اندیشکده روسی|مسکو و اوراسیای مرکزی در فضای جدید سیاست بینالملل
نویسنده روس معتقد است که مسکو کنترل مستقیم بر همسایگان خود را به عنوان تنها ابزار قابل اعتماد برای محافظت از منافع خود نمیداند و از این نظر، سرنوشت اتحادیه اقتصادی اوراسیا بسیار مورد توجه قرار میگیرد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، سیاست خارجی روسیه نسبت به منطقه اوراسیای مرکزی از تعاملات و منافع سنتی این کشور سرچمشه میگیرد. مسکو همواره رویکرد ویژهای درباره این منطقه داشته است، اما تحولات سیاست بینالملل و شرایط سیاست خارجی روسیه موجب شده تا گستره نفوذ مسکو در قالبهای دیگری ادامه داشته باشد. «تیموفی برداچوف»، پژوهشگر روابط بینالملل مقالهای را در اندیشکده "باشگاه مباحثه والدای" منتشر کرده و در آن به سیاستهای روسیه نسبت به منطقه اوراسیا پرداخته است.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در صفحه اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
برداچوف مینویسد: کیفیت جدیدِ سیاست بینالملل، ناچاراً به نابودی هر وضعیت دائمی منجر میشود که پس از جنگ سرد به وجود آمده است. در این رابطه، فضایِ به وجود آمده توسط کشورهای جدید و مستقل (جمهوریهای شوروی سابق) که به صورت تاریخی برای روسیه معنای ویژهای دارد نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. همزمان حرکت روسیه به سمت سیاستهای جدید در رابطه با پیرامون خود نیز بیش از پیش مورد توجه قرار میگیرد. این سیاست مبتنی ترکیب بی قید و شرط اهمیت جهتهای (مناطق) جداگانه و امکان بازسازی شکلهای جدیدِ تعامل با بیشتر همسایگان است.
وی ادامه میدهد: روسیه شاید برای اولین بار در تاریخ خود از اصل کنترل و مسئولیت قدرتمند و مستقیم بر سرزمینهای حاشیه مرزهای آنها، فاصله میگیرد. حتی اگر نفوذ سیاسی-نظامی مسکو در آسیای مرکزی یا قفقاز جنوبی همچنان تعیین کننده باشد، آن به معنای آمادگی روسیه برای فدا کردن منافع و منابع محدود به خاطر این شرکاء نیست.
کارشناس روس درباره تأثیر کیفیت جدید سیاست بینالملل بر مواضع کشورهای غربی، توضیح میدهد: البته این تحولات به تضعیف مخالفان سنتی روسیه در غرب کمک میکند که به طور فعال در مواردی تحت عنوان فضای پس از شوروی دخالت میکنند. در حقیقت، آمریکا و اروپا در وضعیت ارزیابی مجدد و تمرکز منابعِ قدرت خود هستند و از نقش ثانویه خود در همه موارد به جز اوکراین، عقب نشینی میکنند.
برداچوف معتقد است: همزمان با این تحولات، چینیها که روابط بسیار دوستانهای با روسیه دارند، هنوز برای پذیرش مسئولیت بزرگ آمادگی ندارند. در نتیجه برخی از کشورهای ضعیف اتحاد جماهیر شوروی سابق مانند ارمنستان و قرقیزستان به حال خودشان رها میشوند. پیامد آن نیز فعال شدن مخالفان مسلح این کشورها یا عوامل بیثبات کننده داخلی است. مسکو میخواهد محدوده مسئولیت خود را کاهش بدهد و تنها در صورتی دخالت میکند که به طور قطعی پیامدهای مثبتی برای منافع روسیه داشته باشد.
وی اضافه میکند: میتوان دو مورد از مهمترین پدیدههای سیاست بینالملل در فضای پیرامونی روسیه را تشخیص داد، اول اینکه پروژه بزرگ ادغام اقتصادی اوراسیا در دستور کار است که در اواخر سال 2019 میلادی، پویایی قابل توجهی پیدا کرد، اما پس از تغییر رهبری کمیسیون اقتصادی اوراسیا، یک دوره از تأمل و آمادهسازی برای توسعه آینده آغاز شد. دوم اینکه بحرانهای سیاسی و نظامی-سیاسی در بلاروس و قفقاز جنوبی ناظران را وادار کرد تا به این مسئله بپردازند که روسیه تا چه میزان آماده است با متحدان خود در پیرامون نزدیک مناسبات داشته باشد.
در این مقاله آمده است: تحولات سال 2020 نشان میدهد که شرکای اصلی روسیه در فضای پساشوروی همچنان بلاروس و قزاقستان هستند. دلیل آن نیز به واسطه اهمیت ژئواستراتژیکی این کشورها برای امنیت دولت روسیه و مهمترین مناطق آن مانند مسکو و سیبری غربی است. روسیه، همه کشورهای قدیمیِ پیرامون خود را به عنوان مناطقی برای مانور دیپلماتیک در نظر میگیرد. بدین ترتیب در مسکو ظاهراً اینگونه برداشت میشود که وفاداری این یا آن شرکای پیرامونی تنها به ثبات داخلی دولت روسیه بستگی دارد. از این نظر، جمهوری آذربایجان که عضو هیچ انجمن متداول روسی نیست، هیچ تفاوتی با ارمنستان که در سازمان پیمان امنیت جمعی یا اتحادیه اقتصادی اوراسیا عضو است، ندارد.
پژوهشگر سیاست بینالملل مینویسد: در عین حال، مسکو کنترل مستقیم بر همسایگان خود را به عنوان تنها ابزار قابل اعتماد برای محافظت از منافع خود نمیداند. از این نظر، سرنوشت اتحادیه اقتصادی اوراسیا بسیار مورد توجه قرار میگیرد. این اتحادیه در ابتدا بر اساس تجربه اتحادیه اروپا ایجاد شده و میتوان آن را در تلاشی برای به کار بردن پروتکل اروپا جهت درمان ملی گرایی در اوراسیا دانست. اما تاکنون نتایج چشمگیری را در بر نداشته و بیشتر روابط فعلی خود را مدیون ارتباطات سنتی موجود است.
وی اضافه میکند: از دیدگاه نخبگان کشورهای شرکتکننده در اتحادیه اوراسیا، این سازمان همچنان به ابراز قابل اعتماد و کاربردی برای تأمین منافع تبدیل نشده است. این موضوع به عدم شهرت این اتحادیه در نزد رسانهها و رهبران کشورهای شرکت کننده نیز مربوط میشود.
کارشناس روس توضیح میدهد: رفتار روسیه نسبت به وقایع بلاروس و قفقاز جنوبی، تفاوت رویکردهای مربوط به مشکلات را نشان میدهد که برای امنیت ملی از اهمیتی کم و بیش برخوردارند. در مورد اظهارات علیه الکساندر لوکاشنکو، روسیه بلافاصله موضع حمایت خود از دولت قانونی بلاروس را اعلام کرد، چراکه هرگونه تغییر قدرت تحت فشار اعتراضات خیابانی در بلاروس میتواند به یک درگیری خطرناکتر از اوکراین منجر شود. این به نفع روسیه بود که از این اتفاق جلوگیری کند، حتی اگر یک سیاستمدار نه تنها شهروندان خود، بلکه متحد استراتژیک و اصلی خود را نیز آزرده خاطر کند. به طور کلی، در یک روند طولانی مدت میتوان اطمینان حاصل کرد که تغییرات سیاسی ِداخلی بر اولویتهای استراتژیک روسیه تأثیر نمیگذارد.
برداچوف، تأکید میکند: در مورد درگیری مسلحانه بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان، سیاست مسکو بر مبنای اهمیت یکسان نسبت به هر دو طرف پیش رفت. هر نتیجهای که از این درگیری نظامی حاصل میشد، نقش زیادی در امنیت روسیه نداشت، اما یکی از پیامدهای آن ایجاد توازن قدرت جدید در منطقه بود که بر اساس آن نیروهای حافظ صلح روسی به مدت پنج سال در قره باغ و تعدادی از مناطق دیگر مستقر شدند. در واقع، فعالیت گروه مینسکِ سازمان امنیت و همکاری اروپا به رهبری ایالات متحده آمریکا، فرانسه و روسیه به پایان رسید. بنابراین اکنون روسیه ضامن اصلی صلح در منطقه است.
انتهای پیام/