هجر حبیب| ماجرای ساکنان «قاسم‌آباد» و اشراری که سردار قاسم سلیمانی زندگی‌شان را تغییر داد/ او هیچ‌گاه پوتین‌هایش را درنیاورد

هجر حبیب| ماجرای ساکنان «قاسم‌آباد» و اشراری که سردار قاسم سلیمانی زندگی‌شان را تغییر داد/ او هیچ‌گاه پوتین‌هایش را درنیاورد

احمد یوسف‌زاده در کتاب تازه خود با نقل خاطرات جدیدی از شهید سپهبد قاسم سلیمانی، مخاطب را با ابعاد تازه‌ای از شخصیت شهید آشنا می‌کند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، هنوز هم بعد از گذشت 40 سال، خود را سرباز و سردار قاسم سلیمانی را فرمانده می‌داند. سربازی که مثل بسیاری دیگر، سن شناسنامه‌‌اش با سن عقل و معرفتش فرق داشت و وقتی به خاک وطن بازگشت، مرد جوانی بود که بار سنگین اسارت را با خود حمل می‌کرد. مرد جوانی که اردوگاه‌های عراق کودکی‌اش را دزدیدند و جنگ او را بزرگ کرد.

احمد یوسف‌زاده که نامش با «آن بیست و سه نفر» گره خورده، در تازه‌ترین اثر خود از رابطه این سرباز و فرمانده می‌گوید. رابطه‌ای که بعد از اتمام جنگ و بازگشتش به همراه دیگر آزادگان به کشور، تمام نشد و در عرصه‌های فرهنگی و هنری ادامه پیدا کرد. کتاب «شاید پیش از اذان صبح» که به تازگی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده، یادداشت‌های یوسف‌زاده است از خاطراتی که با شهید سپهبد قاسم سلیمانی داشت. خاطراتی که با قالبی جدید و در ساختاری نو برای مخاطب روایت می‌شود. کتاب از زمان اعزام یوسف‌زاده به جنگ و تلاش او برای قرار گرفتن در لیست سربازان با وجود سن و سال کمش شروع می‌شود و در ادامه، به ماجراهای جالبی اشاره دارد که ابعاد تازه‌ای از شخصیت شهید سپهبد قاسم سلیمانی را روایت می‌کند.

نویسنده کتاب «شاید پیش از اذان صبح» در گفت‌وگویی با تسنیم، این کتاب را حاصل یک رابطه قلبی با شهید سپهبد قاسم سلیمانی می‌داند و ادای دین یک سرباز به فرمانده‌اش. یوسف‌زاده ضمن اشاره به خاطرات مختلف از شهید سلیمانی، تأکید می‌کند که مهمترین ویژگی او این بود که بعد از جنگ، مانند بسیاری از ما، تغییر نکرد؛ زیرا شهید سلیمانی هیچ‌گاه پوتین‌ها را از پایش در نیاورد. گفت‌وگوی تسنیم با این نویسنده را می‌توانید در ادامه بخوانید:

*تسنیم: آقای یوسف‌زاده کتاب در واقع روایتگر خاطراتی است که شما از شهید سپهبد قاسم سلیمانی به خاطر دارید. آشنایی شما با ایشان به چه زمانی بازمی‌گردد؟ 

سردار سلیمانی فرمانده لشکر ثارالله بودند، ما هم از نیروهای بسیجی این لشکر در جنگ تحمیلی بودیم. هنگام اعزام به جبهه اولین‌بار بود که سردار را از نزدیک ملاقات می‌کردم.

بعد از اتمام جنگ و بازگشتم به کشور بعد از چند سال اسارت، به نوشتن و انجام کارهای فرهنگی پرداختم. این موضوع نیز سبب آشنایی بیشتر ما شد. شهید سلیمانی بعد از جنگ پیگیر انجام کارهای فرهنگی نیز بود. به عنوان مثال مدیریت کنگره سرداران شهید استان کرمان و هرمزگان را برعهده داشت. در این کنگره دو عنوان کتاب از من منتشر شده بود که آن دو را به سردار سلیمانی تقدیم کرده و نوشته بودم: تقدیم به "سلیمان لشکر ثارالله".

بعد از آن کارهای مختلفی انجام شد تا اینکه در نهایت کتاب "آن بیست و سه نفر" منتشر شد. پس از انتشار این اثر و تقریظ مقام معظم رهبری بر آن، سردار نامه‌ای خطاب به من و 23 رزمنده دیگر نوشت که نامه تاریخی شد.

سردار سلیمانی از مشوقین تولید فیلم «23 نفر» بود که در اولین روز فیلمبرداری به پشت صحنه آمد و با دوستان صحبت کرد. اما قسمت نشد که ایشان خود فیلم را ببیند. قرار شد بعد از انجام مأموریت فیلم را ببیند، اما متأسفانه این اتفاق رخ نداد.

*تسنیم: به نظر می‌رسد اولین نکته‌ای که سبب می‌شود مخاطب جذب کتاب شود، ساختار کتاب است. ساختار کتاب متفاوت با کارهای قبلی شما مانند «آن بیست و سه نفر» و «اردوگاه اطفال» نوشته شده است. به نظر می‌رسد بیش از آنکه قصد ارائه خاطرات داشته باشید، یک کار دلی انجام داده‌اید.

بله؛ همین‌طور است. این کتاب را در اوج دلتنگی‌ها نوشته بودم. من قبل از شهادت سردار هم همیشه برای دیدارش دلتنگ بودم. همیشه برای او مطلب می‌نوشتم. هیچ‌گاه به ذهنم نرسید که اگر مطلبی درباره او می‌نویسم و در مجلات و رسانه‌ها چاپ می‌شود، آن را برای خود سردار هم بفرستم. انگار فقط این مطالب را برای دل خودم می‌نوشتم. بعد از شهادت سردار، خواستم ادای دینی به او کنم؛ به همین خاطر شروع به نوشتن کتاب کردم.

بر سر این موضوع که قالب کتاب را چگونه انتخاب کنم، کمی فکر کردم و در نهایت به این رسیدم که این کتاب باید کاملاً دلی نوشته شود که خواننده هم بتوانند با خواندنش ارتباط قلبی با سردار پیدا کند. مخاطب نوشته‌هایم را هم خود سردار قرار دادم. در سراسر کتاب ساختار به گونه‌ای است که انگار دارم با خود سردار صحبت و خاطرات را بیان می‌کنم.

تا الآن هم بازخوردها از انتشار کتاب خوب بوده است. انگار آنچه آرزویش را داشتم، دارد محقق می‌شود. دوست داشتم ارتباط قلبی بین مخاطب با کتاب برقرار شود که به نظر می‌رسد خوشبختانه این اتفاق رخ داده است. امیدوارم این کتاب به دست مخاطب برسد. می‌توانم به خوانندگان کتاب قول دهم که خواندن این اثر حال آدم را خوب می‌کند.

شهید سپهبد قاسم سلیمانی , سردار قاسم سلیمانی , کتاب , سوره مهر , ادبیات دفاع مقدس , ادبیات مقاومت ,

*تسنیم: ما شناختی که معمولاً از سردار سلیمانی داریم و روی آن تمرکز شده، نقش ایشان در تأمین امنیت کشور در خارج از مرزهای ایران است. کمتر به حضور و تأثیر سردار در تأمین امنیت و آسایش مردم در داخل کشور اشاره شده است. این موضوعی است که در بخش‌هایی از خاطرات کتاب به آن اشاره شده است. کمی درباره این دست از تجربیات و خاطرات خود بگویید.

گویا از سال‌های 66 به بعد ناامنی‌هایی در مناطقی از استان کرمان ایجاد شده بود؛ از قتل و گروگانگیری گرفته تا حمل مواد مخدر و ... . در آن سال‌ها ما در اردوگاه‌های عراق هنوز اسیر بودیم و رزمندگان هم عمده توجه‌شان به سمت مرزها و جنگ تحمیلی بود. وقتی در سال 69 به کشور برگشتم، شنیدن این موضوعات و اتفاقات برایم عجیب بود.

آن سال‌ها مصادف بود با فرماندهی سردار سلمانی به لشکر ثارالله. البته فرمانده جنوب شرق کشور هم بودند و تأمین امنیت سیستان و بلوچستان هم برعهده ایشان بود. وقتی ناامنی‌ها، قتل، گروگانگیری‌ها و ... زیاد شد، سپاه تصمیم گرفت که این غائله را بخواباند. سردار سلیمانی در تأمین امنیت این مناطق و ختم این غائله نقش تعیین‌کننده‌ای را ایفا کرد. در واقع به همت او ناامنی‌ها در استان‌های کرمان و سیستان در دهه 70 جمع شد. در خیلی از مواقع هم خود او در میان حضور داشت.

در آن سال‌ها طرح جالبی از سوی سردار مطرح شد مبنی بر اینکه هر کس دست از این کارها بردارد، بخشیده می‌شود و به آنها آب و زمین داده خواهد شد. الآن در یکی از مناطق دور استان کرمان، شهرک بزرگی به نام «قاسم آباد» هست که مردمی که اشرار و قاچاق فروش بودند، به نقطه امنی جمع کرده و به آنها خدمات دادند.

وقتی به اشرار تأمین دادند، آنها چیزی برای زندگی نداشتند. قاچاق‌فروشی که همه زندگی‌اش در کوه و کمر است، چیزی برای زندگی کردن ندارد؛ به همین دلیل، به این افراد آب و زمین دادند و پس از آن، تسهیلاتی برایشان فراهم شد. همین اقدامات سبب شد تا این‌ها دست از شرارت بردارند و همانند انسان‌های معمولی زندگی کنند و به یک زندگی سالم روی بیاورند. الآن هم در کنار فرزندانشان این زندگی را ادامه می‌دهند.

*تسنیم: اشاره کردید که سردار کتاب «آن بیست و سه نفر» را خواندند و اصرار داشتند که فیلم این اثر هم ساخته شود. اینکه یک فرد نظامی دغدغه‌های فرهنگی این‌چنینی داشته باشد، جالب است. کمی درباره این بُعد از شخصیت سردار بگویید.

سردار سلیمانی در کنار اینکه یک شخصیت نظامی بود، یک شخصیت کاملاً فرهنگی بود. در سال 75 به بعد، در کرمان فعالیت‌های فرهنگی بی‌سابقه‌ای شکل گرفت که سردار سلیمانی در تشکیل آن نقش تعیین‌کننده‌ای داشت. در کنگره سرداران شهید و شهدای استان کرمان، حدود 40 عنوان کتاب از نویسندگان شناخته شده کشور منتشر شد. این نویسندگان اقدام به نگارش کتاب‌هایی در قالب سرگذشت‌پژوهی درباره سرداران شهید پرداختند. ده‌ها تیم تشکیل شد و این‌ها با تجهیزات کامل می‌رفتند و برای یک شهید ساعت‌ها کار می‌کردند. نوارهای کاست و فیلم‌های ویدئویی متعددی در این سال‌ها تولید شد.

خشتی که سردار سلیمانی گذاشت، الآن به بنای بلندی در زمینه جمع‌آوری خاطرات شهدا، رزمندگان، خانواده‌های شهدا و آزادگان و ... تبدیل شد. سردار نه تنها برای جمع‌آوری این آثار حمایت کرد، بلکه برای نحوه ثبت خاطرات و نگارش آنها نیز نظر کارشناسی ارائه می‌داد. مثلاً اصرار داشت که در ثبت و بازگویی خاطرات رزمندگان و شهدا اغراق به کار نرود و هر آنچه نوشته می‌شود، واقعیت باشد. از این منظر سردار یک چهره فرهنگی بود.

شهید سپهبد قاسم سلیمانی , سردار قاسم سلیمانی , کتاب , سوره مهر , ادبیات دفاع مقدس , ادبیات مقاومت ,

*تسنیم: سال‌ها است که سردار سلیمانی را می‌شناسید. در دوره‌های مختلف هم در زمان جنگ و هم پس از آن، با سردار در ارتباط بودید. به نظر شما مهمترین ویژگی سردار سلیمانی چه بود؟

مهمترین ویژگی سردار این بود که جاذبه‌اش خیلی زیاد بود. او کمتر کسی را دفع می‌کرد. سردار دافعه‌اش را برای دشمنان گذاشته بود. در داخل کشور به همه جناح‌های سیاسی به چشم برادر نگاه می‌کرد. آخرتش را برای جناح‌بندی‌های سیاسی تباه نمی‌کرد؛ نه به کسی انگ می‌چسباند و نه کسی را تکفیر می‌کرد. او همه را دوست داشت. آدم‌های اطراف او از همه گروه‌های سیاسی بودند.

از سوی دیگر، این ویژگی که آلوده مسائل سیاسی نشد، خیلی خوب بود. امام نیروهای نظامی را از دخالت در امور سیاسی منع کرده بودند، شهید سلیمانی نیز همیشه به این امر پایبند بود. خیلی‌ها دوست داشتند که سردار کاندیدا شود، اما قبول نمی‌کرد. شهید سلیمانی در پاسخ به نامه جوانی که این مسئله را مطرح کرده بود، نوشته بود که الحمدلله در کشور آدم‌های مشهور و لایق زیاد هست و نیازی نیست که سربازی مثل من پست نگهبانی‌اش را رها کند و کاندیدا شود. این در حالی است که اگر کاندیدا می‌شد، قطعاً پیروز انتخابات بود.

او انسان مهذبی بود. دقیقاً همان سردار سلیمانی رزمنده‌ای بود که در عملیات والفجر 8 و کربلای 5 حضور داشت. همان بود، تغییر نکرده بود. اتفاقات بعد از جنگ روی بسیاری از ما تأثیر منفی گذاشت، اما روی سردار نه؛ چون او هیچ‌گاه پوتین‌ها را از پایش درنیاورد. جنگ که تمام شد، او همیشه در جنگ بود. پس از آنکه آخرین گلوله جنگ تحمیلی شلیک شد، در مناطق دیگر مانند کرمان و سیستان و بلوچستان حضور داشت. پس از آنکه فرمانده سپاه قدس شد هم در کنار مدافعان حرم همچنان رزمنده بود. دقیقاً همان سردار سلیمانی بود که در عملیات‌های جنگ دیده بودیم.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران