اندیشکده روسی|جهان چند قطبی در مجموعه اوراسیای بزرگ
ساختار جهان به سرعت به یک چند قطبی تبدیل و ظرفیتها بین چندین قدرت ملی توزیع میشود که با افزایش نفوذ بازیگرانی مانند ترکیه، ایران، هند، روسیه و چین همراه است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، ساختار چند قطبیِ نوینی در حال شکلگیری است که در آن بیشتر کشورها تلاش میکنند تا به طور قابل توجهی در آن سهیم شوند. منطقه آمریکای لاتین و حوزه کارائیب، با توجه به سابقه کشورهای بزرگ این منطقه مانند برزیل، آرژانتین، شیلی و مکزیک نیز خواستار تأثیرگذاری بر ساختار جدید هستند. در این رابطه اندیشکده روسیِ "باشگاه مباحثه والدای" مقالهای را به قلم رولدان وازکز، مدیر مطالعات معاصر اوراسیا در شورای روابط خارجی آرژانتین منتشر کرده است.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
وازکز در مقدمه این مقاله مینویسد: جهان نیاز به یک تنظیم مجدد فوری دارد. به طور کلی با روند رو به افزایش انتقال قدرت از مرکز به حاشیه، سطح و ساختار جهان به طور مداوم تغییر میکند. ما دیگر در یک جهان تکقطبی و یا حتی دوقطبی نیستیم. ساختار جهان به سرعت به یک چند قطبی تبدیل و ظرفیتها بین چندین قدرت ملی و چندملیتی توزیع میشود. این فرایند با کاهش تأثیر سازمانهای چندجانبه در موضوعات جهانی همراه است.
وی اضافه میکند: متأسفانه تغییراتی که ما در حال حاضر شاهد آن هستیم، برای بهتر شدن نیست. از نظر دموکراسی، آزادی و برابری اجتماعی، یک وخامت فزایندهای در جهان وجود دارد. تخریب دموکراسی یک پدیده جهانی است و برخی رهبران انتخاب شده به تدریج دموکراسیها را از درون فرسوده کردهاند. سیاستمدارانی که در ابتدا از طریق انتخابات دموکراتیک به قدرت رسیدهاند، به سیاستها و شیوههای استبدادی روی آوردند.
کارشناس آرژانتینی، ادامه میدهد: اما درباره روابط غرب و شرق نیمکرهها باید گفت که از مدتها قبل، روابط فراآتلانتیکی بین ایالات متحده آمریکا و اروپا با برخی فشارها در دوره ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش، آسیب دیده است. دولت اوباما اهمیت این رابطه را تشخیص داده بود، اما هیچگاه آن را به عنوان یک اولویت فوری مطرح نکرد. طی چهار سال گذشته نیز دونالد ترامپ، به عنوان رئیس جمهور آمریکا فشار بیشتری را بر روابط با اتحادیه اروپا وارد کرد و ناتو را منسوخشده خواند. جو بایدن به عنوان رئیس جمهور منتخب نیز وعده داده که برای تقویت دموکراسی ایالات متحده آمریکا و تجدید اتحادهای سنتی، گامهای فوری بردارد.
وی معتقد است: روابط بین واشنگتن با کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب نیز از یک بیتفاوتی در حال رشد و برخی سوء تفاهمات بزرگ در طول چند سال گذشته آسیب دیده است. انتظارت بر این است که با روی کار آمدن بایدن، بهبودی در این روابط حاصل شود، از آنجایی که وی بارها ضرورت توجه واشنگتن به گسترش تعاملات با پویاترین مناطق جهان را اعلام کرده است.
چند قطبی مشارکتی به جای رقابتی
به اعتقاد نویسنده، در نیمکره شرقی، چین قدرت خود را نه تنها از نظر اقتصادی، بله از نظر ژئوپلیتیک نیز گسترش داده است و سیار کشورها نیز به عنوان مدعیان جدید قدرت ظاهر شدهاند، در حالی که درگیریهای قدیمی و جدی همچنان فضای بینالملل را تیره میکند. ما در راه رسیدن به جهان چندقطبی هستیم که روز به روز با افزایش نفوذ بازیگرانی مانند ترکیه، ایران و هند، همچنین به همراه روسیه و چین که در مجموع به فضای اوراسیا تعلق دارند، پیچیدهتر میشود. ما میتوانیم این مجموعه را اوراسیای بزرگ بنامیم.
این جهان چندقطبی لزوماً رقابتی نیست، بلکه به جای آن یک دنیای نسبتاً مشارکتی است. بحران کووید-19 واقعیت اجتناب ناپذیر جهانی شدن را به ما نشان داده است، چه در اثرات مثبت و چه در تأثیرات منفی آن. در این شرایط، بیتأثیری و یا ناکارآمدی برخی سازمانهای بینالمللی مانند سازمان بهداشت جهانی در برابر این همهگیری بیشتر اثبات شده است.
وی میافزاید: با این وجود، از آنجایی که ما به اهمیت چندجانبهگرایی برای رسیدگی به چالشهای جهانی مانند تغییرات آبوهوایی، تروریسم و قوانین بهتر برای تجارت جهانی یا توسعه اجتماعی پی میبریم، باید راههای طراحی مجدد و بهتر سازوکارهای حاکمیت جهانی را در نظر بگیریم. ما باید روی نوسازی تدریجیِ چندجانبهگرایی، از طریق چارچوبهای غیررسمیتر مانند گروه 20، گروه 7 و یا بریکس، همچنین جامعه مدنی، کار کنیم. همه آنها میتوانند در تصمیمگیریها درباره موضوعات مورد علاقه جهانی مانند آب و هوا، تجارت، حقوق بشر و امنیت سهیم و تأثیرگذار باشند. همچنین یک روابط فرا منطقهای بین بلوکهای کشورها، مانند اوراسیا، آمریکای لاتین و کارائیب میتواند مسیری برای اتصال فوری باشد.
در این مقاله آمده است: آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل اخیراً هشدار داد که بیماری همه گیر کووید-19 تهدید قابل توجهی برای صلح و امنیت بینالمللی است. بیماری همهگیر به ما نشان داده است که درگیریها به عنوان نتیجه چنین شوکی، ناپدید نمیشوند. برعکس، آنها ادامه مییابند و در بعضی موارد بدتر هم میشوند یا حتی خود را در تنشهای شدیدتر نمایان میکنند. بیماری کووید-19 همچنین خطر خشونت و بیثباتیِ میان دولتها را افزایش داده است.
کارشناس آرژانتینی معتقد است: دو منطقه آمریکای لاتین و اوراسیا نیز از این قاعده مستثنی نبودند. در آمریکای لاتین، این بحران پیامدهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی داشته است. همچنین در اوراسیا نیز ما شاهد تأثیرهای سیاسی بحران بر نظم داخلی برخی کشورهای منطقه مانند بحران طولانی مدت بلاروس یا احیای درگیریهایی مانند قره باغ بودیم.
وی ادامه میدهد: با این حال، آمریکای لاتین و کارائیب در توافقنامههای منطقهای برای حفظ صلح، امنیت و خلع تسلیحات هستهای در جهان پیشگام بودهاند. برای یک مدت زمان طولانی هیچ درگیری مسلحانهای بین کشورهای منطقه وجود نداشت. بنابراین آمریکای لاتین و کارائیب باید در طراحی دوره جدید در روابط بینالملل، مشارکت داشته باشند، زیرا این یک سنت طولانیِ تلاش برای کمک به صلح و امنیت بینالمللی، نه تنها در سطح منطقه، بلکه در کل جهان است.
کارشناس آرژانتینی در پایان تأکید میکند: استقرار مجدد جهان باید مبتنی بر همکاری بر اساس منافع متقابل، با هدف دستیابی به استانداردهای بهتر زندگی برای هر فرد در فضای آزادی، دموکراسی و احترام به حقوق بشر باشد.
انتهای پیام/