد از آزادی از زندان عملاً بازنشسته سیاسی می شود؛ اما نکته مهم این است که دفاعیات مهندس بازرگان نسبت به زمان خودش دفاعیات شجاعانه ای هست و مطالب انتقادی خوبی مطرح میشود اما نسبت به سلطنت حالت دفاع را دارد و تا آخر هم ایشان دیدگاه نفی سلطنت را نداشت و بعدا با موج انقلابی همراه شد.
سلطانی با اشاره به اینکه جبهه ملی، حزب توده، رژیم شاه و مذهبیون این تحلیل را داشتند که در ایران تحول گسترده سیاسی و اجتماعی بدون نقش و حضور نیروهای مذهبی امکانپذیر نیست، خاطر نشان کرد: بنابراین در ابتدای دهه 1340 همه به این نتیجه رسیده بودند که باید به نوعی نظر نیروهای مذهبی را جلب کنند و هم به لحاظ رویکرد پراگماتیستی و هم به لحاظ اینکه مذهبی هم بودند، با نهضت امام پیوند برقرار کردند.
وی با بیان اینکه از سال 1356 به بعد امام را به عنوان رهبر دینی و سیاسی مطرح میکنند تا جایی که اوایل یا اواسط سال 1357 تعبیر امام را در مطبوعات و نوشتههایشان برای امام خمینی(ره) به کار میبرند در حالی که قبل از آن آیت الله خمینی، آیت الله العظمی خمینی و بعد رهبر گرانقدر می گفتند، تصریح کرد: در آستانه هجرت امام به فرانسه، دکتر یزدی به نجف میآید و از آنجا همراه امام به پاریس میرود و در پاریس هم هم نیروهای نهضت آزادی و هم جبهه ملی و انجمن اسلامی میزبان امام میشوند.
سلطانی با بیان اینکه هم جبهه ملی و هم نهضت آزادی رهبری امام را میپذیرند ولی نهضت آزادی برای خود حق ویژه قائل بود و خودشان را به عنوان مشاور و همراه قدیمی امام میدانستند، اظهار داشت: البته امام بارها می فرمودند که من سخنگو و مشاور ندارم چون اینها با این عناوین مصاحبه میکردند و هنوز هم تاکید دارند که ما مشاور امام خمینی بودهایم.
وی افزود: به یک معنا امام از همه مشاوره میگرفتند اما مشاور منصوب و رسمی نداشتند در کنار نیروهای مبارز و انقلابی نیروهای نهضت آزادی هم در کنار امام بودند.
انتهای پیام/