«صنم»، ماجرای آرزوهایی که در "اشرف" تباه شدند!
شنیدن از راز و رمزهای پیچیده در سازمان منافقین که با شستوشو مغزی، اعضای خود را مجبور به انجام هر کاری میکنند در کنار روایتی معمایی از یک قتل، تعلیق داستانی خوبی را در رمان صنم ایجاد کرده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «صنم» جدیدترین رمان انتشارات سروش است که به قلم ملیحه ذوالفقاریان نوشته شده است. این کتاب تجربهای متفاوت از یکی از اعضای سازمان منافقین است که سالها زندگی خود را در این سازمان سپری کرده است؛ این کتاب با روایتی خواندنی، داستان زندگی او را به همراه تمام مصائب و سختیهایش به رشته تحریر درآورده است.
شنیدن از راز و رمزهای پیچیده در سازمان مجاهدین که به نوعی ذهن اعضای خود را شستوشو میدهد تا هر کاری را بدون چون و چرا انجام دهند، در کنار احساس همذاتپنداری که مخاطب با شخصیت اصلی کتاب یعنی «صنم» پیدا میکند، سبب میشود که تعلیق داستانی خوبی در آن شکل بگیرد.
نام این رمان برگرفته از شخصیت اصلی اثر، دختری به نام صنم است که زندگی پر فراز و نشیب او و اتفاقات عجیب و غریبی که در زندگیاش رخ داده سوژه اصلی این داستان بلند قرار میگیرد. به عبارت دیگر، این رمان برشی دراماتیک از 4 دهه زندگی صنم است که آبستن حوادث گوناگونی بوده است.
صنم، دختری 17-18 ساله است با تمام شور و حال جوانی؛ دوست دارد عاشق شود، محبت ببیند، عشق بورزد، دیده شود و البته در روزهای انقلاب نقشی مهم و تأثیرگذار ایفا کند. شور و حال جوانی او در آستانه روزهای پیروزی انقلاب صدچندان شده و او هم دوست دارد مانند بسیاری از همنسلان خود که در خیابانها شعار عدالتخواهی و مبارزه با ظلم میدهند، مبارزه کند اما این شور جوانی اگر در مسیر درستی قرار نگیرد، معلوم نیست چه پایانی برایش رقم بخورد. صنم، آرزوهای بسیاری در قلبش داشت اما گویا دست روزگار سرنوشت متفاوتی را برایش رقم زده بود. سرنوشتی که گره خورده به یک نام شد؛ «سازمان مجاهدین».
نقطه اصلی داستان این کتاب را باید در جایی به نام سازمان مجاهدین خلق جستوجو کرد. سازمانی که به دلیل پیچیدگی و اتفاقات عجیب و غریبش بارها سوژه رمانها، فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی قرار گرفته و گویا قرار نیست چنین سوژههایی به بنبست برسند. این رمان، داستان تازهای از آن چیزی است که بر اعضای سازمان گذشته و در بستری متفاوت روایت شده است. روایتی که در کنار پرداخت به واقعیتها رنگ و بویی عاشقانه، دراماتیک و تاحدودی رمزآلود و جنایی به خود گرفته که باعث میشود مخاطب تا پایان داستان همراه آن بوده و لحظهای کتاب را زمین نگذارد.
در کنار صنم به عنوان شخصیت اصلی داستان، باید چندین شخصیت محوری دیگر را هم معرفی کرد؛ «ناصر»، به عنوان دومین شخصیت تأثیرگذار داستان، رقابت تنگاتنگی با «رضی» دارد تا گوی سبقت کینه و نفرت را از یکدیگر بربایند. شاید بهترین توصیف را بتوان در اولین جمله کتاب در فصل اول خواند: «آتش انتقام در من شعله میکشید و کینه رضی و دار و دستهاش تو قلبم میجوشید.» در کنار این دو شخصیت، سیاوش قرار دارد که اگرچه از نظر فیزیکی خیلی زود از داستان کنار میرود اما یاد و خاطره او تا آخرین کلمات کتاب جاری است. عشق جوشان صنم و سیاوش جوهره داستانی است که شاید وجه دراماتیکاش به جنبه رمزآلود آن غلبه کند.
در پله چهارم، شخصیتی به نام «زری» قرار دارد که علیرغم تاثیرگذاری نسبی بر داستان، اتفاقات زیادی پیرامون او رخ نمیدهد و از جمله دیگر شخصیتهای داستان نیز میتوان به «پرویز»، «محمود»، «بهمن»، «فرزانه»، «فرزین» و ... اشاره کرد که هر کدام تا حدی در پیشبرد داستان نقش دارند.
رمان در 6 فصل نوشته شده است و هر کدام از شخصیتها در این فصول به بیان داستان زندگی خودشان میپردازند اما چیزی که مهم است، خط سیر داستان است؛ خطی که از سازمان مجاهدین، خباثتش و فعالیتهای ناجوانمردانه او عبور کرده و گرهخورده به شخصیتهای اصلی داستان از جمله صنم است. در کنار آن، بخش عمده دیگر به تقابل شخصیتهای داستان اختصاص پیدا میکند. تقابلهایی که بعضاً با عشق همراه شده و بعضی دیگر با کینه و نفرت خاتمه پیدا میکند. نویسنده از خرده روایتها نیز غافل نشده و هرازچندگاهی با مرور داستانهای کوچک، سعی دارد مخاطبش را با جزئیات بیشتری از داستان روبهرو کند. از ماجرای فعالیت جهادی گروهی از جوانان در خانه پیرزن همسایه تا داستان زندگی پدر صنم که سالهاست بنابر دلایلی در خارج از ایران زندگی میکند.
نویسنده به شیوهای هنرمندانه پازل داستانی خود را به مرور تکمیل میکند و تلاش دارد با استفاده بهجا و مناسب از عنصر تعلیق، مخاطب را همراه خود نگه دارد. این تعلیق در روایت تکتک شخصیتها دیده میشود و به مرور در خلال داستان افشا میگردند. شاید بتوان اوج تعلیق داستانی این رمان را در همان صفحات ابتداییاش جستوجو کرد؛ جایی که یک جنازه از زیر خاک بیرون کشیده میشود که نه عنوانی دارد و نه صاحبی اما همین جسد عجیب و غریب تبدیل به معمایی میشود که تا پایان کتاب مخاطب را در چالش با خود دارد. معمایی که در نهایت با یک ایمیل آشکار میشود....
داستان صنم از نظر مکانی در سه کشور متفاوت رقم میخورد؛ ماجرا در ایران آغاز شده و روایتگر سالهای ابتدایی انقلاب است. بخش دوم داستان در عراق و اردوگاه اشرف رقم میخورد؛ اردوگاهی که دیوارهای بلند و تاریکش قتلگاه آرزوهای صنم شده و نفرت او نسبت به اطرافیانش را صدچندان میکند؛ بخش سوم در فرانسه رقم میخورد و در نهایت، بخش پایانی داستان در ایران روایت شده تا پاسخ بسیاری از معماها در اینجا داده شود. تصویرسازی نویسنده از اردوگاه اشرف از جمله نقاط قوت داستان به شمار میرود. او به خوبی توانسته فضای رعبآور و خفقانی این اردوگاه را به مخاطب منتقل کند و در نقطه دیگر، فعالیتهای سازمان و تاثیرگذاری عجیب و غریبش بر نیروها را به تصویر کشیده است.
در کنار توجه به نکات مثبت این رمان، چند نقد مهم را نیز باید یادآوری کرد. با نگاهی به شخصیتهای این رمان نکتهای کلیدی را میتوان فهمید و آن هم توبه کردن تقریباً اکثر آنان است. این موضوع باعث شده تا اکثر شخصیتها باورپذیر شوند. به عبارت دیگر سبب شده تا خاکستری بودن شخصیتها را بهتر بفهمیم. در این بین، شخصیت رضی هیچگاه از کارهایی که انجام داده پشیمان نمیشود. او یکی از منفیترین شخصیتهای داستان است که پافشاری بیش از حد بر این منفیانگاری سبب شده تا مخاطب او را باور نکند. شخصیتی را فرض کنید که میتواند پسرش را از مرگ نجات دهد اما برای این کار اقدامی انجام نمیدهد و پسرش کشته میشود. او حتی علاقهای به دفن پسر فوتکردهاش نداشته و تا آخرین لحظات عمرش مکان دفن او را به هیچکس نمیگوید. جمع شدن این همه نفرت در یک شخصیت سبب شده تا او مورد قبول مخاطبان قرار نگیرد و کسی او را باور نکند.
نکته دیگری که به عنوان نقد باید از آن نام برد، عقد غیرشرعی سیاوش و صنم است. سیاوش و صنم در ابتدای داستان همدیگر را عاشقانه دوست دارند و در نهایت تصمیم میگیرند با یکدیگر عقد کنند اما براساس فقه اسلامی، عقد دختر بدون اجازه پدر غیرشرعی و باطل است.
شخصیت اصلی این داستان یک زن است و نویسنده کتاب نیز خانم. این موضوع کمک زیادی کرده است تا نویسنده بتواند ضمن شخصیتپردازی مناسب این شخصیت احساسات و عواطف او را به خوبی نمایش دهد. اگر چه نباید از شخصیتپردازی مناسب او نسبت به آقایان در کتاب غافل شد. با این اوصاف باید گفت صنم رمان قابل قبولی است که در توانسته در خلال یک داستان، عمق خباثت سازمان مجاهدین و فعالیتهای او را به تصویر بکشد. جایی که شرافت در اردوگاه اشرف لگدمال میشود.
انتهای پیام/