نامۀ دوم دوست قدیمی "محمود امجد" به او| در فرانسه نشستید و سنگ جفا به پیشانی اسلام میزنید!
حجتالاسلام علیاکبر نوری از دوستان قدیمی آقای محمود امجد، در نامه دوم به او متذکر شد که چرا در واپسین روزهای حیات در کشور صهیونیستزده فرانسه که بین همه کشورها به اهانت به شخص پیامبر اعظم(ص) شهره آفاق است، رحل اقامت افکنده است؟
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، بعد از اظهارات شیخ محمود امجد علیه نظام و رهبر انقلاب و شهید خواندن روحالله زم، برخی شاگردان وی و همچنین اساتید حوزه، از وی اعلام برائت کردند و از اینکه شخصی که سابق استاد اخلاف و عرفان بوده است، به این درجه از سقوط اخلاقی برسد ابراز تأسف کردند.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
حجتالاسلام علیاکبر نوری مدرس حوزه علمیه قم و از دوستان سابق آقای محمود امجد، در روزهای گذشته نامهای مهم و منتقدانه خطاب به وی نوشت، بخش دوم نامۀ آقای نوری را در ادامه میخوانید:
بسمه تعالی
جناب آقای امجدی
درعین حال که در نامه قبلی نکاتی را درقالب چهار سؤال خدمتتان عرض کردم، ولی چند مطلب دیگر در کلیپ کوتاه شما بود که سکوت در برابر آن را جایز ندانستم به همین خاطر دوباره خدمتتان عرایضی را مطرح میکنم.
اول اینکه شما سخن از استبداد رأی به میان آوردید که باید از آن دست برداشت.
اگر جسارت به محضرتان نباشد تعجب خودم از این نصیحت را پنهان نکنم، بهگمانم خود شما از همه شایستهترید که به این نصیحت عمل کنید.
آیا مرحوم آیتالله خوشوقت استاد بزرگوار شما از شما نخواستند خودتان را، فدای فرزندتان محمدآقا نکنید؟ آیا ایشان از شما نخواستند که شما افرادی که با رهبری زاویه دارند را به مجالس و محافل خود راه ندهید و حتی اگر امکانش نیست مجلستان را تعطیل کنید که راه سوءاستفاده آنان از شما بسته شود؟
آیا مرحوم آیتالله پهلوانی به کارها و راه و روش شما اعتراض نداشتند و شما گلایهتان از ایشان را برای یکی از دوستان در حرم بیان میکردید و بنده هم شاهد گلایه شما از ایشان بودم؟
آیا دوستان قدیمیتان فضلا و علمای کرمانشاهی، بهصورتهای مختلف شما را نصیحت نکردند و بهزبان حالوقال به شما عرض نمیکردند که شما برای ورود به میدان سیاست توانایی لازم را ندارید؟ هرکه را از بهر کاری ساختند. آیا عدهای از دوستانتان با قطع رابطه، بهصورت عملی به راه و روش سیاسی شما اعتراض نکردند؟
آیا جنابعالی که استاد بزرگوارتان مرحوم آیتالله خوشوقت و اینهمه دوستان دلسوز خود از جمله مرحوم آیتالله ممدوحی را با گوش ندادن نصایح دلسوزانهشان دچار ملال کردید و بر نظر و راه و روش خود اصرار ورزیدید استبداد رأی بهخرج ندادید؟
اصرار بر مواضع و استمرار آن منجر به این شد که اکنون فرانسه را محل زندگی خودتان قرار دادهاید، حال آیا درست است که از آنجا نصیحت کنید که باید از استبداد رأی دست برداشت؟ رطبخورده منع رطب چون کند؟
دوم اینکه نام امام خامنهای و آیتالله سیستانی حفظهما الله را جفاکارانه بهزبان آوردید با این خطای فاحش، شما دو علمدار امام زمان علیه السلام، مقام معظم رهبری در ایران و آیتالله سیستانی در عراق را، نشانه رفتهاید. یادتان هست منبرهایتان راجع به گناه زبان و میزان تأثیر آن که با یک کلمه، انسان را از اعلی علّیّین به اسفل السافلین میاندازد؟
واقعبینانه بنگرید و منصفانه بگویید، آیا دشمنان اسلام در ایران و عراق، سدی بزرگتر از این دو بزرگوار در مقابل منافع و اهداف نامشروع خود سراغ دارند؟
آیا برای اینکه خدای ناخواسته سایه این دو عَلَم و پرچم از سر ملت ایران و عراق کم شود لحظهشماری نمیکنند؟ شما را چه شده است که در واپسین روزهای حیات در کشور صهیونیستی یا صهیونیستزده فرانسه که در بین همه کشورها به اهانت به شخص پیامبر اعظم صلّی اللّه علیه و آله شهره آفاق است رحل اقامت افکنده و از آنجا سنگ جفا به پیشانی اسلام پرتاب میکنید؟!
آقای امجدی، اندکی بیندیشید و منصفانه قضاوت کنید؛ آیا این اقدام شما همه دشمنان اسلام و تشیع را از آمریکا و اروپا گرفته تا اسرائیل نابکار تا دولتهای مرتجع عرب منطقه که بهحق وارث بنیامیه و بنیعباساند تا برسد به خاندان دربهدر پهلوی تا منافقین کوردل و داعش و دیگر علقهمضغههایی که هرشب خواب سقوط نظام را میبینند خوشحال نکرد؟
آیا روح بلند امام راحل و آیتالله بهاءالدینی رضوان الله علیهما را که هر دو امام خامنهای را خورشید روشنیبخش و تابنده نامیدند را با این کار آزردهخاطر نساختید؟ اگر چنین است که چنین است بنگرید چهکسانی را با اهانت به چهکسانی خوشحال کردهاید.
آقای امجدی، تا راه بازگشت بهرویتان بسته نشده، برگردید و در سفینة النجاة انقلاب اسلامی سوار شوید «ارْكَب مَّعَنَا وَلَاتَكُن مَّعَ الْكَافِرِینَ»
باور داشته باشید که «لَاعَاصِمَ الْیَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّـهِ إِلَّا مَن رَّحِمَ»، من آنچه شرط بلاغ است با شما گفتم خواه از سخنم پند گیر خواه ملال.
سومین مطلب اینکه: اسمی از سال هشتاد و هشت آورده، و آن را بهانه سخنان ناروا در حق مقام معظم رهبری قرار دادهاید.
جناب آقای امجدی، به شما عرض میکنم، امام خامنهای روحی له الفدا، در کارنامه زندگی شخصی و سیاسی خود چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب نقاط درخشان بسیاری دارند ولی بهنظر حقیر اگر بخواهیم یکی از درخشانترین و افتخارآمیزترین نقاط زندگی سیاسی ایشان را نشان دهیم باید برخورد حکیمانه و قاطع ایشان با فتنه هشتاد و هشت را نشان بدهیم؛ زیرا ایشان در موقعیتی که بسیاری از شخصیتهای تأثیرگذار قبل از انقلاب و بعد از انقلاب، خواسته یا ناخواسته، دانسته یا ندانسته، تحت تأثیر جو غبارآلود فتنه و بهانه تقلب و پروژه خائنانه و یا حداقل غافلانه و جاهلانه ابطال انتخابات، قرار گرفته بودند و بسیاری از مقامات علمی دانشگاه و حوزه، گرفتار تردید شده بودند و عقلها از درک آن موقعیت خطیر ناتوان و چشمها از دیدن عمق فاجعه دچار ضعف و در بعضی موارد نابینا شده بود یکتنه، واقعاً یکتنه، با بصیرت الهی و شناخت اعماق جبهه جدیدی که دشمنان دربرابر نظام گشوده بودند بموقعترین و درستترین و قاطعترین و البته، و صدالبته، سختترین تصمیم را گرفتند و با قاطعیت از انتخابات دفاع کردند که بهقیمت از دست دادن بعضی از دوستان و همراهانشان تمام شد.
هفت ماه جانانه جور فشار و شیطنت دشمن آگاه و کاربلد بیرون و تردید و دودلی بسیاری از دوستانشان را در داخل تحمل کردند تا اینکه مدعیان تقلب و ابطالطلبان، با بیحرمتی به عزاداری سرور و سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، دست خود را رو کردند و مردم به حقیقت قضایا پی بردند. بهتر بگویم یک بار دیگر، حسینبن علی علیه السلام مصباح الهدایی خود را به مردم نشان داد و اصحاب تردیدی که دلهایشان پاک و طالب حقیقت بود صف خود را از آنها جدا کردند و در مقابل آنها در نهم دی ایستادند و بهانهطلبان نیز وقتی قلّت جمعیت خود را دیدند به محاق رفتند و اوضاع کشور کمکم آرام شد و اگر این اقدام قوی و خطیر ایشان نبود، و متقلبها موفق به ابطال انتخابات میشدند، یقیناً در هر انتخاب دیگری چه شوراها، و چه مجلس شورا، و چه ریاستجمهوری با هدایت دشمن یک فتنه دیگر بهراه میانداختتد و بهمرور انتخابات را که مایه جانگرفتن و نفس تازهکردن انقلاب است تبدیل به عامل مرگ تدریجی انقلاب و نظام، میکردند، پس میبینید؛ موضع امام خامنهای حفظه الله در مقابل فتنه هشتاد و هشت افتخارآمیز است مانند موضع امام در برابر توطئه انحلال ارتش که منافقین طراح آن بودند و درواقع درسگرفتن و تأسی از موضع جدشان امیرالمؤمنین علیه السلام است، همانگونه که حضرت درمقابل قرآنهای سرِ نیزه در جنگ صفین دستور حمله به قرآنستیزانی که قرآن را بهگروگان گرفته بودند، صادر فرمود در حالی که هیچکس جز آن بزرگوار توان آن کار را نداشت و همانگونه که خوارج بیبصیرت شورشی را که پیشانیهاشان از کثرت سجده پینه بسته بود، از دم تیغ گذراند و کسی جز مولا امیرالمؤمنین علیه صلوات المصلّین جرئت این کار را نداشت لذا خودشان با بیانی که عظمت این تصمیم و اقدام را میرساند فرمود: "ایهاالناس، فانّی فقات عین الفتنه ولمیکن لیجترئ علیها احد غیری"؛ ای مردم، من چشم فتنه را درآوردم و هیچکس جز من جرائت این کار را نداشت؛ پس جناب آقای امجدی، مطلبی که تحت عنوان سال هشتاد و هشت، مطرح کردید نهتنها نقطه ضعفی برای مقام معظم رهبری نیست نهتنها نقد نیست بلکه از افتخارآمیزترین اقدامات ایشان است و این نیز شاید یکی از مصادیق نصرت الهی نسبت به ایشان باشد که نقدکننده ایشان بهعنوان شاهد نقد، خود دست برروی افتخارات ایشان میگذارد مگر خداوند در قرآن کریم نمیفرماید "ولینصرن الله من ینصره" خداوند یاریکننده خود را حتماً نصرت میکند و این بار نصرت الهی درمورد ایشان به دست و زبان شما، که درصدد اعتراض و نقد بودید، تحقق یافت.
در پایان سه شاهد قطعی بر انحراف شما از صراط مستقیم ارائه میکنم تا بدانید تا چهحد با حقیقت فاصله گرفتهاید و نعل وارونه میزنید؛
ـ اول اینکه، در همین فرانسه مدتی قبل نشریهای به ساحت مقدس رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله اهانت کرد و رئیس جمهور ملعون فرانسه گفت "من حتی عذرخواهی هم نمیکنم"، همه جهان اسلام عکسالعمل نشان دادند اما از شما صدایی برنخاست و به دفاع از پیامبر کلیپی منتشر نکردید.
ـ دوم، سردار دلها شهید سلیمانی چهل سال برای اسلام و اهلبیت علیهم السلام جهاد کرد قریب یک سال پیش دزدانه و بزدلانه ایشان و مهندس ابومهدی و همراهانشان را شهید کردند، شما یک کلام از این فداییان اسلام و قرآن دفاع نکردید.
ـ سوم، چند روز پیشتر عوامل موساد، فخرالشهدا محسن فخریزاده را ناجوانمردانه ترور کردند حتی کسانی که مسلمان هم نبودند این عمل را محکوم کردند باز هم صدایی از شما برنخاست، اما با کمال تأسف و تأثر وقتی که روحالله زم اعدام میشود رگ ظلمستیزی شما به حرکت درمیآید و صدای اعتراض خود را آن هم به بدترین شکل ممکن بلند میکنید.
دوست قدیمی، سید علیاکبر نوری
انتهای پیام/+